پروژه بزرگ دوئل بارزترين وجه اش كارگردانى است و درويش با كارگردانى پروژه هاى بزرگى چون دوئل ظرفيت جديدى در عرصه كارگردانى سينماى ايران ايجاد كرده است
پروژه بزرگ دوئل بارزترين وجه اش كارگردانى است و درويش با كارگردانى پروژه هاى بزرگى چون دوئل ظرفيت جديدى در عرصه كارگردانى سينماى ايران ايجاد كرده است. وسواس و دقت او، در ارائه صحنه ها، ضمن دراماتيزه كردن تصاوير، القاى بخشى از توانايى هاى نامكشوف سينماى ايران، به يك مخاطب فراملى است كه قبل از اين از سينماى ايران، فيلم هايى ساده و در عين حال پيچيده، ديده بود. دوئل در عرصه كارگردانى، پروژه پيچيده اى است كه زبان پيچيده اى براى روايت مى طلبيده است. از اين تاريخ به بعد، بايد مواظب درويش بود و به او گوشزد كرد كه توانايى فوق العاده او در رهبرى و هدايت پروژه هاى بزرگ به سمتى نرود كه كارگردانى اثر بيش از هر چيز به چشم بيايد اكنون خود درويش فهميده است كه اين قدرت را دارد كه از يك المان كوچك تا سكانسى بسيار شلوغ را به طرفه العينى به تسخير خود درآورد و اين از نظر سينماى ايران، تجربه گرانبهايى بايد تلقى شود. اما در عين حال بايد نگران بود كه درويش به سمت فن سالارى نرود.

 • فيلمنامه:

نمى دانم چه كسى اولين بار گفت كه فيلمنامه هاى درويش دوپاره است. حالا عده اى سعى مى كنند به هر نحوى كه شده در مورد فيلمنامه هايى حرف بزنند كه دوپاره است و درويش هم در اين ميان صاحب مثال اين عده شده است. اين كه درباره اثر يك كارگردان آن قدر وسواس داشته باشيم كه مثلاً درباره دوپاره بودن فيلمنامه هاى او ساعت ها حرف بزنيم يا صفحه ها را سياه كنيم فى نفسه خوب است اما اين نقطه آسيب جدى براى جريان نقد امروز است كه عده اى فقط براساس يك تصور و با يك نظريه نه چندان ثابت شده يا تئوريك كه خوب پرداخت شده حرف بزنند. اينكه فيلمنامه هاى درويش دوپاره هستند فى نفسه چيزى را ثابت نمى كند نه نكته مثبتى هستند و نه نكته منفى بلكه بايد ببينيم اين ويژگى چقدر به درد روايت وسط داستان مى خورد. من از شما مى پرسم شما اگر يك قصه اى داشته باشيد كه بخش اعظم آن در گذشته شما شكل بگيرد و شما بايد امروز آن را روايت بكنيد آيا راهى جز فلاش بك براى شما باقى مى ماند.

 

باز من از شما مى پرسم وقتى يك جريان و يك حادثه بزرگ در نقطه زمانى معلوم اتفاق مى افتد كه تمام يك كشور درگير آن است و بالفرض شما امروز از زاويه ديد يك شخص به آن نگاه مى كنيد وقتى شما به گذشته برمى گرديد قطره اى هستيد در درياى آدم ها، اما وقتى امروزتان را روايت مى كنيد شما و تنهايى تان يك درياست؛ دريايى ساكت، بى موج و بى حادثه. اما با آفتابى روشن كه اين آفتاب مقياس حركت و جنب وجوش فصل اول زندگى شماست. اما فراموش نكنيد همين مقياس در دو زمان متفاوت حقايقى را بر ما روشن مى كند. مى خواهم تاكيد كنم ويژگى دوپاره بودن فيلمنامه هاى درويش نه ارزش است و نه ضدارزش. اگر احساس مى كنيد فيلمنامه درنيامده است بايد در جست وجوى آسيب ها باشيم. مثلاً بگوييم پيرنگ داستانى آن دچار ضعف است و فراز و فرود هاى داستان اصلى خوب طراحى نشده اند يا داستانك هاى حاشيه اى آن مثلاً شكل نگرفته اند و يا فلان شخصيت جانيفتاده است يا به عنوان داناى كل، در روايت داستان به اول شخص تبديل مى شود بدون اينكه تمهيد ى براى اين افت يا اين چرخش ايجاد كند. فراموش نكنيم سينما قبل از آنكه به هر چيزى از جمله فيلمنامه وابسته باشد ساحت تصوير است.

 • بازيگرى:

اين فيلم بازيابى «پريوش نظريه» و «هديه تهرانى» است. نقش كوتاه اما موثر هديه تهرانى سال هاى بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت و اين نشان دهنده جسارت تيم تهيه دوئل است كه از سوپراستارى در اندازه هاى تهرانى آنچنان كه خود لازم مى داند بهره مى برد. اين فيلم آنقدر بازى خوب دارد كه مى تواند به عنوان يك مجموعه خوب مثال زده شود.پژمان بازغى، كامبيز ديرباز يا بچه هاى جنوبى كه در فيلم فوق العاده بودند اما نمى توانم اين نكته را هم اشاره نكنم كه بعضى از بازى ها، در حد و اندازه هاى هيچ دوئل تمام عيار نبود.