در جستجوی نگاه دیگران
بازسازی فیلمها همواره یكی از سنتهای هالیوود بوده است. در یك سال اخیر شاهد بازسازی فیلمهای بسیاری به ویژه فیلمهای دهه هفتاد بودیم، اما فیلمهای سایر دههها نیز جای خود را در این بازسازیها داشتند. آخرین فیلم از این دست فیلم «مرا راه بده» بود كه روی پرده سینماها امریكاست. این فیلم بازسازی یك فیلم سوئدی است. در اینجا نگاهی داریم به بازسازیهای هالیوود از فیلمهای غیرامریكایی:
مرا راه بده (2010 )/ به آدم درست اجازه ورود بده (2008)
طرفداران فیلم سوئدی خون آشامان نوجوان با عنوان «به آدم درست اجازه ورود بده» به شدت معتقدند كسانی كه درهالیوود نشستند و طراحی كردند تا فیلم «مرا راه بده» از روی نسخه سوئدی آن ساخته شود، بدترین كار را در حق این فیلم كردند. مت ریوز كه برای فیلم «clover field» معروف است، در كاری محتاطانه و البته عاقلانه فیلمنامه «مرا راه بده» را با جان آدیدلیند كوئیست كه نویسنده رمان سوئدی فیلم اصلی است، به طور مشترك نوشت. در نسخه جدید نقش «ابی» را شلوگریس مورتز بازی میكند كه در كنار ریچارد جنكینز كه نقش پدرش را در فیلم دارد، كاملاً متقاعدكننده ظاهر شده است. فضای فیلم نیز از استكهلم به نیومكزیكو تغییر یافته كه البته هر دو مكان به شدت سرد هستند. این بازسازی بازسازی خوبی از آب درآمده است.
بعضیها داغش را دوست دارند (1959)/ Fan faren der liebe- 1952
احتمالا چیزی درباره فیلم آلمانی Fan faren der liebe نشنیده اید، اما یقیناً داستان آن را میدانید. این فیلم الهام بخش بیلی وایلدر برای ساخت فیلم «بعضیها داغش را دوست دارند» شد كه داستان آن را همه میدانند. البته باید اذعان داشت نسخه آلمانی هر چند كه نسخه اصلی است و ایده اصلی را در برداشته، اما هرگز قادر نیست با اثر شگفت انگیز وایلدر رقابت كند. او در این فیلم قدرت خود را با به كار گرفتن تونی كرتیس فقید و جك لمن نشان داد كه نقش نوازندگانی را بازی میكردند كه به موادمخدر روی آوردند تا از هیاهویی كه گرد آنها را گرفته بود، فرار كنند. در كنار آنها حضور مریلین مونرو نیز قابل توجه بود. فیلم هنوز هم یكی از بزرگترین كمدیهایی است كه در تاریخ سینما وجود دارد. البته شاید بتوان فیلم «هیچكس كامل نیست» را همدوش آن قرار داد.
احتمالا چیزی درباره فیلم آلمانی Fan faren der liebe نشنیده اید، اما یقیناً داستان آن را میدانید. این فیلم الهام بخش بیلی وایلدر برای ساخت فیلم «بعضیها داغش را دوست دارند» شد كه داستان آن را همه میدانند. البته باید اذعان داشت نسخه آلمانی هر چند كه نسخه اصلی است و ایده اصلی را در برداشته، اما هرگز قادر نیست با اثر شگفت انگیز وایلدر رقابت كند. او در این فیلم قدرت خود را با به كار گرفتن تونی كرتیس فقید و جك لمن نشان داد كه نقش نوازندگانی را بازی میكردند كه به موادمخدر روی آوردند تا از هیاهویی كه گرد آنها را گرفته بود، فرار كنند. در كنار آنها حضور مریلین مونرو نیز قابل توجه بود. فیلم هنوز هم یكی از بزرگترین كمدیهایی است كه در تاریخ سینما وجود دارد. البته شاید بتوان فیلم «هیچكس كامل نیست» را همدوش آن قرار داد.
17 میمون (1996)/ La Jetee- 1962
اگر به لحاظ ارقام بخواهیم حساب كنیم فیلم La Jetee با زمانی معادل 28 دقیقه فیلمی كوتاه است و بنابراین بازسازی آن در قالب «12 میمون» بايد به هر لحاظ كه در نظر بگيريم فيلمی بزرگتر و بهتر باشد. «12 میمون» به طور مبسوط به موضوع اصلی فیلم La Jetee یعنی سفر در زمان بعد از كابوس جنگ میپردازد. تری گیلیام در این فیلم پاریس را كم فروغ تر از بالتیمور و فیلادلفیا نشان میدهد. بازیگران اصلی این فیلم براد پیت و بروس ویلیس هستند. بخش زیادی از اعتبار این فیلم مرهون فیلمنامه ژانت و دیوید پیپلز است كه فیلمنامه شان با دیگر آثار معروفشان همچون «نابخشوده» و Blade Runner» برابری میكند.
اگر به لحاظ ارقام بخواهیم حساب كنیم فیلم La Jetee با زمانی معادل 28 دقیقه فیلمی كوتاه است و بنابراین بازسازی آن در قالب «12 میمون» بايد به هر لحاظ كه در نظر بگيريم فيلمی بزرگتر و بهتر باشد. «12 میمون» به طور مبسوط به موضوع اصلی فیلم La Jetee یعنی سفر در زمان بعد از كابوس جنگ میپردازد. تری گیلیام در این فیلم پاریس را كم فروغ تر از بالتیمور و فیلادلفیا نشان میدهد. بازیگران اصلی این فیلم براد پیت و بروس ویلیس هستند. بخش زیادی از اعتبار این فیلم مرهون فیلمنامه ژانت و دیوید پیپلز است كه فیلمنامه شان با دیگر آثار معروفشان همچون «نابخشوده» و Blade Runner» برابری میكند.
هفت دلاور ( 1960 )/ هفت سامورایی 1954
این تقریباً غیرممكن است كه بتوانیم بین اسطوره ای كه آكیرا كوروساوای فقید ساخته و اسطوره جان استورجس یكی را برگزینیم. داستان اصلی ساخته و پرداخته كوروساوا است، به روستایی ژاپنی در قرن شانزدهم میپردازد كه یك گروه سامورایی را اجاره میكنند تا غارتگرانی مسلح را كه مرتب به آنها حمله میكنند، تارومار كنند. بی شك فیلم كوروساوا رجزنامه او برای جان فورد و وسترنهای اولیه اش است. چند سال بعد از ساخت «هفت سامورایی» جان استورجس تصمیم گرفت، نسخه خودش از این فیلم را با اسامی ستارگانی بسازد كه جمع آنها كنار هم نیز جالب توجه است؛ ستارگانی مثل یول براینر، جمیز كابورن، رابرت ووفن، چارلز برانسون و استیو مك كوئین. آنها با قدرت كاریزمای خود اثری هنری به جای گذاشتند كه فراموش ناشدنی است.
این تقریباً غیرممكن است كه بتوانیم بین اسطوره ای كه آكیرا كوروساوای فقید ساخته و اسطوره جان استورجس یكی را برگزینیم. داستان اصلی ساخته و پرداخته كوروساوا است، به روستایی ژاپنی در قرن شانزدهم میپردازد كه یك گروه سامورایی را اجاره میكنند تا غارتگرانی مسلح را كه مرتب به آنها حمله میكنند، تارومار كنند. بی شك فیلم كوروساوا رجزنامه او برای جان فورد و وسترنهای اولیه اش است. چند سال بعد از ساخت «هفت سامورایی» جان استورجس تصمیم گرفت، نسخه خودش از این فیلم را با اسامی ستارگانی بسازد كه جمع آنها كنار هم نیز جالب توجه است؛ ستارگانی مثل یول براینر، جمیز كابورن، رابرت ووفن، چارلز برانسون و استیو مك كوئین. آنها با قدرت كاریزمای خود اثری هنری به جای گذاشتند كه فراموش ناشدنی است.
بوی خوش زن (1974)/ Profumodi Donna- 1992
«بوی خوش زن» الهام گرفته از فیلمی ایتالیایی است كه در دهه 70 ساخته شد، اما همه موفقیت فیلم دوم فقط به خاطر حضور بازیگری به اسم آل پاچینو است كه نقش یك سرباز سابق در جنگ ویتنام به اسم فرانك اسلید را بازی میكند كه نابیناست و نوجوان گمراه خوش قلبی به اسم چارلی سیمز (كریس اودانل) او را همراهی میكند و در واقع پرستار اوست. اسلید در نظر دارد آخر هفته به نیویورك سفر كند و از زندگی لذت ببرد. آل پاچینو در این فیلم یكی از بهترین بازیهایش را ارائه میدهد. سكانس مربوط به رقص تانگوی او فراموشناشدنی است همان طور كه فریاد زدنهایش بر سر چارلی كه به او دستور میدهد: «مرا فقط فرانك صدا كن ... به من فقط بگو آقای اسلید. اگر مجبور شدی به من بگو كلنل، اما هیچ وقت مرا آقا صدا نكن». پاچینو آن قدر در این نقش خوب بود كه بتواند جایزه اسكار بهترین بازیگر نقش اول مرد آن سال را آن هم در حضور دنزل واشنگتن برای مالكوم ایکس، جونیور كلینت ایستوود برای «نابخشوده» و رابرت داونی برای «چاپلین» بگیرد.
سولاریس ( 2002 )/ سولاریس (1972)
برای آندری تاركوفسكی كارگردان روس و سازنده «سولاریس» هیچ جای شرمندگی برای پاسخی كه به «2001: یك ادیسه فضایی» ساخته كوبریك داد، وجود ندارد. مشكلی كه او پیش بینی میكرد با استنلی كوبریك برسر این فیلم داشته باشد، تكنولوژی بود كه از نظر تاركوفسكی كوبریك دچار وسواس فكری نسبت به آن شده بود. تاركوفسكی در این باره چنین اظهار نظر میكرد كه: »كوبریك در قبال تكنولوژی چنان از خود بیخود میشد كه انسان و مشكلات اخلاقی كه گریبانگیر آن است، فراموش میكرد. به هر حال سه دهه بعد از «سولاریس» ساخته تاركوفسكی این استیون سودربرگ بود كه به سراغ آن رفت تا با سلیقه خاص خود آن را بازسازی كند، اما هیچ پیش زمینه ای درباره آن نداشت. بعدها خودش گفت اصلا نمیخواسته فیلم تاركوفسكی را بازسازی كند و بیشتر ترجیح میداده تا نسخه ای جدید از رمان «استانیسلاو لم» بسازد، اما فیلم جدید فاقد آن چیزی است كه فیلمهای علمی تخیلی باید دارا باشند یعنی تخیل.
هم جورج كلونی كه نقش روانشناسی را دارد كه باید به فضا برود و فضانوردانی را كه دچار مشكل شده اند، درمان كند و هم ناتاشا مك الون كه در فیلم نقش همسر این روانشناس را بازی میكند، فیلم سودربرگ برای ژانر خودش نیز بسیار كوتاه است و مدت زمانی 90 دقیقهای را شامل میشود. فیلم تاركوفسكی 165 دقیقه بود.
The Departed 2006 / ماجراهای داخلی (2002)
تنها آل پاچینو نبود كه در بازساز ی یك فیلم توانست جایزه اسكار بگیرد. مارتین اسكورسیزی هم در این فهرست قرار میگیرد. او در The Departed داستان یك فیلم هنگ كنگی به نام ماجراهای داخلی را بازسازی كرد كه برایش اسكار بهترین كارگردانی را به همراه آورد. او داستان فیلم را از هنگ كنگ به بوستون منتقل كرد و موسیقی رولینگ استونز را روی آن گذاشت و همان طور كه همه میدانیم به دی كاپریو نقش پلیسی را داد كه خودش را وارد جمع خلافكارانی به ریاست فرانك كاستلو (جك نیكلسون) میكند و از آن سو نیز خلافكاری به اسم كالین سولیوان (مت دیمون) در نقطه مقابل او وارد تشكیلات پلیس میشود. دی كاپریون و دیمون هر دو در این نقش عالی هستند، اما هر قدر هم خوب باشند در سایه «كاستلو»ی جك نیكلسون محو میشوند. در اینجاست كه كهنه كار بودن یك بازیگر تاثیر خودش را نشان میدهد.
برای یك مشت دلار ( 1964)/ (1961)Yojimbo
در اینجا نیز دوباره ردپای آكیرا كوروساوا را باید یك بار دیگر پی گرفت. او با فیلم Yojimbo وسترنهای جان فورد را هدف گرفت و داستان یك سامورایی اجیر شده را نقل كرد كه همزمان به دو رقیب خدمت میكند تا پول بیشتری بگیرد. سرجیو لئونه این داستان را گرفت و این بچه ریاكار را به فضای فیلمهای خودش برد. «برای یك مشت دلار» البته یك بازسازیهالیوودی نیست بلكه یك وسترن اسپاگتی و كاری ایتالیایی – آلمانی- اسپانیایی است كه كلینت ایستوود در آن نقش ستاره فیلم را دارد. فیلم در امریكا به نمایش درآمد. خشونتهای موجود در این فیلم و پایان با ارزش آن همگی این فرصت را به شما میدهد كه متوجه شوید كه خالق مردی به نام هیچ كس دقیقا با متن اصلی چه كرده است.
قفس پرنده (1996)/ La cage aux folles 1978
رابین ویلیامز و ناتان لین در فیلم «قفس پرنده» كه بازسازی یك فیلم فرانسوی بود، ایفای نقش میكردند. فیلم از نسخه اصلی موفقتر ظاهر شد كه آن را مرهون فیلمنامه خوب الاین می است با آن جمله معروف اش كه در جزیره ماهیگیری زندگی كن و در خلیج نخل به خاك سپرده شو. كارگردان فیلم نیز مایك نیكلسون است كه انتخاب خوبی برای بازیگران خود داشته است. یكی از انتخابهای خوب او گن هاكمن است كه نقش سناتور كیلی را دارد. هاكمن در این فیلم استعدادهای خود در كمدی را به نمایش میگذارد.
بازیهای مسخره ( 2007 )/ بازیهای مسخره ( 1997)
این شاید یكی از جالب ترین موردهای بازسازی باشد. مایكل هانكه اتریشی كه سال 1997 فیلم بازیهای مسخره را در اتریش ساخته بود، او در نسخه سال 2007 فیلم خود را در هالیوود امریكا بازسازی كرد. جدید زبان فیلم خود را از آلمانی و فرانسوی به انگلیسی تغییر داد و از اسامیشناخته شده تری مثل نائومی واتز و تیم روت استفاده كرد، اما خود فیلم شات به شات همان فیلم سال 1997 است. البته او تغییراتی را نیز اعمال كرده و بار محتوایی و ذهنی آن را افزایش داده است و نیازهای تماشاگران را برآورده میسازد. هر دو نسخه فیلم قابل قبول هستند اما هرگز نمیتوانند به پای آثار هنری بزرگ مایكل هانكه مثل فیلم «پنهان» برسد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: cinscreen.com
مطالب پیشنهادی:
درسهایی كه لئوناردو دی كاپریو از فیلمهایش گرفته است!
پشت چهره موجودات عجیب و غریب هالیوودی کدام بازیگر است؟! (+عکس)
همه زنان هالیوودی که در فیلمها مرد شدند!! (+عکس)
جورج کلونی: این مرد میانسال شگفتانگیز!!
ناگفتههایی از «آلفرد هیچکاک» و فیلم «پرندگان»