اوایل که در خبرهای مربوط به «بی پولی» اسم بهرام رادان و لیلا حاتمی‌به عنوان زوج اصلی فیلم آمده بود، برخی عقیده داشتند این انتخاب چندان مناسبی نیست...

«حمید نعمت الله» از خونسردترین کارگردان هایی است که تا به حال در پشت صحنه فیلم ها دیده ام. انگار نه انگار که از ساعت هفت صبح تا پنج عصر چند تا از صحنه های سخت و پربازیگر «بی پولی» را در لوکیشنی کوچک و گرم جلوی دوربین برده است، البته حضور علیرضا زرین دست به عنوان مدیر فیلمبرداری و بازیگران حرفه یی و کاربلدی مثل بهرام رادان و امیر جعفری هم در این آرامش بی تاثیر نیست و می‌تواند خیال هر کارگردانی را آسوده تر کند و حالا بعد از پایان فیلمبرداری روبه روی سازنده فیلم «بوتیک» نشسته ام و او در حالی که چهره اش نمی‌تواند خستگی 10 ساعت کاری مشکل را پنهان کند به سوالاتم پاسخ می‌دهد.

---

-چرا «حمید نعمت الله» که فیلم اولش «بوتیک» این همه مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت و بازتاب های مثبتی به همراه آورد، شش سال بعد فیلم دومش را جلوی دوربین می‌برد. آیا دلیل خاصی برای این فاصله زمانی بین ساخت «بوتیک» و «بی پولی» وجود دارد؟

دلیل خیلی خاصی برای این قضیه وجود ندارد. شاید بتوانم بگویم اشتیاق چندانی برای ساختن فیلم سینمایی در خودم احساس نمی‌کردم ضمن اینکه کارهای دیگری در دست داشتم که باید انجام می‌دادم. مثل نوشتن فیلمنامه بلند سینمایی و ساخت فیلم کوتاه و مستند، بنابراین خودم هم تمایل چندانی برای کارگردانی فیلم بلند سینمایی نداشتم و این فاصله زمانی خودخواسته به وجود آمده است.

-این مواردی که عنوان کردید مثل نوشتن فیلمنامه «مقلد شیطان» و ساخت فیلم مستند چقدر به ایده ها و سلیقه فکری شما نزدیک است؟

من در هر کاری که تا به حال انجام داده ام، سعی کرده ام با تمام وجودم انرژی بگذارم، درباره فیلمنامه «مقلد شیطان» هم تلاش کردم کار خوبی ارائه بدهم و فکر می‌کنم به خواسته ام رسیده ام. منتها چون در فیلمنامه «مقلد شیطان» بخش فنی و تکنیکی قصه پررنگ تر از وجه شخصیت پردازی آن بود نگارش آن برایم راحت تر از فیلمنامه یی مثل «بوتیک» بود. به غیر از فیلمنامه «مقلد شیطان» مستندی هم ساختم درباره تصادف اتوبوسی در جاده جندق که بر اثر آن همه مسافرانش کشته شده بودند و در این فیلم مستند من به چگونگی این اتفاق و اینکه چه کسانی مقصر وقوع آن بودند، پرداختم. به هر حال اینها کارهایی بودند که من دوست داشتم و طی این سال ها انجام داده ام، کما اینکه برای این کارها انرژی کمتری نسبت به ساخت فیلم سینمایی نیاز است و کارگردانی فیلم بلند نیاز به آمادگی ذهنی و انرژی فراوانی دارد.

-جدای از بحث آمادگی ذهنی به نظر می‌رسد شما بعد از موفقیت فیلم «بوتیک» دچار یک جور وسواس شدید که مبادا فیلم دوم تان نتواند این موفقیت را تکرار کند و به همین دلیل تعجیلی برای کارگردانی دوباره نداشتید، مثل اتفاقی که برای «واروژ کریم مسیحی» بعد از «پرده آخر» افتاد و 17 سال فیلم نساخت. آیا هراس از تکرار نشدن موفقیت «بوتیک» می‌تواند عاملی برای این تاخیر شش ساله باشد؟

ممکن است این نگرانی ناخودآگاه در ذهن من به وجود آمده باشد، اما اینکه من در خودم اضطرابی بابت این قضیه احساس کنم و از آن آگاه باشم را قبول ندارم و هیچ وقت هم به این موضوع فکر نکرده ام. ولی همان طور که گفتم شاید به طور ناخودآگاه حساسیت هایی به خاطر موفقیت بوتیک در ذهنم به وجود آمده است که البته ارتباطی به تاخیر به وجود آمده مابین ساخته هایم ندارد.

-خودتان دلیل موفقیت «بوتیک» را در چه می‌دانید؟

به هرحال دلیل موفقیت هر فیلمی‌لزوماً نمی‌تواند یک موضوع خیلی به خصوص و منحصر به فردی باشد و مجموعه یی از دلایل را می‌توان در موفقیت یک فیلم موثر دانست. من فکر می‌کنم وقتی مجموعه عوامل درست کارشان را انجام بدهند همه فیلم ها موفق خواهند شد و گمان نمی‌کنم نکته خیلی رمزآمیز و سری در موفقیت یک فیلم وجود داشته باشد.

-یعنی شما حدس نمی‌زدید «بوتیک» اینقدر موفق شود؟

من در حین ساختن «بوتیک» سعی می‌کردم کارم را درست انجام بدهم. با توجه به نوع قصه و بازی ها و فضای کار امید زیادی به موفقیت آن داشتم (البته نه تا این حد). کما اینکه الان هم سعی می‌کنم کارم را درست انجام دهم و این احساس را دارم که «بی پولی» هم کار موفقی خواهد شد و پیامدهای خوبی به همراه خواهد داشت ولی به هرحال باید فیلمبرداری تمام شود، مونتاژ شود و همه مراحل آن به خوبی پیش برود تا بتوان در موردش صحبت کرد. به نظرم اگر همه این مراحل درست انجام شود اغلب فیلم های ما موفق خواهند شد.

-شما سابقه دستیاری در فیلم های مسعود کیمیایی را هم دارید. همکاری با ایشان چه تاثیری در نوع نگاه شما به سینما و در فیلمسازی تان گذاشته است؟

همکاری با آقای کیمیایی به هرحال به تجربیات من به بلدی ها و مهارت های من- هر چقدر که بوده- حتماً افزوده است و طبیعی است که از ایشان چیزهای زیادی یاد گرفته ام. اما اینکه تاثیر به خصوصی از فیلم های ایشان یا طرز فکر و سلیقه ایشان گرفته باشم، ضمن اینکه همه اینها را در مورد آقای کیمیایی تحسین می‌کنم ولی فکر می‌کنم این جوری نبوده که من هم بخواهم در فیلمسازی ام این تجربه ها را شبیه ایشان تکرار کنم و بگویم تاثیر سرراستی در نگاه من به فیلمسازی گذاشته است. گمان نمی‌کنم این اتفاق افتاده باشد. به هرحال همکاری با آقای کیمیایی برای من حتماً پرنکته و آموزنده بوده است.

-درباره «بوتیک» چه نظری داشتند؟

یادم می‌آید وقتی با هم صحبت می‌کردیم خیلی فیلم را دوست داشتند و نظرشان مثبت بود.

-خب بهتر است برویم سراغ «بی پولی». چطور شد که فیلمنامه را با همکاری هادی مقدم دوست نوشتید، چون می‌دانم ایده و طرح اصلی فیلمنامه از شماست.

من و هادی مقدم دوست سال های زیادی است که با هم کار می‌کنیم و سناریوهای زیادی مثل کارهای سفارشی و غیره برای جاهای مختلفی نوشته ایم. خیلی وقت ها هم به تنهایی سناریوهایمان را نوشته ایم.
مثلاً من «بوتیک» را تنها نوشتم، هادی هم سناریوهای دیگری را به تنهایی نوشته، بعضی کارها را هم مشترکاً نوشته ایم. «بی پولی» هم یکی از آن فیلمنا مه هایی است که به صورت مشترک نوشتیم.

-چرا موضوع بی پولی به نظرتان ایده جذابی آمد؟

من داشتم روی فیلمنامه دیگری کار می‌کردم که این مساله را پیرامون خودم حس کردم، یعنی دیدم آدم هایی که ظاهراً خیلی زندگی رو به راهی داشتند، مواقعی ناچار به قرض گرفتن دو، سه هزار تومان از دوستان و نزدیکان شان می‌شدند، در حالی که اصلاً بهشان نمی‌آمد به خاطر چنین مبالغ اندکی ناچار به قرض گرفتن از دیگران بشوند. وقتی کنجکاوی می‌کردم متوجه می‌شدم این مساله «با سیلی صورت را سرخ نگه داشتن» در مورد این گونه افراد مصداق پیدا می‌کند. یعنی به هر حال در زندگی خیلی ها پیش می‌آید که به یکباره با مشکل بی پولی و بحران در زندگی شان مواجه می‌شوند و حالا ناچارند برای حفظ آبرو و ظاهر زندگی شان با این بحران دست و پنجه نرم کنند. به هر حال بروز این حالت و مساله در زندگی آدم ها و نحوه مقابله آنها با این بحران به نظرم می‌توانست موضوع متفاوت و جالبی باشد و دوست داشتم راجع به این موضوع فیلمی‌بسازم.

ولی نمی‌شود با قاطعیت در مورد این دسته از آدم ها کلمه فقر را به کار برد و گفت آنها فقیرند، بلکه اوج و فرودهای این گونه در زندگی شان به وجود می‌آید مثل دوران بی پولی، دوران معمولی و دوران بهتر، بنابراین فکر کردم قصه یی راجع به دوران بی پولی یکی از اینها که بهش نمی‌آید اینقدر بی پول باشد اما شده است، بنویسم و تخیل ها و خیالبافی هایی هم در این باره کردم و نتیجه اش شد این قصه و فیلم «بی پولی».

-هادی مقدم دوست از چه مرحله یی وارد کار نگارش شد؟

من به محض اینکه ایده به ذهنم رسید با آقای «مقدم دوست» تماس گرفتم و گفتم که دوست دارم با هم راجع به این موضوع فیلمنامه بنویسم. هادی هم استقبال کرد. همان لحظه هم گفتم به نظرم چه مدل فیلمی‌باید باشد و طبیعی بود با شناختی که از هم داشتیم او هم به سرعت منظور من را درک کرد و کار نگارش را شروع کردیم. یادم است اصطلاحی که به کار بردم این بود که گفتم یک فیلم «پرتقالی» می‌خواهم بسازم. هادی هم موضوع را گرفت که منظورم چه نوع فیلمی‌است. حالا نمی‌دانم واقعاً فیلم از نوع پرتقالی بشود یا نه ولی من دوست داشتم این گونه شود.

-منظورتان از فیلم پرتقالی چیست؟

بین من و هادی یک جور کلماتی رد و بدل می‌شود که خودمان منظور هم را می‌فهمیم. مثلاً منظورم از پرتقال یک جور رنگ پرتقال است. هرچند تا آن موقع این اصطلاح را به کار نبرده بودم ولی من می‌دانستم هادی منظورم از این اصطلاح را می‌فهمد و کار را شروع کردیم.

-همکاری مجددتان با آقای مصطفی شایسته به واسطه تجربه موفق تان در «بوتیک» صورت گرفت؟

بله، آقای شایسته در فیلم «بوتیک» هم تهیه کننده کار بود و به هر حال من و ایشان رابطه دوستانه یی با هم داشتیم و برای این فیلم هم من به ایشان مراجعه کردم و آقای شایسته هم موافقت اش را اعلام کرد و کار را شروع کردیم.

-البته هزینه های «بوتیک» به خاطر نوع فیلمبرداری اش که به صورت ویدئویی و دیجیتال بود خیلی کمتر از «بی پولی» شده است. آیا این تصمیم شما بود که فیلم دوم تان را به صورت 35 میلی متری بگیرید؟

بله، به هر حال این موارد جزء صحبت های اولیه مان با آقای شایسته بود که فیلم را به صورت 35 میلی متری فیلمبرداری کنیم و می‌دانستیم در راندمان متوسط سینمای ایران و از حد متوسط فیلم های بدنه سینمای ایران «بی پولی» فیلم پرهزینه تر، پرلوکیشن تر، پرکاراکترتر و پرکارتری خواهد بود. ایشان هم قبول کرد و به هر حال جلساتی داشتیم و راجع به چیزهای مختلفی صحبت کردیم و کار را شروع کردیم.

-انتخاب بازیگران بر چه اساسی انجام شد. آیا گزینه های فراوانی داشتید یا از ابتدا در مورد نقش های اصلی تصمیم خودتان را گرفته بودید؟

برای دو نقش اصلی فیلم یعنی «ایرج» و «شکوه» من دو کاندیدا برای هر نقش در نظر داشتم که یکی از آن کاندیداها بهرام رادان و لیلا حاتمی‌بودند که در نهایت این دو بازیگر انتخاب شدند.

-اوایل که در خبرهای مربوط به «بی پولی» اسم بهرام رادان و لیلا حاتمی‌به عنوان زوج اصلی فیلم آمده بود، برخی عقیده داشتند این انتخاب چندان مناسبی نیست، ولی ظاهراً نتیجه همکاری این دو بازیگر رضایت بخش از کار درآمده است؟

بله، به نظر من آنها انتخاب مناسبی برای این نقش ها هستند. من هم اوایل کار زیاد می‌شنیدم که این انتخاب را مناسب نمی‌دانستند ولی به نظرم این موضوع زیاد جدی نبود چون عالم فیلم و سینما با واقعیت فرق دارد و تصوری که برخی ها دارند، بیرون از دنیای فیلم است و براساس آن قضاوت می‌کنند. به هر حال در فیلم این احساس که این دو بازیگر به هم نمی‌خورند و مناسب هم نیستند، وجود ندارد و حضور خوبی در قالب نقش هایشان دارند.

-بازیگران نقش های فرعی یا کوتاه تر هم همگی شناخته شده هستند. شرایط انتخاب آنها چگونه بود؟

انتخاب این بازیگر ها هم با توجه به شرایط سینمای ایران و شرایط حرفه یی و گرفتاری های کاری آنها و همین طور توانایی بازیگری شان و شرایط مالی که باید با تهیه کننده توافق می‌کردند، صورت گرفت و در نهایت با توجه به همه این موارد و بالا و پایین کردن همه شرایط به این گروهی که الان با هم کار می‌کنیم، رسیدیم، کما اینکه همه نقش های فیلم در جای خودشان تاثیرگذار هستند و بازیگران توانایی را می‌طلبیدند و در سطح های مختلفی بازیگران توانای تئاتر و سینما ایفای نقش کرده اند.

-از بازیگران فیلم «بوتیک» ظاهراً هیچ کدام در «بی پولی» نیستند.

فقط «افشین سنگ چاپ» در بی پولی حضور دارد.

-محمدرضا گلزار و گلشیفته فراهانی هم جزء کاندیداهایتان بودند؟

خیر، گلزار و فراهانی جزء کاندیداهای من نبودند.

-آیا از همان زمان نگارش فیلمنامه به حال و هوای طنز فکر کردید؟

بله، از ابتدا در فیلمنامه طنز را وارد قصه کردیم. البته سطح به خصوصی از طنز را به کار برده ایم، یعنی لحظاتی از فیلم گاهی جدی می‌شود و گاهی یک مقدار طنزآمیزتر می‌شود و یک روند این جوری را طی می‌کند.

-به نظر می‌رسد فیلمبرداری کار نسبتاً طولانی شده است؟

نه، اتفاقاً ما کاملاً روی برنامه پیش می‌رویم. قرارمان با آقای شایسته دو ماه فیلمبرداری بوده و همچنان فکر می‌کنم در موعد مقرر فیلمبرداری کار به پایان برسد. به هر حال استاندارد ساخت فیلم سینمایی در ایران از 30، 40 روز تا دو ماه طول می‌کشد و در این کار از ابتدا برآورد ما 60 روز بود.

-فکر می‌کنید «بی پولی» تا چه حد بتواند توقع طرفداران فیلم «بوتیک» را برآورده کند؟

به هر حال ناامید نیستم از اینکه «بی پولی» بتواند به موفقیت «بوتیک» برسد و امیدوار هستم بتواند توقع تماشاگران را برآورده کند.

-قصد دارید فیلم را به چه شکلی اکران کنید؟

در مورد اکران فیلم بنده نظر به خصوصی ندارم و تهیه کننده تصمیم خواهد گرفت چطور و چه زمان فیلم را اکران کند، ولی گمان می‌کنم قرار است اولین بار در جشنواره فیلم فجر به نمایش در بیاید و نوروز سال آینده اکران شود که به نظرم شرایط مناسبی است ولی به هر حال این تصمیمی‌است که تهیه کننده در مورد فیلم خواهد گرفت.

-خودتان هم به نمایش فیلم تان در جشنواره علاقه دارید؟

بله، بی میل نیستم. به هر حال جشنواره دوران 10 روزه جذاب و دور هم بودن جالبی می‌تواند برای اهالی سینما و رسانه ها باشد و از این موقعیت بدم نمی‌آید.

-آیا بعد از «بی پولی» هم باید پنج، شش سال دیگر منتظر فیلم بعدی تان باشیم؟

من خودم مشتاقم که این فاصله زمانی مابین فیلم هایم کمتر شود و امیدوارم بتوانم بعد از «بی پولی» سریع تر فیلم بسازم و همین طور امیدوارم بتوانم فیلم های خوبی بسازم.
 
 
مطالب مرتبط:عکسهای فیلم بی پولی
 
 
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : روزنامه اعتماد