برای زادروز عباس کیارستمی
کیارستمی در زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون واکنش مردم در مواجهه با وضعی تکان‌دهنده را از منظری تازه به نمایش می‌گذارد.
عباس کیارستمی پرآوازه‌ترین سینماگر ایرانی است و شیوۀ روایتش، آدم‌هایش، و روش و دیدگاهش به طور گسترده‌ای در همه جای دنیا به رسمیت شناخته شده است. هیچ فیلمساز ایرانی دیگری همچون او به سنت‌شکنی و تجربه‌ورزی در زمینه‌های مختلف هنری دست نزده است. در ایران و بسیاری از کشورها آثار کیارستمی را تحسین کرده‌اند، از آن تقلید کرده‌ و یا تأثیر پذیرفته‌اند. او در هر اثرش گام‌های بلندی در جهت کشف پتانسیل‌ها و امکانات نامکشوف سینما برداشته است. و حتی در ششمین دهه از فعالیت‌اش در عرصۀ سینمای حرفه‌ای، هنوز هم در حال کشف و شهود و نظاره‌گری است.

برای درک دنیای کیارستمی و راهیابی به مفهوم آثار او، کلید سختی وجود ندارد. این کلید از همان نخستین فیلم او نان و کوچه (1349) قابل کشف و بررسی است.

بعد از آن، همۀ فیلم‌های او به نوعی به هم مرتبطند. ضربآهنگ کند و لحن آرام، تمرکز بر رویدادهای به ظاهر معمولیِ آدم‌های معمولی اطراف‌مان، ناتورالیسم و مینی‌مالیسم و قدرت سادگی در عین پیچیدگی فلسفی، تکرار در روایت، بافت تصویری باطراوت و درخشان، و پایان‌های گشوده و غیرمنتظره از موتیف‌های تکرارشونده در آثار کیارستمی هستند. این فیلمساز ساختار فیلم‌های خود را با دقتی وسواس‌آمیز بنا می‌کند و راه‌ورسم و معیارهای زیبایی‌شناختی معمول را به بازی می‌گیرد. سبک روایی موجزانه و پرظرافت، گفتگوهای واقعی و دلپذیر آدم‌ها، شخصیت‌هایی که در دم جان می‌گیرند و طنینی واقعی پیدا می‌کنند، و رابطه‌هایی که نیرومند و زلالند و به زیبایی تمام جلو می‌روند، مخاطبِ مشتاق به دیدن تجربه‌های نو را مسحور می‌کند. جسارت‌های کیارستمی در روایتگری و بداعت‌هایش از دیدگاه زیبایی‌شناختی ناب، بی‌تردید از دید هیچ تماشاگر علاقه‌مند به مکاشفه و جست‌وجوگری پنهان نمی‌ماند. مخاطب کیارستمی حتی اگر نکته‌های ظریف داستانی یا ساختاری آثار او را درنیابد، نگاه نوی فیلمساز برایش تجربه‌ای شگفت‌انگیز قلمداد می‌شود.

کیارستمی در زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون واکنش مردم در مواجهه با وضعی تکان‌دهنده را از منظری تازه به نمایش می‌گذارد. در طعم گیلاس انگیزۀ شخصیت اصلی فیلم برای خودکشی را پنهان می‌کند. ده را با استفاده از دو دوربین دیجیتال و دو زاویۀ دوربین، و یک ماشین می‌سازد. در پنج به یک تجربۀ فی‌البداهۀ شگرف در زمینۀ رابطۀ بین صدا و تصویر دست می‌زند. در شیرین گامی متهورانه برمی‌دارد و خودِ فیلم را حذف می‌کند تا مخاطب به واسطۀ شنیدن موسیقی و صدای شخصیت‌ها و دیدن واکنش‌های تماشاگران در سالن، فیلم را تماما در ذهن‌اش بسازد.

اما چیزی که کیارستمی در شش دهه فیلمسازی‌ِ خود به دنبال آن است، به طور کامل‌تر در فیلم کپی برابر اصل بروز می‌یابد و دامنۀ دلبستگی اساسی او به شعرگونه‌گی زبان سینما را عیان‌تر می‌کند. این فیلم که از لحاظ لحن و سبک و ساختار بسیار پخته و قابل‌توجه است، درک و فهمی شگفت از سرشت کلیت آثار فیلمساز به دست می‌دهد.

مشخصۀ اصلی این فیلم همان تعادل ظریف و سرزنده بین واقعیت و تخیل، حال و گذشته، زندگی و بازی، و جدیت و طنز است؛ که کمابیش مانند نخی باریک از میان همۀ فیلم‌های او عبور می‌کند و باعث انسجام و پیوستگی کلیت آثار او می‌شود. در این فیلم هم مثل بقیۀ آثار کیارستمی زاویۀ نگاه فیلمساز به موضوع، تک‌بعدی نیست و فیلم را همچون منشوری چندوجهی می‌توان از زوایای مختلف نگریست. تقریبا دو دهه پیش از این فیلم، کیارستمی دربارۀ کلوزآپ: نمای نزدیک گفته بود: «حتی خود من که کارگردانش هستم نمی‌دانم کدام قسمتش تخیلی است و کدام قستمش مستند. انگار که خود فیلم، خودش را ساخته...»

خود کیارستمی و فوران کنجکاوی‌اش دربارۀ جهان را می‌توان در تک‌تک آثارش دید. دستاوردهای هنری او چه در سینما و چه در زمینه‌هایی مثل عکاسی و شعر، حداقل تأثیری که دارد این است که ترغیب‌مان می‌کند در سفر هنرمند به قلمروهای ناشناخته شریک شویم و دنیای پیرامون‌مان را از جنبه‌های دیگری هم نگاه کنیم و ببینیم.

 

گردآوری :  گروه  فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:caffecinema.com



  مطالب پیشنهادی:
مسابقه عکس «مسافر» نشنال جئوگرافیک+تصاویر
آرزوی«سراینده صد دانه یاقوت» در 64سالگی
روزنامه شرق:مسجد را به‌خاطر یک بی‌نماز نمی‌بندند
عکاسی زن ایرانی وسط میدان جنگ +تصاویر
کشتی بر دندان نهنگ+تصویر