کارل ون بری در سال 1944 اولین دفتر شعرش را با عنوان «مشعل کاهی» به چاپ رساند و از آن تاریخ تا کنون هجده دفتر شعر منتشر کرده است. «در انتظار قطار» آخرین اثر اوست که در سال 1990 توسط انتشارات بونی یش به چاپ رسیده است.
نمونه ای اشعار
دعا
و زئوس ... ، اگر مرگیت هنوز باقیست
به مرگی مرا بخوان که به هیچ زبانی
ترجمان نشود
من نمیخواهم با مرگ از رازی بگویم که
او ندارد
مرا به آنسوی نور ببر
بگذار مرگ از درون تیرگی فریادم کند
و رعشه بر اندامم آورد
در شعلهی ِ زبان ِ غریبش
*****************
تحسین
ساعتها،
دقیقهها و ُ ثانیهها
هنوز هستم و ُ نفس طلوع را میتوانم
بوئید
مثل امواج روی ِ پاهایم که تنها نفس ِ ممکنست
از سالهای ِ پیر و دور
بی شک ارجت خواهم نهاد،
فراموشی –
انتظاری که
آب را از من دریغ نمیکنی.
*****************
پیری
برای پیر شدن
باید سرباز چینی پیری بود
سوی غرب، اینجا در سرزمین غروب و ُ کنایه
پیرها یا مضحکند یا بر سر ِ راه ایستاده اند،
با سکون ِ دلمشغولیهای ساکتشان
پنج حالت ِ درد آور
چهار دلیل ملال آور
آه بودائی
سادهت را ز مرگ ِ سنگین -
اینجا واژه ای برای چیدن هست
کافیست کناری بایستی و ُ بگذاری زندگی آهسته
از لای پنبه لباس ملیجک سر بیرون بر آورد
و خوشا شاعر چینی که هنگام رفتن گفت:
قبل از رفتنم رودِ پائیز را اتنظار میکشم
چه، سایه ام هنوز بر ساحلی میافتد که
روزی از آن ِ من بوده ست.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: sahneha.com