به همین جهت نی نوا یک قطعه ملی شد و هر کس با هر عقیده‌ای با این قطعه ارتباط برقرار کرد. من به سبب این قطعه، دوستان زیادی با عقاید...
   
نوای ِ نی
کنسرت مشترک حسین علیزاده و محمدرضا درویشی به همراه ارکستر سمفونیک اوکراین فرصتی شد برای اجرای دوباره قطعه معروفی که این روزهای عزاداری زیاد می‌شنویم؛ نی نوا
ششم و هفتم دی ماه کنسرت متفاوتی در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد؛ کنسرتی که 2 نام از بزرگ‌ترین‌های موسیقی در آن حضور داشتند؛ محمدرضا درویشی و حسین علیزاده. کنسرت در 2 بخش اجرا شد؛ بخش اول «کلیدر» ساخته محمدرضا درویشی بود و بخش دوم هم آثار حسین علیزاده که تنظیم جدیدی از آن انجام شده بود.

اوج این کنسرت، اجرای قطعه معروف نی نوا بود که هنوز هم که هنوز است، بهترین قطعه دستگاهی‌ای است که در روزهای عزاداری می‌شنویم. به بهانه این کنسرت؛ هم مجموعه مطالبی درباره «نی نوا» و هم گزارشی داریم از خود کنسرت.
این یک دردنامه است؛ دردنامه ای به نام کلیدر؛ کلیدری که شرح عاشقی و مبارزات گل محمد و رمز عاشقی زیور و مارال است و رازهای یک مادر؛ بلقیس. ستایش زنانگی است و شرح دردهای یک تبار و یک قبیله که لابه لای نت‌های موسیقی و از میان سازها به گوش می‌رسد. اینها بخشی از سمفونی کلیدر هستند؛ تازه ترین ساخته محمدرضا درویشی که در عصر یک روز زمستان، گرمای کویر خراسان را به تالار بزرگ کشور آورده است؛ سوئیت سمفونی در 8 بخش برای ارکستر زهی با الهام از رمان معروف «کلیدر»؛ اجرایی که در آخرین روزهای پیش از ماه محرم و صفر از سوی 2 استاد، یعنی محمدرضا درویشی و حسین علیزاده صورت می‌گیرد.
بخش اول این اجرا اما برداشت درویشی از رمان کلیدر است. کلیدر با سکوت و غم از «سوگنامه دشت نیشابور» آغاز می‌شود؛ گویی از همان جا که مارال راه کویر را تنها برای رسیدن به گل محمد طی می‌کند. فضایی سنگین و تلخ بر فضا حاکم است و سازها موسیقی را با ابهتی به بلندای کویر می‌نوازند. با این همه کلیدر روایت غم نیست؛ استواری انسان در تنهایی جهان خالی از انسان است. این را محمدرضا درویشی، خالق این اثر نیز گفته است که سوگنامه نیشابور راوی غم نیست: «دریغی بر از دست رفتن عشق انسان است که بخش عمده آن در دستگاه «نوا» سیر می‌کند و در بخش‌های دیگر، مایه‌های دشتی، بیات اصفهان و همایون هم اضافه می‌شود».
قطعه با همراهی سازهای زهی ارکستر سمفونیک ناسیونال اوکراین به رهبری ولادیمیر سیرنکو با «پگاه نیشابور»، «درو زمین دیمی‌ سوزن ده» و «پشت دروازه بیهق» و با ریتم‌های سنگین و رنگین در مسیر رمان بلند کلیدر ادامه می‌یابد و با اینکه این قطعه ارکسترال هیچ ساز و ملودی شمال خراسان را ندارد اما مخاطب را همراه می‌کند؛ از دردهای کویری تا عصیان گل محمد و کلمیشی‌ها و می‌رسد به «رو دررویی سیدرضا تربتی با گل محمد». در همه این ملودی‌ها نشانی از مردی است کویری؛ قهرمانی از تبار اسطوره‌ها مثل سیاوش دلاور و عاشق؛ مردی که به خاطر تبار و کویرش می‌جنگد. این مرد در تمام داستان نقطه ثقل است؛ حتی اگر به گفته درویشی، موسیقی او روایت قهرمانی‌های او نیز نباشد بلکه خاموشی راوی بی زمان و مکانی باشد که می‌بیند، زخم می‌خورد و می‌میرد.
درویشی پیش از این نیز گفته بود که شنیدن کلیدر کار سخت و دشواری است و موسیقی «آن» به واقع، روایت غمنامه حرمان، غربت و تنهایی آدمیانی است که بوده اند و خواهند بود؛ غم با شکوه انسان که تا مغز استخوان می‌نشیند و باز وسوسه ای دیگر برمی‌انگیزد. کلیدر روایت این استمرار است. شنیدن آنچه گل محمد دید و روایت کرد، صبوری می‌طلبد. کلیدر تاب آوردن بر دردها، زندگی‌ها و مرگ‌هاست که درگذر از تمام تلخی‌ها نوشته شده.

موسیقی لحظه به لحظه سنگین تر می‌شود تا به نقطه اوج داستان برسد؛ لحظه وداع گل محمد با خاندانش، لحظه مرگ عاشقانه زیور برای نجات بی فرجام گل محمد و لحظه ای که قهرمان کویر سنگ کلیدر را می‌کشند. سازها در اوج می‌زنند و روایت مرگ گل محمد را به زبان خود شرح می‌دهند که با وجود حذف آوا از اجرا، با سوگواری و ناله‌های زنان و صیحه‌های مردان با نعش کشتگان همراه می‌شود. این داستان هرچند با اوج و فرود سازها و با سکوت تلخی به پایان می‌رسد اما یادمان می‌اندازد که داستان کلیدر ادامه دارد.

این اجرا در پاره دوم خود به اجرای بعضی از قطعات حسین علیزاده اختصاص دارد و اوج این بخش، اجرای قطعه به یاد ماندنی «نی نوا»ی علیزاده است. 2 قطه «شیشه‌های رنگی» و «عصیان» ساخته هوشیار خیام و حسین علیزاده نقطه اتصال این 2 قطعه به یکدیگر است. خود قطعه نی نوا اما به گوش مخاطبان ایرانی از هرقطعه دیگری آشناتر است. اولین طرح‌های نی نوا در سال 1365براساس دستگاه نوا (دستگاهی که حسین علیزاده به تسلط در آن شهرت زیادی دارد) با همنوازی‌های سازهای ایرانی اجرا شد؛ با این تفاوت که فرم اصلی اثر کاملا ً مبتنی بر ردیف سازی و شکل آوازی بنا شده بود. سال 1361همان طرح با تغییراتی اساسی از نظر محتوا و فرم برای ارکستر زهی و نی تکنواز  نوشته و در نهایت در تابستان 1362 تحت عنوان نی نوا (نوای نی) ضبط شد.

در زمان اجرای این قطعه، همه سالن بزرگ کشور درسکوت و بی حرکت نشسته اند و به نوای سازها گوش می‌دهند. علیزاده می‌گوید این قطعه خاطره ای از روزگاران سختی است که بر مردم این سرزمین گذشته است. سوزنی در نی نوا همان دغدغه‌های ذهن هنرمندی است که نگرانی‌های ملتی در جنگ را به زبان موسیقی بیان می‌کند و پاشا هنجنی به خوبی این درد را با همراهی ارکستر اوکراین و وفا مصباحی به تصویر می‌کشد.
قطعه در 5 بخش تنظیم شده که با درآمد آغاز می‌شود و بی اختیار ذهن را به سمت خاطرات دور و دیر می‌برد و از میان فضایی غمبار در«نغمه» و «جامه دران» با کلید «نهفت، فرود» به بارقه امیدی در «رقص سماع» می‌رسد. «ترکمن» با حضور حسین علیزاده پایان بخش این اجراست؛ نمایشی بس متفاوت از ترکیب سازهای زهی با سازشورانگیز و سه تار ایرانی. تکنوازی ای که در آلبوم ترکمن ارائه شده، بداهه نوازی در دستگاه، آواز و گوشه‌های ایرانی است که در نهایت، برداشتی سمبلیک از آوازهای ترکمنی با حالتی سلحشورانه است. علیزاده معتقد است ترکمن برداشت ذهنی از موسیقی سرزمین ترکمن و مردم آن است که بعد از 20 سال از ضبط اولیه آن، با همکاری هوشیار خیام برای ارکستر زهی و سه تار تنظیم شده و در این مسیر، ورسیون دیگری به آن اضافه شده است.

در اجرای این اثر که باز هم اولین اجرای جدید و ارکسترال آن است، در کنار علیزاده که شورانگیز را می‌نوازد، بهداد بابایی و مسعود شعاری سه تار می‌نوازند و سلحشوری ترکمن‌ها را به رخ می‌کشند.

 حسین علیزاده از قطعه نی نوا می‌گوید

در یک غروب اتفاق افتاد
نی نوا اسم زیبایی است که یک معنای چند بعدی می‌توان به آن داد؛ هم «نی نوا» است، هم «نوای نی» و هم قطعه‌ای که این نی می‌نوازد در دستگاه نواست؛ به همین جهت نی نوا یک قطعه ملی شد و هر کس با هر عقیده‌ای با این قطعه ارتباط برقرار کرد. من به سبب این قطعه، دوستان زیادی با عقاید مختلف پیدا کردم وخودم مدیون قطعه نی نوا هستم که در یک زمان خاص در ذهن من اتفاق افتاد؛ زمانی که جنگ شروع شده بود و همه داشتند در زمینه موسیقی برداشت خودشان را می‌کردند. نمی‌گویم که این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود که در جنگ تحمیلی زندگی می‌کردیم. یادم هست یک بار یک نفر از من پرسید که نی نوا چه رنگی است؟ گفتم افق تیره ای است که رنگ قرمزش غالب است؛ چرا که ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یک غروب اتفاق افتاد. البته اولین جلد نی نوا با طرحی از رضا درخشانی به همین رنگ چاپ شد.

نوشتنش چیزی حدود 2سال طول کشید و ایده اش 5-4 ماه ولی ایده کلی تر آن به سال 56 برمی‌گردد. من در آن سال یک طرح اولیه از دستگاه نوا داشتم که در حافظیه اجرا شد. چیدمان و فانتزی این جریان به سالهای 56-55 برمی‌گردد که کم کم این ایده را برایم آورد. تمام هنرمندان یک اثر را می‌سازند و دائم آن را با روایت‌های دیگر بیان می‌کنند. من هم این ایده را دائم با شکل‌ها و شیوه‌های مختلف در تکنوازی‌هایم و کارهای گروهی‌ام داشته ام . نتیجه و فکرهای اولیه اش از 24-23سالگی شکل گرفت و در 32سالگی آن را نوشتم. 

 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: مجله همشهری جوان/ شماره 196  
 بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
حسین علیزاده و محمدرضا درویشی از كنسرت مشترك خود گفتند
حكایت‌ جدایی شجریان ،علیزاده و کلهر
حاشیه‌هایی بر موسیقی حسین علیزاده
«این فصل را با مجید انتظامی بخوان»