حالا آرامتر شدهایم
حالا دیگر آبها از آسیاب افتاده است. یك سال از بازگشت مجدد تیم عصار – حجازی گذشته است و در این یك سال باید قاعدتا این ماجرا و پیگیری آن تمام شده باشد اما ظاهرا هنوز هم هر دو این دو موزیسین حالا با سابقه از اینكه مورد این پرسش قرار بگیرند، تعجب نمیكنند.شاید به این خاطر كه نزدیكترها به دوستی بین حجازی و عصار حتی در دوران جدایی واقفند و دنبال دلایل دیگری غیر از آنچه همگان میپندارند، میگردند. چیزی مثل كمرنگ شدن موسیقی جدی پاپ در آن دوران خاص و جدایی ناگزیر و باقی قضایا.
حالا دیگر آبها از آسیاب افتاده است. یك سال از بازگشت مجدد تیم عصار – حجازی گذشته است و در این یك سال باید قاعدتا این ماجرا و پیگیری آن تمام شده باشد اما ظاهرا هنوز هم هر دو این دو موزیسین حالا با سابقه از اینكه مورد این پرسش قرار بگیرند، تعجب نمیكنند.شاید به این خاطر كه نزدیكترها به دوستی بین حجازی و عصار حتی در دوران جدایی واقفند و دنبال دلایل دیگری غیر از آنچه همگان میپندارند، میگردند. چیزی مثل كمرنگ شدن موسیقی جدی پاپ در آن دوران خاص و جدایی ناگزیر و باقی قضایا.
برای تو این كنسرت با كنسرتهای دیگر فرق میكند؟
از چه لحاظ؟
از همه لحاظ.
نه، زیاد. فرق آنچنانیای ندارد.
منظورم این است كه از لحاظ نوع موسیقی، از لحاظ كاراكتر خودت تا چیزهایی از این دست، آیا فرقهایی را احساس نمیكنی؟
فقط همه چیز یك مقدار سختتر شده است. شرایط سختتر است و طبیعتا كار هم سختتر است. این تنها فرقی است كه وجود دارد. قدیمها همه چیز كمی راحتتر بود.
تو همیشه جزو ركترین و شاید بیریاترین موزیسینها بودی. آن سالهای اول كه آمده بودی وقتی مصاحبه كردیم میگفتی: «ما تقلید میكنیم، كپی میكنیم» و از این اظهارنظرها. آیا الان هم از آن صحبتها میكنی؟
بله، (میخندد) هنوز هم كپی میكنیم.
از كی؟
ما موسیقی غربی را وارد موسیقی ایرانی كردهایم كه موسیقی پاپ ما درست شده قبلا یعنی قبل از انقلاب هم همین بود. آن موقع هم همین اتفاق افتاد.
معنی این قضیه این است كه چه قبل و چه الان، امكان اینكه یك كاراكتر این كارها را نكند و خودش باشد، وجود ندارد؟
بله. ما مدام داریم كپی میكنیم. نغمههایمان نه. ملودیهایمان دارد از روی خودش كپی میشود اما از لحاظ آرانتره و تنظیم و تركیب همه بچهها دارند كپی میكنند و از روی نمونههای خارجی برمیدارند.
اما وقتی دف وارد موسیقی پاپ میشود كه به موسیقی خارجی برنمیگردد.
آن هم كپی است. منتها از روی موسیقی و تنظیم داخلی، در یك قطعه سنتی دف زده شده و حالا میآیند آن را با جاز و درام قاطی میكنند و میشود یك تنظیم جدید.
اگر بخواهیم اینطوری نگاه كنیم كه همه همیشه در حال كپی كردن هستند و این به موسیقی داخل یا خارج از كشور مربوط نیست، همه جهان در حال كپی كردن است.
بله. همه در حال كپی هستند اما كسانی، مثلا در سالهای 1970 اینطوری نبودند. آن موقع كسانی بودند كه كپی كار نبودند. كسی از روی دست كسی نمینوشت. آنها آمدند خلق كردند، درام آمد، ساكسیفون آمد توی كار، از سازهای اركستری كمكم ویولنها را میآورند در موسیقی پاپ در حالی كه قبل از آن در موسیقی پاپ ویولن وجود نداشت. بیتلها و قبل از آن گروههای قدیمیتر از آنها كه جاز كار میكردند، این كار را كردند.
اما آنها هم كه اینطور نبود یكدفعه كل موسیقیشان را عوض كنند و یك چیز دیگر بیاورند. آنها هم یكی، دو ساز وارد كردند.
بله. یواش یواش وارد شد اما به هر حال بدعت را كسانی در كار گذاشتند. مثلا درام در سیستم خودش، بیس توی سیستم خودش.
پس به نظرت اگر ما الان بخواهیم بگوییم كه در موسیقیمان كشف یا ابداعی شده چه باید بگوییم؟
میخواهم بگویم سبكهای مختلف بهوجود آمد. گیتار بوده اما سبك اینجور نواختن نبود. مثلا جو ساتریانی در سبك خودش گیتار زده، برت توی سبك خودش گیتار زده، راجر واترز و دیوید گیلمور در سبك خودشان ساز میزدند. اینها كپی نبودند. گیتار وجود داشت اما آنها به سبك خودشان میزدند.
آن موقع، حدود 10، 12 سال پیش وقتی حرف از كپی میزدی، تلقی ما اصلا این نبود. الان تو سطح كپی را بالاتر بردی؛ آن موقع منظورت از آن حرف بیشتر ملودیها بود و منظور این بود كه مثلا فلانی از فلان آهنگ، فلان خواننده قدیمی كپیبرداری كرده است.
اتفاقا آن موقع سطح كپی كمتر بود چون كمتر كار ساخته میشد اما سبك ساز زدن ایجاب میكرد كه تو باید كپی میكردی.
الان 12 سال از كار حرفهای تو گذشته بنابراین تو باید كاراكتر خودت را پیدا كرده باشی.
من تنظیمم مال خودم است یعنی چیزی كه در انتها جمع میشود مزه مرا میدهد ولی تك به تك آن ادوات كه من از آنها استفاده میكنم قبلا در جایی تكرار شده است. آن چیزی كه من تلفیق میكنم چیزه تازهای در میآید.
این ماجرا مربوط به همه است و به بیتلز هم برمیگردد. ربطی به تو یا دیگران ندارد. آنها هم به هر حال متریال كارشان را از قبل از خودشان برداشته بودند.
نه، اینجوری نیست. آنها سبك نواختن مثلا گیتارشان متفاوت بود و فقط گیتاریست بیتلز بلد بود كه آنطوری بنوازد و كسی قبل از آنها اینطوری پا به عرصه شهرت نگذاشته بود. ممكن بود كه یك نفر در گوشه خانهاش، آنطوری گیتار میزد اما كسی نمیدانست و آنها اولین بودند كه آنطوری ساز میزدند. سبك محجوبی را همه میدانند. سبك باربد را كسی نمیداند و نمیداند كه او در زمان خسرو پرویز چگونه ساز میزد اما میرزا عبدالله را همه میدانند. چگونه ساز میزده و چه سبكی كار میكرد. قطعاتش سینه به سینه از اساتید به ما رسیده با این حال اگر میرزا عبدالله همین الان زنده شود و ساز بزند، هیچ كس مثل او ساز نخواهد زد. او اولین كسی بود كه در این كار بدعت گذاشت. مثل اذان گفتن است همه اذان میگویند، اما آن اذان خوب و قشنگ را یك نفر از اول گفته و حالا بقیه از روی او همانطور اذان میگویند.
پس معتقدی هنوز همه كپی میكنند و تو هم این كار را میكنی، منتها سبك قضیه فرق كرده.
بله. سطح كار فرق كرده. ما هم خودمان یك مقدار در كار سلیقه ایجاد میكنیم اما به هر حال زیر ساخت كار یك مقدار كپی است.
خودت از 12 سال پیش چقدر فرق كردهای؟
من قطعاتم آرامتر شده و از هیجاناتم كاسته شده. قطعات اولم كه هم با اصفهانی كار میكردم و هم با علیرضا، هیجانات موسیقیام بیشتر بود. «قدسیان آسمان» و «عشق الهی» یك زمانی اتفاق افتاد كه هیجانات روحی ما بالاتر بود. الان البته بهخاطر مسائل و مشكلات زندگی، زمانی كه باید برای موسیقی بگذارم هم كمتر شده و این البته مربوط به همه است.
ممكن است كه موسیقیتان كلاسیكتر و از پاپ دورتر شده باشد؟
ممكن است. موسیقی ما جدیتر شده به این واسطه كه سن ما بالاتر رفته و دیگر نمیتوانیم موسیقیهایی بزنیم كه به قیافه ما نمیخورد. باید كمكم كاری بكنیم كه به قیافهمان هم بخورد.
پارسال شروع مجددتان با عصار، جالب و حرفهای بود. یكدفعه چند تا آهنگ خواندید برای یونیسف و بعد دوباره همكاری كردید. چطور این فرصت پیش آمد؟ آیا همان موقع كه تصمیم گرفتید با هم كار كنید یونیسف به شما پیشنهاد داد؟ بههر حال این انتخاب خوبی بود. شما مدتی نبودید و یكدفعه از جایی وارد شدید كه تقریبا یك حالت خیریه داشت و بعد كاری كردید كه حجمش كم و برای دستگرمی خوب بود. مثل بازیكنی كه مدتی مصدوم است و وقتی كه دوباره میخواهد بازی را شروع كند 10 دقیقه آخر وارد بازی میشود. شانسی فرصت كار با یونیسف پیش آمد یا انتخابتان همین بود؟
آمدن یونیسف و صحبت كردن راجع به كنسرتی كه همه بودند كاملا اتفاقی بود.
این روند همكاری شما را تسریع كرد؟
ما قبل از آن با هم نشسته و صحبتهایمان را كرده بودیم و قرار شده بود كه شروع كنیم و بعدش یونیسف آمد. یعنی یونیسف باعث نشد كه ما دوباره همكاری كنیم. قبل از آن به یكی، دو برنامه ارگانی هم رفته بودیم.
وسط صحبتهای قبلیات نكتهای را گفتی؛ اینكه «ما توانستیم با هم ادامه دهیم. بخشی از آن برمیگردد به اینكه كار ما موفق بود و از كارهای ما استقبال میشد.» وقتی هم كه از لحاظ كاری فاصله گرفتید موقعی بود كه موسیقی پاپ هم دیگر كمرنگ شده بود و آن چهرهها كه بودند دیگر خیلی دیده نمیشدند و یواش یواش یكسری موسیقیها و چهرههای جدید آمده بودند كه بازار یا ذائقه مردم را بهدست گرفته بودند. اینكه آن نقطه عطف در همكاری شما در آن موقع مصادف شد هم اتفاقی بود یا اینكه از دست دادن بازار هم باعث این ماجرا در همكاریتان شده بود؟
نه، این مربوط به تبلیغاتی بود كه شروع شده بود. آن موقع قبل از آنكه كار علیرضا با شهداد روحانی بیرون بیاید، كانالهای ماهوارهای آزادانه یكسری كلیپهایی را در ذائقههای مختلف پخش كرد و ماهواره كلا همهچیز را قبضه كرده بود. مردم بهصورت مجانی انواع موسیقیها را با كلیپهای رنگارنگ میدیدند و همینطور كنسرتها را. ضمن آنكه سیدیهای خوانندگان آن طرفی را اینجا در پمپبنزینها و خیلی جاها با كمترین قیمت میفروختند و میفروشند. این سیدیها را هزار تومان میفروختند در حالی كه كسی كه میخواست سیدی این طرفیها را بخرد باید دو هزار و 500 تا سه هزار تومان پول بدهد. سیدی ما خیلی گرانتر درمیآمد چون كپی نداشت و لیبل داشت و مردم هم دنبال چیزهای ارزان هستند و هم چیزهایی كه در دسترسترند. از طرفی شعرهای ما شعرهایی است كه یك مقدار مطلب در آن است و ممكن است به ذائقه مردم عامه نخورد. اكثر مردم دوست دارند موزیكهای سبك با شعر سبكتر را گوش كنند و بیخود ذهنشان را درگیر نكنند كه مولانا گوش كنند. دوست دارند آنچه میشنوند روان باشد و بتوانند در ماشین بگذارند و راحت بفهمند. كار ما طوری است كه اولین فاكتور در كارمان، شعرمان است بنابراین طبیعی بود كه استقبال از كار همه ما كم باشد البته ما كنسرتهایمان را گذاشتیم و استقبال از كار ما هم همیشه خوب بود. شعر و مطالب اولین فاكتور ما در كار موسیقی است و اگر نتوانیم از این لحاظ مخاطبمان را راضی كنیم موفق نخواهیم بود. اول شعر است و بعد زیباییسازی و اینكه من چطوری بسازم، علیرضا چطوری بخواند و ما با هم چطوری روی صحنه بیاییم و چه كار كنیم. شعر اگر نباشد كار هر خوانندهای تمام است. ما البته همین الان هم با مشكل مواجه هستیم و همانطوری كه گفتم اسلوب و اساس اصلی ما شعر است و مردم هم به همین خاطر ما را انتخاب كردهاند. وقتی كه ما نتوانیم شعری را كه میخواهیم اجرا كنیم عملا در ركود قرار میگیریم. شعر را هم چه كسی به ما اجازه میدهد؛ ارشاد. اگر ارشاد به ما اجازه ندهد در نتیجه در ركود قرار میگیریم و بعد از لحاظ مسابقه با شبكههای ماهوارهای عقب میافتیم چون نمیتوانیم كاری را كه فكر میكنیم درست ارائه كنیم. ارشاد عملا نمیگذارد ما برنده باشیم در حالی كه اگر اجازه بدهد با شعرهای درست وارد شویم، میتوانیم جامعه را به سمت خودمان بكشیم و تاثیرگذارتر باشیم.
با این شرایط كه میگویی عملا این سه سال عدم همكاری به نفعتان بود. قبول داری؟
نمیدانم، شاید بیشتر به ضرر بود. تو از چه بابت این را میگویی؟
اینكه اگر در میدان باشی و دست و پایت بسته باشد و شكست بخوری، بهتر است كه نباشی. بههر حال آن تب، تبی بود كه فروكش كرد و باز فضا مساعد شد برای موسیقیهای بهتر و شما باز آمدید؟ قبول داری؟
شاید.
در این شروع مجدد گروه «كوچ» چقدر تغییر كرده؟
اعضای آن همان اعضا هستند و هیچ فرقی نكردهاند. قطعات را همانطوری میزنیم كه میزدیم ولی قطعات تازهای داریم كه ایندفعه در كنسرت میزنیم. یكسری قطعه تازه داریم كه من میزنم و یكسری هم علیرضا.
همیشه قطعاتی را میزنید كه خودتان ساختهاید. آیا تاكنون از كار یك آهنگساز دیگر هم استفاده كردهاید.
قبلا شده كه «شاهكار» خودش ملودی را داده بود و از آهنگش استفاده كردیم. الان كس دیگری كه ملودی ساخته باشد یادم نمیآید.
آیا فضای ملودیهای جدیدتان فرق كرده؟ گفتی كه فضا آرامتر است.
بله، طبیعی است كه ما یك مقدار نسبت به قبل آرامتر شدهایم (میخندد). یعنی قطعات پرمغزتری میزنیم.
چرا؟ آیا به این باور داری كه سن مخاطبان شما بالاتر رفته؟
مخاطبان ما هنوز هم ممكن است در هر سنی باشند و این البته بستگی به تبلیغات هم دارد. ما الان نه تبلیغ تلویزیون داریم نه تبلیغ كاست را و نه تبلیغ ماهواره را. برای رساندن كار به گوش مردم احتیاج به رسانه است و وقتی كه رسانه وجود ندارد در نتیجه ما فقط به گذشته خودمان تكیه میكنیم ولی اگر فرصت ارائه داده شود، مخاطبان تازه پیدا خواهیم كرد. البته الان فرصت ارائه به ما نمیدهند.
گروه كوچ كه تو رهبریاش را برعهده داری، بزرگترین گروه موسیقی پاپ در داخل است. از آقای عصار شنیدم كه میگفت این علاقه دو نفریتان بود. آیا این بهخاطر علاقه شما برای كار در اركستر بزرگ است كه گروه بزرگ تشكیل میدهید یا اینكه فكر میكنید با این فرم كار بهتر است چنین گروهی داشته باشید؟
ما برای برنامههای تهرانمان اركستر بزرگ میبریم اما در برنامههای ارگانی از اركسترهای كوچك و جمعوجورتر استفاده میكنیم. من خودم البته دوست دارم اركستری حتی بزرگتر داشته باشیم اما هم بودجهمان اجازه نمیدهد و برای ما صرف نمیكند و هم اینكه فضا و صدابرداری اجازه نمیدهد.
و هم اینكه كار كردن با اركستر بزرگ هم برای رهبر اركستر و هم خواننده خیلی سخت است.
بله، خیلی سخت است.
قطعاتی را كه در این كنسرت میخواهید اجرا كنید معرفی میكنید؟
«شكنجهها»، «انسانم آرزوست»، «پرسه» و «یه نفس» كه از كاست جدید است و قطعات دیگر. از قطعاتی كه خودم میزنم سه قطعه بدون كلام هم هست. قطعات دیگر هم هست كه باید بشنوید.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
مطالب پیشنهادی:
10 ترانه پرطرفدار این روزها را شنیدهاید؟!
صدا زخمیهای موسیقی ما چه کسانی هستند؟!
گفت وگو با فرشید اعرابی نوازنده و آهنگساز
گزارش تصویری از کنسرت احسان خواجه امیری در برج میلاد
راک ایرانی دیگر چه صیغهای است؟؟!