سفال و سفالگری
برخی از باستان شناسان و انسان شناسان معتقدند که زنان نخستین سازندگان ظروف اعم از گلینیا سفالین هستند و تهیه ظروف در زمانی دورتر از دوران کشاورزی انجام گرفته است. اما در دوره تولید خوراک با روش کشاورزی، نیاز به حفظ و نگهداری دانههای غذایی، ضرورت ساخت و پرداخت ظروف به صورتیک نیاز اجتماعی درآمده است و زنان به دلیل همان مسئولیت همیشگی سرپرستی و تغذیه نابالغین، این نیاز را بیشتر احساس کرده و با بالا بردن کیفیت و افزایش کمیت ظروف، به آن پاسخ گفتهاند. استقرار دایمی در کنار مزارع کشت شده در تکامل هنر و فن ساختن ظروف نقشی اساسی داشته است.
هربرت رید دربارهی سفالگری میگوید: «سفالگری در آن واحد سادهترین و مشکلترین همهی هنرهاست. سادهترین است زیرا ابتداییترین آنهاست و مشکلترین است زیرا تجریدیترین هنرهاست» و ادامه میدهد: «برای قضاوت در هنر مردم یک کشور، باید از روی سفال آن کشور در ظرافت نیروی احساس آنها داوری کرد زیرا سفال محکی است مطمئن. سفالگری هنری است خالص و آزاد از مقاصد تولیدی. مجسمه سازی که نزدیکترین خویشاوندی را با سفالگری دارد، از آغاز دارای هدف تقلیدی بوده است و شاید هم به همان اندازه برای بیان خواسته به شکل آزادی کمتری را نسبت به سفال دارد. سفال سازی در عین تجرید، هنری است تجسمی».
سیرتحول سفال پیش از تاریخ
هزاران سال پیش، پس از آنکه انسان اولیه از روی درختان به پایین آمد و قدم به دشت و دامنهها نهاد مدتی را در شکار حیوانات گذراند و در غارها و شکاف کوهها زندگی کرد. در این دوران بیشتر ابزار دست بشر سنگی بود که خود، چند دوران مختلف از نظر خشن بودن، صیقلی و یا تراشیده بودن گذرانده است. بشر از دیر باز تا این زمان که آن را عصر ماشین میدانیم و دورانهای گردآوری خوراک، شکارچیگری و کشاورزی و شهرنشینی را گذرانده است، در هر کدام از این دورهها انسان اولیه و انسان شکارچی و کشاورز هریک با ابزارهایی از جنسهای گوناگون سرو کار داشته است.
هزاران سال پیش، پس از آنکه انسان اولیه از روی درختان به پایین آمد و قدم به دشت و دامنهها نهاد مدتی را در شکار حیوانات گذراند و در غارها و شکاف کوهها زندگی کرد. در این دوران بیشتر ابزار دست بشر سنگی بود که خود، چند دوران مختلف از نظر خشن بودن، صیقلی و یا تراشیده بودن گذرانده است. بشر از دیر باز تا این زمان که آن را عصر ماشین میدانیم و دورانهای گردآوری خوراک، شکارچیگری و کشاورزی و شهرنشینی را گذرانده است، در هر کدام از این دورهها انسان اولیه و انسان شکارچی و کشاورز هریک با ابزارهایی از جنسهای گوناگون سرو کار داشته است.
استفاده از ابزار سنگی که از آغاز زندگی بشر با آن آشنا شده بود تا مدتها پس از دوران آغاز کشاورزی ادامه داشت، آشنایی با سفال مربوط به دوره آغاز کشاورزی است. به این ترتیب که بشر در اواخر دوران شکار، بتدریج به فکر استفاده از محصولات گیاهی افتاد و این سبب گردید که رفته رفته مقداری از دانههای مختلف را جمع آوری کند و در زمین اطراف غار یا محل سکونت بر زمین افشاند و همین امر باعث این شد که انسان از دورهگردی دست بردارد و در کنار مزرعه خود ساکن شود. برای نگهداری محصولات کشاورزی انسان نیازمند ظرف و مکان محفوظی بود. این ظرف در آغاز از سبدهایی که از شاخه درختان بافته بود تشکیل میشد و برای اینکه دانهها از سوراخ سبد نریزد داخل آن با گل اندود میشد.
احتمالا با اندود کردن بدنه خارجی سبدها و قرار گرفتن آنها در کنار آتش بطور اتفاقی به شناخت ظروف گلی و مزایای آن دستیافت. دسترسی به چنین وسیله ای، تحولی چشمگیر در امر جمع آوری و نگهداری غذا پدید آورد و انسان در نقاط مختلف جهان با اختلاف زمانی چشمگیر به این مرحله از تحول وخلاقیت قدم گذارد. طبق مطالعات انجام شده، کشاورزی و یکجانشینی در ایران به هزارههای ششم و هفتم قبل از میلاد بر میگردد؛ نخستین سفالهای دوران جمع آوری غذایا عصر نوسنگی قدیمیترین ظروف گلی است که اسکلت سبدی دارد و در واقع سبدهای گل اندودی است که در کنار آتش خشک شده است.
بسیاری از کوزهها و سفالینههای روزگاران نوسنگی و مس، نیها و ترکههایی در خود دارند که احتمالا بجای ریسمان بکار رفته و نشانه آن است که سفالگری اساساً از فن سبدبافی پدید آمده است. فکر استفاده ازیک پوسته دارای حجم، احتمالا پس از دیدن پوست میوههای خشک شده، حفرههای سنگی و قطعات سنگی با سطحی مقعر که آب باران را در خود نگهداری مینمود، پدید آمده است.
بسیاری از کوزهها و سفالینههای روزگاران نوسنگی و مس، نیها و ترکههایی در خود دارند که احتمالا بجای ریسمان بکار رفته و نشانه آن است که سفالگری اساساً از فن سبدبافی پدید آمده است. فکر استفاده ازیک پوسته دارای حجم، احتمالا پس از دیدن پوست میوههای خشک شده، حفرههای سنگی و قطعات سنگی با سطحی مقعر که آب باران را در خود نگهداری مینمود، پدید آمده است.
قدر مسلم انسان با قرار دادن دستها کنار هم و استفاده از آنها برای نوشیدن آب عملاً به ایده ظرف و مظروف پی برده است. فرضیه محققان تاریخ هنر مبنی بر وجود حفرههای ایجاد شده و جای پای انسان و حیوانات در حاشیه رودخانههایی مانند نیل که بر اثر طغیان آب، رسوباتی از خود بجا میگذارند و پس از خشک شدن، این حفرههای به شکل ظرف از ماسههای اطراف جدا میشود نیز قابل توجه است و شاید قابل قبولتر به نظر برسد.
انسانهای غارنشین که برای نوشیدن آب از پوستههای کاسه ای شکل استفاده میکردند عملاً با مشکل انتقال آب به داخل غار و پناهگاه روبرو بودند. طبق آخرین تحقیقات انجام شده غیر رسمی قدیمیترین سفال مکشوفه به 12 هزار سال قبل از میلاد بر میگردد و از شرق دور بدست آمده است، میتوان قدیمیترین نمونه سفال دست ساز ابتدایی را در ایران دانست. این سفال ضخیم، کم پخت، شکننده، خشن و قهوه ای رنگ است و در آن مقدار زیادی علف خرد شده به عنوان ماده چسباننده (شاموت) برای جلو گیری از ترک برداشتن به هنگام خشک شدن در آفتاب یا حرارت دیدن در کنار آتش به کار رفته است.
در ابتدا انسان بطور اتفاقی از خاک رس برای ساخت سفال استفاده کرد که احتمالاً این امر بدلیل وفور و سهولت دسترسی بدان بوده است ولی بعدها تجربه به وی آموخت که بهترین خاک برای سفالگری همین خاک رس است. تا پیش از اختراع چرخ سفالگری در آغاز هزاره چهارم قبل از میلاد، تمامی سفالینههای مکشوفه از مناطق باستانی، بدون استثنا دست ساز هستند و با حرارت کم (400 تا 700 درجه) پخته شده و سبک و پوک هستند و ماده چسباننده اغلب آنها کاه و سبزی خرد شده است و معمولا به دو شکل ساده و منقوش ارائه میشده اند.
اختراع چرخ سفالگری در آغاز هزاره چهارم قبل از میلاد در نقاط مختلف باعث تولید انبوه انواع ظروف و ابزار سفالینه شد. سفالینههای پیش از تاریخ نه تنها به عنوان یکی از ضروریات زندگی روزمره اهمیت داشته اند بلکه بیشتر سفالینههایی که از درون قبور محوطههای باستانی بدست آمده اند، کاملا سالم و مصرف نشده اند. سفالگران آن روزگار چرخهای پایی و ابزارهای گوناگون دورانهای بعد را در اختیار نداشتند، با این وصف تناسب و ظرافتی شگفت به ساختههای خود بخشیده اند.
روان زنانه
با وجود براندازی مذاهب ابتدایی که گاهی با سحر و افسون و اسرار آمیخته بوده است و با آنکه مذاهب ابتدایی جای خود را به مذاهب یهود و مسیحی با سمبلهای نرینه داده است، هنوز «زن درون» یا روان زنانه به کار کشف و شهود میآید. به اعتقاد یونگ: «روان زن تجسم تمام تمایلات روانی زنانه در روح مرد است مانند احساسات و حالات عاطفی مبهم، حدسهای پیشگویانه، پذیرا بودن امور غیر منطقی، قابلیت عشق شخصی، احساس خوشایند نسبت به طبیعت و آخر از همه ولی نه کم اهمیتتر از همه – رابطهی او با ضمیر ناخودآگاه». تصادفی نیست که در زمانهای قدیم از کاهنهها (مانند سیبل یونانی) و گشتینانا خواهر دموزی شاه شبان سومری برای کشف ارادهی الهی و برقراری ارتباط با خدایان، استفاده میشد. شاید بتوان بر نظریه یونگ این نکته را نیز افزود که کارایی و توانایی زنان جادوگر در جهت تحقق رویدادهای «شر» نشانه ای از همین نیروی استثنایی زنانه در ایجاد ارتباط با ناخودآگاه است.
با وجود براندازی مذاهب ابتدایی که گاهی با سحر و افسون و اسرار آمیخته بوده است و با آنکه مذاهب ابتدایی جای خود را به مذاهب یهود و مسیحی با سمبلهای نرینه داده است، هنوز «زن درون» یا روان زنانه به کار کشف و شهود میآید. به اعتقاد یونگ: «روان زن تجسم تمام تمایلات روانی زنانه در روح مرد است مانند احساسات و حالات عاطفی مبهم، حدسهای پیشگویانه، پذیرا بودن امور غیر منطقی، قابلیت عشق شخصی، احساس خوشایند نسبت به طبیعت و آخر از همه ولی نه کم اهمیتتر از همه – رابطهی او با ضمیر ناخودآگاه». تصادفی نیست که در زمانهای قدیم از کاهنهها (مانند سیبل یونانی) و گشتینانا خواهر دموزی شاه شبان سومری برای کشف ارادهی الهی و برقراری ارتباط با خدایان، استفاده میشد. شاید بتوان بر نظریه یونگ این نکته را نیز افزود که کارایی و توانایی زنان جادوگر در جهت تحقق رویدادهای «شر» نشانه ای از همین نیروی استثنایی زنانه در ایجاد ارتباط با ناخودآگاه است.
یونگ همچنین به نمونهی دیگری از توانایی «روان زنانه» در ایجاد ارتباط با «ضمیر ناخودآگاه» اشاره میکند و میگوید: یک نمونه به ویژه خوب از تصویر باطنی روان زنانه در پزشکان و پیامبران (شامانهای) اسکیمو و سایر قبایل ساکن قطب شمال یافت میشود. برخی از اینان حتی لباس زنانه میپوشند یا تصویر پستان بر روی جامههای خویش نصب میکنند تا طرف زنانهی درونی خود را نشان دهند- آن طرفی که آنها را قادر میسازد با «سرزمین ارواح» (یعنی آنچه که ما امروز ناخودآگاه مینامیم) مربوط شوند. بر آنچهیونگ اعلام داشته، شاید این نکته افزودنی است که بخش زنانه از وجود انسان نهانگاه نیروهایی است که با معیارهای صرفاً «علمی» قابل اندازه گیری نیست. هیچ کس تاکنون نتوانسته است مکانیزم بخش زنانه از وجود انسان را در ایجاد پل و ارتباط با «ناخودآگاه» تعیین کند. اما تمام کسانی که به روان شناسی و جامعه شناسی پرداخته اند، حتی آنها که «زنانگی» را همواره از دیدگاه منفی نگریسته اند، به این تواناییهای بالقوه اشاره کرده و بنابر سلیقه ای که داشته اند اتفاقاً زن را از همین موضع کوبیده اند.
کتایون مزداپور در این مورد میگوید: «زنان جوابهای بزرگترین سؤالات و مشکلات را میدانستند و به موبد موبدان و داور داوران پیشنهاد میکردند. منتها زنان نام ندارند و نه قدرت و نه ابزاری که این قدرت را منعکس کند. زن هنرمند، دانشمند، ملکه و آشپز بوده است».
کتایون مزداپور در این مورد میگوید: «زنان جوابهای بزرگترین سؤالات و مشکلات را میدانستند و به موبد موبدان و داور داوران پیشنهاد میکردند. منتها زنان نام ندارند و نه قدرت و نه ابزاری که این قدرت را منعکس کند. زن هنرمند، دانشمند، ملکه و آشپز بوده است».
در نهایت میتوان این گونه نتیجه گیری کرد: بشر از دورانی که مظاهر پرستش را در جنس زن (بزرگ مادر اولیه) جستجو میکرده و حتی از دورانی که مظاهر پرستش را از دو جنس نر و ماده بر میگزیده، خاطرات خوش و شیرینی بهیاد دارد. هر چند جنازهی خدایان مادینه بعد از عصر اسطوره پیرایی در گورستان خودآگاه مردمان ازیاد رفته اما بزرگ مادر اولیه همچنان در ناخودآگاه انسان بر اریکهی قدرت تکیه دارد و هر کجا پای منطق و عقل رایج و روزمره میلنگد و زبان آنها قادر به بیان احوال درون و بازگشایی اسرار وجود لایتناهی انسان نیست، انسان ناخودآگاهیعنی به حریم و بارگاه بزرگ مادر اولیه پناه میبرد و در آن فراخنا دامان پر عطوفت آن نماد قدرت و عطوفت ازلی را میچسبد.
سرزمین ارواح و فضای لایتناهی و اسرار آمیز که فقط در «ناخودآگاه» میگنجد هنگامی در برابر انسان گشوده میشود که «روان زنانه» یا بخش زنانه از وجود تجلی جانانه داشته باشد. تواناییهای این بخش از وجود انسان را شاید مردانی که در مذاهب مختلف مدعی ارتباط با جهان بالا هستند، بهتر میشناسند. هم از این روست که تمام کوششهای خود را مبذول میدارند تا «زنانگی» را خفه کنند یا آن را چنان در قیود و تکالیف خشک محبوس سازند که زنان نیروهای نهفتهی خود را برای ایجاد رابطه با «ناخودآگاه» که مردان در سطح بالای مذاهب مدعیان تسخیر آن هستند به کار نیندازند.
بدین جهت است که «روان زنانه» به دلیل آن که اعجازگر و راهگشای دنیاهای اسرارآمیز انسان است، بیش از آن که بر انسانهای عالم و دانشمند با معیارهای امروزی شناخته شده باشد، آشنای دیرین جادوگران، درمانگران و پیامبران برخاسته از زندگی ابتدایی انسان است.
بدین جهت است که «روان زنانه» به دلیل آن که اعجازگر و راهگشای دنیاهای اسرارآمیز انسان است، بیش از آن که بر انسانهای عالم و دانشمند با معیارهای امروزی شناخته شده باشد، آشنای دیرین جادوگران، درمانگران و پیامبران برخاسته از زندگی ابتدایی انسان است.
نمونه: کلپورگان
همانطور که قبلاً نیز اشاره گردید، سفالگری هنر و صنعت ظریف و حساسی است که از شرق سرچشمه میگیرد و آمیزهای است از دقت نظر و تیز بینی و زیباییپرستی شرقی و سراسر آن زحمت و تجربه است و الهام گرفته از طبیعت؛ مناظر، پرندگان، حیوانات و حتی انسان روح و بطن این صنعت بدیع میباشد. سفالگری شاید از نخستین هنرهای دستی باشد که از نیاکان و ادوار گذشتهی بشر به ارث رسیده است. از نسلی به نسل دیگر و هر روز بر تنوع و کیفیت آن افزوده شد.
سفالسازی از دیر زمان همانند دیگر هنرهای ذکر شده در استان سیستان و بلوچستان رواج داشته است؛ نمونههایی از آن که مربوط به دوران مادها و قبل از آن میشود و در نواحی معبد غلامان سیستان پیدا شده است و نمونههای دیگر سفالهایی است که در روستای دامن (Damen) شهرستان ایرانشهر کشف شده و طبق نظر کارشناسان فن مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد است که نمونههایی از آن در موزهها نگهداری میشود.
همانطور که قبلاً نیز اشاره گردید، سفالگری هنر و صنعت ظریف و حساسی است که از شرق سرچشمه میگیرد و آمیزهای است از دقت نظر و تیز بینی و زیباییپرستی شرقی و سراسر آن زحمت و تجربه است و الهام گرفته از طبیعت؛ مناظر، پرندگان، حیوانات و حتی انسان روح و بطن این صنعت بدیع میباشد. سفالگری شاید از نخستین هنرهای دستی باشد که از نیاکان و ادوار گذشتهی بشر به ارث رسیده است. از نسلی به نسل دیگر و هر روز بر تنوع و کیفیت آن افزوده شد.
سفالسازی از دیر زمان همانند دیگر هنرهای ذکر شده در استان سیستان و بلوچستان رواج داشته است؛ نمونههایی از آن که مربوط به دوران مادها و قبل از آن میشود و در نواحی معبد غلامان سیستان پیدا شده است و نمونههای دیگر سفالهایی است که در روستای دامن (Damen) شهرستان ایرانشهر کشف شده و طبق نظر کارشناسان فن مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد است که نمونههایی از آن در موزهها نگهداری میشود.
در حال حاضر در روستای کلپورگان شهرستان سراوان و روستای کوهکم (Koh Kam) سرباز از توابع ایرانشهر بصورت کاملاً فعال و در روستاهای اولنچکان (Oolan Chakan)، گلک (Gollak) و شادی گور ( Shadi Goor ) از توابع شهرستان نیکشهر به صورت نیمه فعال، زنان بلوچ به تولید سفال اشتغال دارند. سفالهای تولید شده در منطقهی بلوچستان کلاً به رنگ قرمز جغکی (Chaghki) میباشند (چغک نام گیاهی است محلی که از ریشهی آن برای رنگ کردن کشک و یا خاجهای پشم استفاده میکنند).
به دلایلی میتوان گفت که ساخت سفال کلپورگان از هزاران سال پیش شروع شدهاست:
اولاً، تصور بر این است که اولین سفالگران در دنیا زنان بودهاند. زیرا لازمهی ساختن ظروف خاکی نیازمند سکونت طولانی و اقامت در یک محل میباشد، مردان آزاد بودند که برای شکار و گشت و گذار بیرون بروند، در حالیکه زنان بعلت نگهداری بچهها، تهیه و جمعآوری غذا، مجبور به ماندن دریک محل بودند. همانطور که قبلاً نیز اشاره گردید، مبدأ و تکامل یک ظرف خاکی، طی یک فرآیند طولانی انجام گرفته است. سبدهای بافته شده از شاخههای کوچک که به همراه خاک رس (گل)، برای اینکه غلظتشان بیشتر باشد، ردیف کشتهاند و اتفاقاً وقتی که سبدی مانند این آتش میگرفت تنها چیزی که میماند خطوط خاکی و گلی آن بودند و اولین بشقاب سفالین از این طریق ساخته شد؛ مزایای کاسهی پایدار محکم از این قبیل طی زمان مشاهده شده است. این اطلاعات بر اساس یافتههای باستان شناسی عصر حجر بدست آمده است.
در کلپورگان این زنان هستند که سفال میسازند و مردان هرگز این کار را انجام نمیدهند، در صورتی که در دیگر مناطق ایران سفالگران مرد هستند.
اولاً، تصور بر این است که اولین سفالگران در دنیا زنان بودهاند. زیرا لازمهی ساختن ظروف خاکی نیازمند سکونت طولانی و اقامت در یک محل میباشد، مردان آزاد بودند که برای شکار و گشت و گذار بیرون بروند، در حالیکه زنان بعلت نگهداری بچهها، تهیه و جمعآوری غذا، مجبور به ماندن دریک محل بودند. همانطور که قبلاً نیز اشاره گردید، مبدأ و تکامل یک ظرف خاکی، طی یک فرآیند طولانی انجام گرفته است. سبدهای بافته شده از شاخههای کوچک که به همراه خاک رس (گل)، برای اینکه غلظتشان بیشتر باشد، ردیف کشتهاند و اتفاقاً وقتی که سبدی مانند این آتش میگرفت تنها چیزی که میماند خطوط خاکی و گلی آن بودند و اولین بشقاب سفالین از این طریق ساخته شد؛ مزایای کاسهی پایدار محکم از این قبیل طی زمان مشاهده شده است. این اطلاعات بر اساس یافتههای باستان شناسی عصر حجر بدست آمده است.
در کلپورگان این زنان هستند که سفال میسازند و مردان هرگز این کار را انجام نمیدهند، در صورتی که در دیگر مناطق ایران سفالگران مرد هستند.
دلیل دوم: زنان سفالگر کلپورگان هرگز از چرخ سفالگری استفاده نکردهاند. هر قلم در تمام مراحل فشاردهی، شکل دهی و قوس دهی – قطعه به قطعه دست ساز میباشد. چرخ سفالگری تا پیش از سال 3500 قبل از میلاد اختراع نشده بود و آن هنگامی بود که مردها به این صنعت علاقمند شدند.
دلیل سوم: سفالهایی که از زمانهای گذشته تا بحال در این روستا ساخته شدهاند فاقد لعاب میباشند. لعابها در دنیای سفال بعد از 900 قبل از میلاد عمومیت یافتند. قبل از این، سطوح ظروف کاربردی بایک سنگ، صاف و هموار گشته و صیقل داده میشدند. چنانچه اشاره شد در کلپورگان لعابها هرگز مورد استفاده نبودهاند و هر ظرفی تنها صیقل شده است.
چهارمین ادعا: بر اساس ماهیت ظروف مثل عود دودکن میباشد. طبق نظر یک محقق ایرانی اینها تنها اساساً بصورت ظروف خاکستر مرده مورد استفاده بودهاند. طبق مذهب اسلام، مردهها را هرگز نمیسوزانند بلکه دفن مینمایند. در کیش زرتشتی، مذهبی که قبل از اسلام در ایران رایج بوده نیز مردهها را نمیسوزاندند. آئین مهرپرستی، یک مذهب شرقی است که پیروانش آفتاب را پرستش میکردند و در سال 1400 ق.م در بین النهرین گسترش یافته بود، سوزاندان مرده در آن زمانیک عمل عمومی بوده، بدین جهت ظروف خاکستر مرده مورد نیاز بوده است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: anthropology.ir/ مهسا اکبری
مطالب پیشنهادی:
منشا زنانه سفالگری (1)
هنرمندانی از جنس آفریدگار
معرفی و تاریخچه سفالگری
سفال «كلپورگان» شاهكار دستان هنرمند زنان بلوچ
سوزندوزی؛ هنر اصیل و زیبای زنان بلوچ