در بدو تولد، این دختر با یک قلب به دنیا قدم می گذارد،اما در آینده صاحب دو قلب می شود،پس قلب دیگر از کجا آمده است؟؟


آنا کلارک دختری شانزده ساله است که با دو قلب زندگی می کرده است این موضوع کاملا عجیب به نظر می رسد،در این مقاله به چگونگی این موضوع می پردازیم : 
آنا اکنون با خانواده اش به سواحل دریا سفر کرده است زیرا او دوران بسیار سختی را گذرانده است و به استراحت زیادی برای به دست آوردن قوای سابق خود نیازمند است.
آنا از دوران شیرخوارگی به یک نارسایی شدید قلبی مبتلا بود که هر ماه با رشد قلبش این موضوع و دردی را که متحمل می شد برای او غیر قابل تحمل می نمود.آنا در سال 1993 به دنیا آمده است و هتگامی که کودکی یک ساله بود یعنی در سال 1994 در بیمارستان بستری شد.او در یک سالگی به دلیل نارسایی شدید ریوی و قلبی در بیمارستان بستری شد.با گذشت مدتی از بستری شدن و مراقبت های ویژه نارسایی ریوی او از بین رفت اما برعکس نارسایی قلبی او هر روز پیشرفت می کرد به همین دلیل اسم آنای یک ساله،خیلی سریع به لیست اسامی دریافت کننده های پیوند قلب پیوست . خیلی سریع قلب یک نوزاد 5 ماهه را به او پیوند زدند .
 
اما به سبکی باور نکردنی،پرفسور مگدی یاکوب قلب مریض آنای را از سینه اش خارج نکرد بلکه قلب جدید را در کنار این قلب جای داد،دو قلب در کنار هم قرار گرفتند،قلب جدید به نوعی قلب مریض را در انجام وظایفش و پمپاژ خون یاری می داد،اما هنوز نقش اصلی را قلب مریض ایفا می کرد .  
در طی چندین سال این پیوند خوب پیش می رفت و آنا نیز مانند تمام بیمارانی که پیوند عضو انجام می دهند باید در طی این سالها  مداوم داروی مصرف کند تا پیوند پس زده نشود .قلبی که بیمار بود به مرور زمان و با کم شدن کارهایش در پمپاژ خون،وضعیت بهتری پیدا کرد و  کم کم به مانند یک قلب سالم کار می کرد و دارای فعالیت رضایت بخشی بود . 
اما در اوت سال 2001 ،آنا به دلیل طولانی شدن مصرف داروهایش به بیماری دیگری مبتلا شده است. پزشکان در بدن آنا به تجمع غدد لنفاوی پی بردند،که این تجمع به غدد سرطانی می نمود . سرطانی که با نمود تجمع غدد بد خیم ظاهر شده بود.و قدرت ایمنی بدن او را از کار انداحته بود.
در 8 سالگی به نظر می رسید که هر دو قلب آنا کارهای معمولی و روزانه خود را انجام می دهند و در پمپاژ قلب مشکلی وجود ندارد اما اکنون این سرطان جدید،موضوع دیگری بود.
متاسفانه آنا دختری بود که از همان ابتدای ورود به زندگی دچار بیماری های سخت و مشکلی شده بود و از زندگی خود لذتی نبرده بود .  
بسیاری از جراحان مجرب و ماهر با شنیدن این بیماری برای مداوای او شتافتند،اما هیچ کدام کاری از دستشان بر نیامد.از سال 2003 یک تیم پزشکی با بهترین پزشکان و جراحان برای مقابله با این بیماری و نجات دادن این دختر گرد هم آمدند.این تیم پزشکی که به سرپرستی پرفسور مگدی یاکوب بودند؛
آنا نیز خود را برای جنگ با این بیماری آماده می کرد .  
در سال 2005 یکی از متخصصین قلب خبری ناگوار ر ا به این تیم پزشکی داد و آن خبر به این ترتیب بود:قلبی که  متعلق به خود آنا بود به درستی کار می کرد اما قلبی که پیوند زده بودند با مشکل کار می کرد و نمی تواست مانند سابق قلب ذاتی را در پمپاژ خون یاری دهد و به نوعی قلبی که پیوند زده شده بود خسته شده است.چون به دلایلی داروهایی که آنا برای اینکه پیوند پس زده نشود می خورد باعث تشدید تجمع غدد لنفاوی می شد پزشکان مجبور شدند که دز این داروهای را پایین بیاورند به همین دلیل قلبی که پیوند زده شده بود،شروع کرده بود به ناسازگاری و هیچ چاره ی دیگری نیز وجود نداشت . 
تنها راه حلی که وجود داشت بدین ترتیب بود:قلبی را که پیوند زده بودند خارج سازند و امیدوار باشد که قلب خود آنا توانایی آن را داشته باشد که بتواند به تنهایی به کار خود ادامه دهد و خون را به سادگی پمپاژ کند تا با قطع کردن داروهای امید بیشتری نیز داشته باشند که بتوانند تجمع غدد  این دختر جوان را نیز کنترل کنند. 
این تیم پزشکی معتقد بودند که تاکنون همچین بیماری مثل آنا نداشته اند. 
پدر آنا تعریف می کند که پزشکان در بیمارستانی درلندن در سال 2006،به او گفته بودند که دخترش 12 ساعت دیگر بیشتر زنده نیست و پدرش به تیم پزشکان ابراز داشته است:به کارهایی که انجام میدهید باور داشته باشید زیرا من شما و تلاش های تان را برای زنده نگه داشتن دخترم باور دارم . 
اکنون سه سال بعد از آخرین جراحی قلب آنا و برداشتن قلب پیوندی او می گذرد اما او تاکنون به لطف خداوند و تلاش های بسیار پزشکانش با قلبی که متعلق به خود او بوده است زنده است و بدون مشکل و با سلامتی کامل به زندگی اش در کنار خانواده اش ادامه میدهد.غدد لنفاوی او نیز که به سرطان شبیه شده بودند با قطع شدن داروهای پیوندی از پیشرفت باز ماندند و با دارو درمان شدند .  
آنا در حال حاضر با دوستانش به تفریح و مسافرت می رود و مشکلی برایش پیش نمی آید.زنده بودن این دختر تاکنون به یک معجزه شبیه است زیرا تمام این اتفاقات در علم پزشکی قابل باور نیستند .
 
تهیه و ترجمه : گروه سلامت سیمرغ - ندا فراهانی
www.seemorgh.com/health
اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
آیا هاله ی خود را می شناسید؟
آشنایی با تکنیک رها سازی عاطفی!؟
چرا چیزها را فراموش می‌کنیم؟!
چگونه از رویاهایمان استفاده کنیم؟!
چطور آرامش‌بخشی عضلانی (relaxation) ايجاد کنیم؟