چرا ذو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟
چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی‌انگیزه است؟ آنان به زندگی و مرگ چگونه می‌نگریستند که سرخوشانه به سوی مرگ پر گشودند؟ آن هم مرگی از نوع خودکشی! چرا اقدام به خودکشی برای دو دختر اصفهانی اینقدر راحت است؟

آسیب‌شناسی دلایل خودکشی دانش‌آموزان اصفهانی

بیشتر مواقع خبر کوتاه است. مردی از بالای پل عابر خود را پرت کرد، زنی بعد از آزار شوهرش از خانه فرار کرد و خود را زیر قطار مترو انداخت. چند سالی می‌شود بیش از پیش با آمار بالای مرگ‌های خودخواسته مواجه هستیم. فیلم‌های لحظه مرگ و جان دادن انسان‌ها را در تلفن‌های هوشمند خودمان جا‌به‌جا می‌کنیم و تنها کاری که از دستمان برمی‌آید سر تکان دادن و تاسف خوردن است.

اگرچه خودکشی یک اقدام فردی است اما همه به این معتقدند که می‌تواند تهدیدی برای سلامت عمومی جامعه تلقی شود و واقعیت دردناکی که ورای این امر نهفته است، ضربه‌ای اساسی بر خانواده و جامعه وارد می‌کند.

این سال‌ها در کنار خودکشی‌هایی که بارها درباره آنها شنیده‌ایم و خوانده‌ایم با پدیده‌ای رو‌به‌رو هستیم که دانش‌آموزان با سن‌های عموما پایین را درگیر خود کرده است. سال 95 با حجم بالا و شوکه‌کننده‌ای از مرگ‌های خودخواسته دانش‌آموزان مواجه بودیم. 17 مرگ در یک سال چیزی نبود که توجه کسی را جلب نکند و وزارت آموزش‌ و پرورش هم بارها با صدور بیانیه به پیگیری این موضوع پرداخت.

نکته قابل توجه در مورد این مساله اقدام به خودکشی برای موارد بسیار کوچک و پیش پا افتاده است. مثلا پسر 14 ساله‌ای که تنها به خاطر نمره پایین ریاضی اقدام به خودکشی کرده، دانش‌آموز پنجم دبستانی که با روسری خودش را از میله بارفیکس حلق آویز می‌کند یا حتی دانش‌آموزی که دو روز بعد از دیدن یک فیلم جلوی آیینه خود را دار می‌زند، همه از نمونه‌های خودکشی‌های اعلام شده در سال 95 بود که تا امروز هیچ جواب قانع‌کننده‌ای به این موارد داده نشده است.

اواخر مهرماه خبری مبنی بر خودکشی دو دختر نوجوان از پلی در شهر اصفهان منتشر شد. از ابتدای انتشار خبر، اخبار متناقضی ارائه شد. پلیس اصفهان مرگ دو دختر را چالش مرحله نهایی بازی "نهنگ آبی" عنوان کرد و اورژانس اجتماعی صد‌در‌صد از خودکشی دختران به دلایل شخصی خبر داد و در نهایت بعد از حذف احتمال چالش نهنگ آبی به اصل خودکشی پرداخته شد.

اگر می خواهید بیشتر بدانید : 8 حقیقت در مورد بازی چالش نهنگ آبی

حالا بحث داغ این روزها فیلمی است که پس از خودکشی دو دختر اصفهانی از روی پل شهید چمران اصفهان در شبکه‌های اجتماعی بارها دیده و به اشتراک گذاشته شده است. فیلمی سه دقیقه‌ای که دختران آخرین صحبت‌هایشان را با خانواده و نزدیکان‌شان داشته‌اند، برخی تحلیلگران علت این امر را بی‌توجهی نزدیکان بیان کردند و دلیل این کار را تنبیه افراد نزدیک به خودشان می‌دانند، اتفاقی که منجر به مرگ یکی و شکستگی‌های متعدد دیگری شد.

اگر می خواهید بیشتر بدانید : آخرین صحبت های دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی + فیلم

سوالی که ممکن است برای افراد زیادی ایجاد شده باشد دلیل خودکشی‌های گسترده نوجوانان است. برخی ترویج شبکه‌های اجتماعی را دخیل می‌دانند و بعضی معتقدند این خودکشی‌های گسترده بخشی از جلب توجه بیشتر این نسل است که می‌توان به تجمع‌های آنان در پاساژهای بزرگ اشاره کرد.

دکتر پروین ناظمی، روانشناس در این خصوص گفت: "اقدام به خودکشی بیشتر در دوره سنی 15 سالگی تا اوایل جوانی رخ می‌دهد. باید بین خودکشی و نمایش خودکشی تفکیک قائل شویم، عده‌ای برای اینکه بتوانند کسی را تنبیه کنند و به چیزی که می‌خواهند برسند این نمایش به خودکشی را راه می‌اندازند تا در نهایت به خواسته خودشان برسند.

گاهی این نمایش موفق است و گاهی هم نیست اما خودکشی واقعی زمانی صورت می‌گیرد که فرد با هدف و انگیزه برنامه‌ریزی می‌کند و می‌پذیرد که باید به زندگی خاتمه دهد. افسردگی از نشانه‌های خودکشی است، نه به این معنا که اگر برای مدتی شور و شوق به زندگی را از دست داده‌ایم افسرده شدیم، منظور افسردگی حاد است که همراه با افکار پایان دادن به زندگی همراه می‌شود."

"مساله نسل نوجوان امروز کمی پیچیده است. با نسلی رو‌به‌رو هستیم که بیشترشان در ظاهر نه افسردگی حاد و نه انگیزه‌ای برای زندگی کردن دارند. نمونه‌هایی داشتم که می‌گفتند به 50 سالگی برسم دلیلی ندارد به ادامه زندگی فکر کنم در آن سن یا هرچه بخواهم به دست آورده‌ام یا اگر به دست نیاورده ام هم دیگر دلیلی برای ماندن ندارم. این بچه‌ها انرژی زندگی کردن و ساختن و آرزو داشتن هم ندارند.

چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی‌انگیزه است؟

چرا بچه‌های ما آموزشی در رابطه با مهارت‌های زندگی نمی‌بینند؟

چرا نسل امروز با رسیدن به اولین بن‌بست، فکر خودکشی در ذهن شان پر‌رنگ می‌شود؟

جواب سوال اینجاست که کودکان فقط حمایت مالی می‌شوند و در کنار حمایت مالی تحقیر هم می‌شوند. نوجوان و جوان امروز با آخرین تکنولوژی روز بار می‌آید، با برند‌های روز جهان آشناست و از آنها استفاده می‌کند و پول به فراوانی در کیف‌شان وجود دارد اما خانواده‌ای ندارند که با آنها حرف بزنند و از آنها مشورت بگیرند. پدر و مادر کار می‌کنند، حمایت عاطفی و روحی ندارند و تا کوچک‌ترین اتفاقی برای بچه افتاد به عنوان تنبیه از موبایل و امکانات دیگر محرومش می‌کنند، این یعنی تحقیر و بزرگ‌ترین عامل خشم برای کودک می‌شود."


چرا مرگ و اقدام به خودکشی برای نوجوانان کم سن و سال اینقدر راحت است؟

عدم درک درست از واقعیت هم یکی از دلایل روی آوردن به خودکشی است. نوجوان تحلیل درستی از شرایط ندارد. با اتفاقات همراه می‌شود و می‌بیند دوستش در مورد خوب بودن مرگ حرف می‌زند، راحت شدن از گیر دادن‌های مکرر خانواده و بچه به فکر فرو می‌رود و حالا فقط کافی است یک درگیری بین نوجوان و خانواده اتفاق بیفتد و فکر خودکشی بیش از پیش در ذهن بچه قوی شود. دختری که در راه خودکشی می‌گوید و می‌خندد و فیلم از خودش می‌گیرد حتما یک جایی مشکل اساسی داشته و حتما جایی تحت تاثیر قرار گرفته و باید دید این تاثیر چه بوده که تا این حد برایشان جدی شده است. خانواده و مدرسه باید کمک کنند تا نوجوان به رشد شناختی درستی از مسائل اطرافش برسد و راه درست را انتخاب کند.

مثالی که می‌توانیم در این مورد بزنیم بچه‌های دهه‌های 50 و 60 است. این نسل با توجه به سختی‌ها و محرومیت‌هایی که داشته‌اند از جمله انقلاب و جنگ تحمیلی، نسل آرام و بی‌حاشیه‌تری هستند چون خانواده و نهاد آموزش‌ و پرورش نقش اساسی در تربیت و شناخت راه درست به بچه‌ها داشتند اما نهاد مدرسه در این سال‌ها برعکس فشار زیادی روی بچه‌ها قرار داده و همین فشار باعث می‌شود نوجوان حتی با نمره‌ای پایین احساس گناه کند و از خانواده ترس داشته باشد.


نسل امروز اعتماد به نفس دارد؟

بچه‌های این دوره تمام آزادی‌ها را دارند و به تبع این آزادی‌ها اطلاعاتی هم از محیط دریافت می‌کنند که برایشان زیاد است. این اطلاعات باعث می‌شود اعتماد به نفس‌شان از بین برود و چون اعتماد‌ به‌ نفس کم شده تلاش هم برای نوجوان بی‌اهمیت می‌شود (یعنی فکر می کند هرچقدر هم که تلاش کند به آن سطحی که در ذهنش هست نمی رسد). این نسل، نسل لذت‌جویی است. باید برای ایجاد اعتماد‌ به‌ نفس به بچه‌ها مسوولیت داد و لذت را از طریق مسوولیت به آنها چشاند نه فشار آوردن و از بین بردن انگیزه زندگی کردن.

دکتر پروین ناظمی در آخر به لزوم تغییر زیرساخت‌ها اشاره کرد و اتفاق‌های پیش‌آمده را حاصل اشتباهات زیرساخت‌ها و عدم توجه به این موضوع دانست.


ناکارآمدی دو نهاد مهم و تاثیرگذار یعنی خانواده و مدرسه

گرچه خودکشی همزمان دو دختر اصفهانی به تنهایی توانست بر فضای اجتماعی- رسانه‌ای کشور اثر بگذارد اما انتشار کلیپ پیش از خودکشی آنان و استقبال شگفت‌آورشان از مرگ، شوک بزرگی بود که بی‌گمان نیازمند پژوهش و اندیشه گسترده‌تر و ژرف‌تر در این زمینه است البته به دور از پیشداوری‌های جناحی و تحمیل نگاه سیاسی- فرهنگی ویژه. برای یافتن چنین رویکردهایی نیاز به تلاش چندانی نداریم. در روز نخست انتشار خبر خودکشی همزمان این دو دختر، دست‌اندرکاران به سرعت ریشه چنین رویدادی را یک بازی رایانه‌ای دانستند.

این خبر گرچه بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های حقیقی و مجازی داشت اما به همان سرعتی که گفته و منتشر شد، از سوی نهادهای دست اندرکار رد شد! بی‌گمان گسترش بی‌پایش فضای مجازی و رفتارهای واکنشی جامعه و به ویژه دست‌اندرکاران در برابر آن، زمینه اثرگذاری آسیب‌زای این فضای هراس‌آور را فراهم کرده است. اما اینکه هر رخداد بد و ضد‌ارزشی در گستره اجتماعی را نیز به آن پیوند بزنیم و بخواهیم مانند گذشته بدون برنامه و راهکارهای برآمده از پژوهش و تجربه، تنها ساز مخالف کوک کنیم و کوتاه‌ترین راه یعنی برخوردهای سلبی را فراروی خویش و جامعه بگذاریم نیز پاک کردن صورت‌مساله و در‌جا زدن و انفعال در برابر چنین فضایی خواهد بود.

در سال‌های گذشته و البته به یاری همین فضای مجازی، خبرهای ناگوار خودکشی کودکان و نوجوانان بیش از گذشته پخش می‌شود و این می‌تواند فرصتی را فراهم کند برای بررسی ژرف و دانش‌بنیاد چنین رخدادهایی و رسیدن به راهکارهایی که دست‌کم بتوان شمار چنین خودکشی‌هایی را کاهش داد. اما گمانی نیست که در این راه نخستین گام شفافیت و خبررسانی‌هایی به دور از مچ‌گیری‌های جناحی و سیاست‌زدگی‌های معمول است که امیدواریم دست‌اندرکاران بتوانند خود را از چنین نگاهی برهانند و همه در مسیری درست گام برداریم.

رفتارهای ناباورانه پیش از خودکشی این دو دختر نادر بوده و به باور نگارنده نیازمند اندیشه و پژوهش بیشتر است. دختران نوجوان در حالی که می‌خندیدند و پیام‌های سرخوشانه‌ای به دوستان و نزدیکان خویش می‌دادند، به قتلگاه‌شان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدند. چنین رفتاری را اگر در کنار همکاری و همراهی آن دو برای خودکشی بنشانیم، به پرسش‌های اندیشه‌سوز فراوانی بر‌می‌خوریم که پاسخ‌شان بسی دشوار و نگران‌کننده است.

چرا دو نوجوان دانش‌آموزی که باید به آینده و زندگی زیبا و امیدوارانه و آرزوهایی زنانه مانند عروس شدن و بچه‌دار شدن و... بیندیشند و برای رسیدن به آنها خواهان زندگی طولانی‌تر باشند، تن به خودکشی می‌دهند؟

آنان به زندگی و مرگ چگونه می‌نگریستند که سرخوشانه به سوی مرگ پر گشودند؟ آن هم مرگی از نوع خودکشی!

این‌گونه خودکشی شگفت‌آور پیامد چه ساز‌وکارهای اجتماعی- فرهنگی می‌تواند باشد؟

آنچه در این رخداد تلخ نمی‌توان بر آن چشم پوشید، ناکارآمدی دو نهاد مهم و تاثیرگذار یعنی خانواده و مدرسه است. بی‌گمان این دو نهاد نتوانسته‌اند راهکارهایی را به کار ببندند که زندگی برای آن دو نوجوان و بسیاری دیگر مانند آنها آنقدر ارزشمند و زیبا و دلچسب باشد که به آسانی از آن دل نبرند و همه‌جوره برای حفظش تلاش کنند. خانه و مدرسه نتوانسته‌اند به درستی فرهنگ ریشه‌دار عشق به زندگی و تلاش برای بهره‌گیری بهینه از آن را به آینده‌سازان کشور منتقل کنند. در حالی که به باور بسیاری از کارشناسان و جامعه‌شناسان، جامعه جوان کشور در بحران‌های گوناگونی به سر می‌برند و هیچ برنامه‌ای برای گذر از بحران نداریم.

از نهاد خانه که بگذریم در مدرسه با فشارهای گوناگون بر این بحران‌ها دامن زده می‌شود.فشارهایی مانند:

  • - سرکوب هیجانات جوانی در مدرسه‌ها
    - بیزاری و گریز آشکار از درس و مشق و مدرسه
    - فرهنگ استرس‌زای معدل‌محور و کنکور‌مدار
    - چیرگی فرهنگ آموزشی ناشاد و گریزان از آزادی در مدرسه
    - و...

بر بحرانی‌هایی دامن می‌زند که ریشه‌هایش در خانه و جامعه شکل می‌گیرد و گسترش می‌یابد.گمانی نیست که مدرسه می‌تواند در جلوگیری از رویدادهای تلخی مانند خودکشی دو دختر اصفهانی موثر باشد به این شرط که به فشارهای بی‌سود آموزشی پایان دهد و به جای کتاب‌های کمک‌درسی گران، بی‌سود و آسیب‌زا به کتاب‌های بزرگان فرهنگی کشور بازگردیم و فرهنگ ارج‌گذاری به زندگی را بیش از فرهنگ مرگ بستاییم و محترم شماریم.


گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
منبع:جهان صنعت