الف - ساخت خانواده
خانواده یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی نیازهای بنیادی دیگر، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند. تصویر قالبی ما از خانواده که از شوهر ، زن و فرزندان تشکیل می شود، چنانچه ساخت خانواده را در سراسر تاریخ زندگی بشر مورد ملاحظه قرار دهیم، نمونه چندان جامعی نیست. باید توجه داشته باشید که از فرهنگی به فرهنگ دیگر، تنوع بسیاری در ساخت خانواده ملاحظه می شود و این تنوع ممکن است به صورتهای بسیار گوناگونی در جامعههای انسانی وجود داشته باشد.
تک همسری عبارت است از ازدواج یک زن با یک مرد، و این شایع ترین صورت زناشویی را تشکیل می دهد.
مثال 1
مسلم است که تک همسری شایع ترین نوع ازدواج در مغرب زمین است. غالب دولتها یک رشته ممنوعیتهای قانونی را برای فردی که بیش از یک زن داشته باشد اعمال می کنند و همین موضوع در مورد زن نیز صادق است. مجازات چند همسری – که فرد بیش از یک همسر داشته باشد – ممکن است بسیار جدی باشد.
چند همسری، ازدواج یک شخص، اعم از زن یا مرد، با بیش از یک همسر است. چند شوهری، نوعی چندهمسری است که ازدواج یک زن با بیش از یک مرد را مشخص می کند.
چند زنی، یکی از صورتهای چند همسری است که ازدواج یک مرد با بیش از یک زن را مشخص می کند.
مثال 2
در جوامعی که چند همسری شیوع دارد، این امر نمادی از پایگاه اجتماعی فرد محسوب می شود. در برخی جوامع ، داشتن بیش از یک زن مزایای اقتصادی و اجتماعی دارد و مردی که قادر باشد چند زن بگیرد، از پایگاه والایی در جامعه برخوردار است.
مثال 3
چندشوهری در جوامعی معمول بوده که در آن زندگی بسیار دشوار، زمین نایاب و نگه داشتن زنها با محذورات اقتصادی فراوانی همراه بوده است. ازدواج گروهی نیز در بعضی قبایل معمول است و آن، ازدواج همزمان چند مرد با چند زن است.
مثال 4
امروزه هیچ جامعه ای نمی توان یافت که ازدواج گروهی به صورت رسمی و پذیرفته در آن رایج باشد. اگر چنین جامعههایی در زمان گذشته وجود داشته، عمدتاً متعلق به دوران از هم پاشیدگی جامعه و از هم گسیختگی سازمان اجتماعی بوده است
خانواده هسته ای ، عبارت است از واحد خانوادگی بنیانی که شامل شوهر، زن و فرزندان است. این گونه واحدها را گاهی خانواده ی «زن و شوهری» نیز می نامند.
مثال 5
نمونه خانوادههای هسته ای را می توان در اغلب کشورهای صنعتی و در جوامع شهرنشینی پیشرفته ملاحظه کرد . در بعضی کشورها، مانند آمریکای شمالی، آن را نوع ایده آل خانواده می دانند و برای آن ارزش فراوانی قایلند و به انواع دیگر خانواده به دیده تحقیر می نگرند.
خانواده گسترده، براساس مناسبات خونی ، تعداد بی شماری از افراد ، از جمله والدین ، فرزندان، پدربزرگها و مادربزرگها، عمهها، عموها ، خالهها، پسرعمو و دخترعموها و عمه و دایی زاده را شامل می شود. به این نوع خانواده گاهی خانوار «همخون» نیز اطلاق می شود.
مثال 6
خانواده گسترده عمده ترین شکل خانواده در اجتماعات روستایی و عشایری است؛ یعنی در خانوادههایی که خودکفایی برای ادامه ی زندگی اهمیت خاصی دارد و نیازهای متقابل اقتصادی ، اجتماعی و احساسی افراد را گروه وسیع خویشاوندی می تواند برآورده سازد.
خانواده پدر مکان، اقامتگاهی است که زوج جدید با خانواده شوهر در آنجا ساکن می شوند و با هم زندگی می کنند.
مثال 7
در اقامتگاه پدری، معمولاً خانواده شوهر مسلط است. رسم این است که مسن ترین مرد آن خانواده از اقتدار برخوردار است و مهمترین تصمیمات را در خانواده، او می گیرد. نام خانوادگی زوج جدید نیز از خانواده شوهر گرفته می شود. به چنین خانواده ای خانواده پدرسالار نیز می گویند.
خانواده مادر مکان، خانواده است که زوج جدید با خانواده زن در یک جا اقامت و زندگی می کنند.
مثال 8
در خانواده مادر مکان، اقتدار، نظارت و ارث به خانواده زن تعلق دارد و نوع خانواده را مادرسالار می گویند.
ب - خویشاوندی
خویشاوندی به شبکه نسبتاً وسیعی از روابط افراد اطلاق می شود که از طریق نـَسـَبی یا سَبـَبی و از طریق فرزند پذیری به یکدیگر مرتبط ند. به وسیله نظام خویشاوندی می توانیم مناسباتی را که میان خانوادهها موجود است سازمان داده، مشخص کنیم.
مثال 9
در جوامع جدید صنعتی که خانواده هسته ای غلبه دارد، نظام وسیع خویشاوندی که در آن، فرد به یک گروه خانوادگی مشترک تعلق دارد، اهمیت خود را از دست داده است. در این جامعه، خویشاوندان دور، به ندرت باهم ارتباط دارند یا تنها در موقعیت خاص، مانند اعیاد یا مراسم عزاداری با یکدیگر برخورد می کنند. اگر به فرض ، در چنین روابطی از فرد سؤال شود که پسرعمو یا دختر عمویش به چه کاری مشغول یا در کجا ساکن است ، ممکن است در پاسخ دستپاچه شده، جوابی نداشته باشد یا دچار تردید گردد.
ج - تأثیر صنعتی شدن و شهرنشینی بر خانواده
به تدریج که جامعه از الگوی جامعه کشاورزی به صنعتی تغییر می یابد، هم کارکردها و هم اقتدار خانواده، همراه با آن دگرگون می شود. شاید عمده ترین پیامد و نتیجه ی حرکت از خانواده سنتی روستایی به سمت خانواد ه شهری و صنعتی جدید، تحول از نظام خویشاوندی گسترده به خانوده هسته ای غالب بوده است. با تغییر کارکرد خانواده، از حالت یک واحد تولیدی و مصرفی به یک واحد مصرفی صِرف ، دیگر نیازی به استفاده از تعداد بسیار فرزندان و اعضای دیگر خانواده ی وسیع وجود نداشت که در کار خانوادگی، به طور دسته جمعی شرکت جویند. در جوامع شهری ، یک خانواده پر اولاد دشوارتر می تواند هزینههای کمرشکن زندگی را تحمل کند تا خانوادههایی که فرزندان کمتری دارند.
د- آثار صنعتی شدن بر خانواده
در عصر جدید که تولید اقتصادی از خانواده به کارخانه منتقل شده است، برای مؤسسات آموزشی رسمی ضروری می نمود که نقش بیشتری را در فرآیند اجتماعی شدن ایفا کنند.
اغلب، آماده شدن برای کار در یک جامعه شهری، مستلزم سطح بالای تخصص است که تنها مدارس فنی و حرفه ای و دانشگاهها قادر به ارائه و آموزش آنند.
مثال 10
به تدریج که صنعتی شدن به منزله شیوه ی جدید زندگی پذیرفته می شود و مناطق شهری توسعه می یابند، تعداد مدارس عالی و دانشگاهها و مدارس حرفه ای و فنی و تخصصی چند برابر می شود تا خود را برای ارائه خدمات آموزشی به جمعیت روزافزون مدرسه رو، آماده کند. ورود به مشاغل تخصصی و حرفههایی مانند پزشکی، وکالت ، مهندسی، معلمی و مددکاری اجتماعی ، مستلزم اخذ مدارک تخصصی است که تنها دانشکدهها و مدارس تخصصی و رسمی برای صدور آن صلاحیت دارند.
پیوندهای خانوادههای گسترده به دلایل سه گانه زیر بیش از پیش سست و ضعیف شده است: نخست آن که فرد در جامعه شهری باید از لحاظ جغرافیایی پیوسته جابه جا شود. دوم آنکه گروههای رسمی برای حل مسائل و مشکلات مردم جای گروههای خویشاوندی و سنتی را می گیرند. سوم آنکه افراد فرصت پیدا کردند که با کار و تلاش، پایگاه مطلوب و دلخواه خود را در جامعه به دست آورند؛ بدین معنی که از این پس افراد برای کسب منزلت اجتماعی، فقط وابسته به خانواده خود نبوده، از طریق تحصیلات و محیطهای اجتماعی، منزلت اجتماعی دلخواه را کسب می کنند.
مثال 11
در جامعه شهری – صنعتی پیچیده، ارتقای فرد و در نتیجه جایگاه والای او در جامعه، از طریق شایستگیهای حرفه ای او امکان پذیر است. البته فرد برای ارتقای شغلی خود ممکن است به ناچار، به شهر دیگری منتقل شود. بدیهی است خانواده ی هسته ای در این فرایند پا برجا می ماند، اما ارتباط افراد با خانواده گسترده گسسته می شود. افزون بر آن ، فردی که با مشکلات شخصی روبرو می شود و در یک محیط شهری به کمک نیاز دارد، به خوبی می تواند به یک متخصص یا همکار حرفه ای که خویشاوندش نیست، اما می داند چگونه آن مشکل را حل کند، مراجعه نماید. این دو مورد نشان می دهد که تا چه حد نقش روابط و شبکه خویشاوندی به دلیل توسعه شهرنشینی و صنعت، کاهش یافته است.
ه-انتخاب همسر
در بسیاری از جوامع، انتخاب همسر تحت مقررات و نظارت قواعد درون همسر گزینی و برون همسر گزینی قرار دارد. قاعده درون همسری حکم می کند که فرد ازدواج کننده باید در داخل گروه معینی که به آن تعلق دارد ازدواج کند و قاعده برون همسری ، ازدواج را در بیرون از دایره گروه خاصی که فرد بدان تعلق دارد تجویز می کند.
مثال 12
در ایران، مانند دیگر جوامع اسلامی، ازدواج با خویشان نزدیک ممنوع است ، در بعضی ادیان، مانند مسیحیت، این دایره وسیع تر است و شامل ممنوعیت ازدواج عموزادهها، و عمه زادهها نیز می شود. با وجود این، در کشوری مثل آمریکا، قانون رسمی اندکی برای تعیین محدوده ی ازدواج وجود دارد، اما خانوادهها و دوستان انتظار دارند که فرد در داخل نژاد، مذهب و طبقه اجتماعی خود ازدواج کند و از آن خارج نشود.
همسر گزینی با دو روش و شیوه مختلف انجام می گیرد. روش اول که در آن انتخاب معمولاً براساس عشق و علاقه استوار است، انتخاب آزادانه دوطرف اهمیت دارد. در روش دوم، انتخاب در اختیار خانوادههاست و والدین در مورد همسرگزینی فرزندانشان تصمیم می گیرند.
زناشویی مبتنی بر عشق و علاقه، یک ویژگی فرهنگی مغرب زمین و کشورهای صنعتی غرب شناخته شده است. برای بسیاری از جوامع ، ازدواج مبتنی بر عشق یک پیش نیاز طبیعی و ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، ولی این شیوه در جوامع گوناگون چندان عمومیت ندارد. کارایی زناشویی مبتنی بر عشق و علاقه این است که به جوانان کمک می کند که عواطف و محبتی را که خانواده به آنان مبذول می کرد، به زندگی تازه منتقل کنند.
نامزدها به دلایل متعددی پیوند با یکدیگر را می پذیرند. خصوصیاتی را که فرد در همسر آینده خود ، به طور طبیعی جستجو می کند، شامل جاذبههای گوناگونی مانند مشابهت سنی ، مذهبی ، نژادی، پایگاه اقتصادی – اجتماعی ، سطح تعلیم و تربیت، کششها، زیباییها و قیافه ظاهری اوست.
مثال 13
معمولاً فرد تحصیل کرده مسلمانی که از یک طبقه متوسط برخاسته، به احتمال قوی با دختر مسلمان و تا حدی تحصیل کرده از یک طبقه متوسط ، که فاصله سنی آنها چندان زیاد نیست ازدواج خواهد کرد، اگر چه ممکن است استثنائاتی نیز وجود داشته باشد.
و - کارکردهای خانواده
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی، معمولاً به ایفای وظایف متعددی می پردازد. ماهیت این کارکردها و سطح اجرای آن البته از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت است.
نظام بخشیدن به رفتارهای جنسی و تولید مثل چنان که می دانیم ، انسان در عین حال که موجودی اجتماعی است، یک موجود زیستی نیز هست و بدین لحاظ دارای علایق جنسی و تمایلاتی است که باید ارضا شود. نمادهای جنسی در همه ی جامعهها به صورتهای معینی خودنمایی می کند؛ از قبیل نوع لباس پوشیدن، ادبیات و شعر، اسطورهها و افسانههایی که حاوی مضامین عشقی و نمادی است. روابط جنسی دارای یک هدف و کارکرد عملی است و آن جانشین ساختن اعضای جامعه و استمرار نسلهای مختلف از طریق زاد و ولد طبیعی است. در عین حال، جامعه در نظم بخشیدن به مسائل جنسی نیز مسئولیت دارد. شیوههای دخالت جامعه در مسئله روابط جنسی، از ممنوعیتهای قاطع و مجازات خلافکاران – جز در مورد همسران – آغاز می شود. و تا تشویق به روابط قبل از ازدواج یا روابط غیرمعمول جنسی – در بعضی جوامع – را در بر می گیرد.
مثال 14
تابوی ((Tabooممنوعیت (ازدواج با محارم) به طور اخص، روابط جنسی را بین برادران و خواهران، والدین و فرزندان و نوهها و ازدواج با فرزندان خواهر و برادر و ... را از هر دو جنس، قویاً ممنوع می کند. این تابوی ممنوعیت ازدواج با محارم، تقریباً حالت جهان شمول و فرهنگی دارد و در همه جوامعی که تا به حال شناخته شده است، رواج دارد. جامعه شناسان و انسان شناسان بر این امر توافق دارند که چنانچه ازدواج با محارم یک رویه عملی و عمومی شده بود، خانواده از انجام وظایف خود، به عنوان یک واحد کارکردی، باز می ماند؛ زیرا مناسبات خانوادگی و نقشهای خانواده به میزان زیادی دچار آشفتگی و اختلاف می شد.
مراقبت و نگهدای کودکان، معلولان و سالمندان . خانواده در مرحله اول مسئول نگهداری کودک از لحاظ جسمانی و اقتصادی است؛ زیرا آنها قادر نیستند و ظیفه خود را نسبت به خود، به تنهایی انجام دهند. افزون بر آن، خانواده به لحاظ سنتی مسئول نگهدای از معلولان و تأمین معیشت سالمندان است.
اجتماعی کردن کودکان . خانواده ، در طول تاریخ حیات بشری نخستین مؤسسه برای اجتماعی کردن جوانان و نوجوانان بوده است. خانواده، پس از تولد فرزند ، برای یک مدت نسبتاً جالب توجه، تنها گروهی است که کودک با آن تماس مستمر دارد. به همین دلیل، خانواده در شکل گیری وجهه نظرها، ارزشها و باورداشتهای کودک نقش اصلی را بر عهده دارد و بر نوع روابطی که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر دارد، تأثیر می گذارد.
تثبیت جایگاه اجتماعی و تعیین پایگاهها.همه جامعههایی را که تاکنون شناخته ایم ، وارث نظام و قواعدی بوده است که جایگاه و پایگاه اجتماعی کودک، در ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ او را مشخص ساخته، منسوبان و خانواده ای را که شخص بدان تعلق دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از نخستین قواعد تبار موجود در جامعهها عبارت است از پدرتباری (که در آن، کودک در خط خانواده پدری پیوند خویشاوندی خود را حفظ می کند ) ، مادرتباری ( کودک با گروه خویشان مادری پیوند خود را حفظ می کند) و دو تباره (که کودک هم با گروه نسبى پدر و هم با گروه نـسبى مادر، پیوند خود را حفظ می کند).
فراهم کردن امنیت اقتصادی.در بسیاری از جامعههای غیرصنعتی، خانواده به لحاظ اقتصادی ، هم واحد تولیدی و هم واحد مصرفی محسوب می شود. از نظر سنتی، خانواده مسئول پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اساسی اعضای خود بوده است. خانواده جامعه کشاورز، هم به منزله ی یک واحد یکپارچه تولیدی، محصولات و خدمات مورد نیاز خود را فراهم می کند و هم برای پاسخگویی به نیازمندیهای افرادی از خانواده که قادر به کارکردن نیستند، کار می کند.
ز- در جوامع صنعتی، خانواده کارکردهای خود را از دست می دهد
اگر آنچه را در بالا مطرح کردیم جمع بندی کنیم، این نتیجه حاصل می شود که خانواده در جامعه صنعتی، فقط واحد مصرف کننده ی تولیدات اقتصادی است، نه تولید کننده آنها. در جامعه شهری و صنعتی، خانواده بسیاری از کارکردهای خود را به دیگر نهادهای اجتماعی واگذار کرده است. در این جامعهها، به دلیل تخصصی شدن تقسیم کار، هر شخص ملزم به انجام یک وظیفه اقتصادی معین است. در نتیجه ، کارکرد اجتماعی کردن از وقتی که کودک به سن پنج شش سالگی می رسد، از خانواده گرفته می شود و به مدرسه واگذار می گردد. همچنین، بسیاری از کارکردهای اقتصادی از واحد خانواده به جاهای دیگر منتقل شده است، چنان که دولت برای کسانی که توانایی ندارند، از طریق تأمین اجتماعی، برنامههای رفاهی، مسکنهای عمومی و کمکهای بهداشتی، نقش عمده ای در مسئولیتهای اقتصادی این افراد ایفا می کند. نقش حمایتی خانواده را نیز دولت، مذهب و آموزش و پرورش، از طریق نهادهای تربیتی، به عهده گرفته است، به خصوص آموزشهای مذهبی که در گذشته عمدتاً در دست خانواده بود و اکنون بر عهده نهادهای رسمی مذهبی گذاشته شده است.
ح – طلاق
واقعیت دارد که میزان طلاق در قرن بیستم، در کشورهای صنعتی رشد فزاینده ای داشته است. تغییرات و تحولات ناشی از توسعه ی صنعت و شهرنشینی، این میزان را در کشورهای جهان سوم – از جمله ایران – نیز در دهههای اخیر، به صورت معنی داری افزایش داده است. تزلزل ارزشها، زندگی شهرنشینی و تحرک جغرافیایی، اثرهای انکارناپذیر بر خانواده گذاشته و کارکردهایی را که خانواده در گذشته داشته، کاهش داده است؛ شاید به این دلیل که زن و شوهر، دیگر هیچکدام به تنهایی برای تولید ضروریات زندگی و خدمات لازم، به خانواده وابسته نیستند. عملاً و در مقایسه با یک جامعه کشاورز، انحلال خانواده در محیط شهری و صنعتی، بسیار آسانتر و راحت تر صورت می گیرد. به علاوه، طلاق در یک جامعه شهری و صنعتی قـُبح کمتری دارد؛ به عبارت دیگر، طلاق یک راه حل اجتماعی پذیرفته برای ازدواجهایی است که با موفقیت قرین نیست. به همین دلیل، در بسیاری از کشورها، احساسات عمومی تغییر یافته و تحول قوانین را به نفع انجام طلاق تحمل کرده، تشریفات و مقررات دادگاهها در سرعت بخشیدن به موارد بی چون و چرا، کاهش فراوانی پیدا کرده است.
ط- دلایل طلاق
علل و عوامل اجتماعی مؤثر بر جدایی زوجین و از هم پاشیدگی خانواده از طریق طلاق، بی شمار است و پایانی نمی شناسد؛ زیرا ازدواج ، دو نفر انسان را که هر کدام شخصیت منحصر به فردی دارند و زمینههای تربیتی مختلفی داشته اند، در یک زندگی مشترک خانوادگی درگیر می کند. شاید عمده ترین دلیل طلاق توقعات بسیاری است که هر یک از طرفین ازدواج از دیگری قبلا داشته یا دارد. این انتظارات ، پایگاههای اجتماعی آینده آنها، رابطه جنسی، شهرت، سلامت جسمانی، امنیت شغلی و نقش خاص هر یک در قبال دیگری را شامل می شود. در برخی جامعههای صنعتی، عشق و علایق شخصی مهمترین عامل زندگی زناشویی است. به فرض، قبل از ازدواج ، هر کدام از طرفین تصور می کنند که اگر عشقشان به یکدیگر فروکش نکند، هیچ مسئله دیگری قادر به گسستن پیوند ازدواج آنها نخواهد بود؛ ولی پس از ازدواج، خیلی زود متوجه می شوند که جلوههای عشق و علاقه که زمانی سرشار از آن بودند، ترکشان کرده، مجبورند برای حل مسائل داخلی خود ابزارها و وسایل عملی تری را جستجو کنند.
ی - دگرگونی در ساخت خانواده
تغییرات ساختی در خانوادههای عصر جدید، حاصل کوچک شدن حجم خانوار، دگرگونی در وجهه نظرها و برداشتها از مسئله طلاق و دگرگونیهایی است که در نقش مرد و زن به وجود آمده است. کاهش حجم خانواده، خود تحت تأثیر چند عامل بوده است. یکی از این عوامل تغییر در نقش فرزندان است که با حرکت از جامعه اساساً کشاورزی محدود، به جامعه وسیع شهری و صنعتی همراه بوده است. همانطور که قبلاً ذکر شد، کودکان جامعه ی شهری و صنعتی، سربار اقتصادی خانواده محسوب می شود و نه کمک کار آنها. عامل دومی که در کاهش حجم خانواده مؤثر بوده است، بالا رفتن مستمر سطح آموزش و پرورش است. جامعه شناسان دریافته اند که زوجی که از سطح بالای تحصیلات برخوردارند، گرایش به کاهش تعداد فرزند دارند، در حالی که در مورد زوجهایی که تحصیلات کمی دارند، چنین گرایشی مشاهده نمی شود. سرانجام ، سومین عامل ، توزیع وسیع وسایل جلوگیری از بارداری و مشاوره ی خانوادگی است که به افراد امکان داده است در انتخاب تعداد فرزندان خود آزاد باشند و حتی اگر هیچ فرزندی نخواهند، برایشان میسر است.
از آنجا که طلاق یک روش پذیرفتنی و پذیرفته برای پایان دادن به ازدواج است ، هر جا که مسئله کودکان مطرح است، تغییراتی در ساخت خانواده ایجاد شده است. وقتی پدر یا مادر خانواده را ترک می کند، کارکردها و مسئولیتهای دیگر افراد خانواده باید طوری تغییر کند که بتواند جای خالی او را پر کند