سالها گذشت و من پس از اتمام تحصیلاتم مشغول كار شدم و پس از مدت كوتاهی نیز از طریق یكی از همكارانم با جوانی آشنا شده و پس از 3 ماه با هم ازدواج كردیم. اوایل بسیار محتاطانه رفتار میكردم و سعی میكردم كه رفتارهایم موجب تحسین همسرم شود و او را بیش از پیش به من علاقهمند كند. او نیز فردی معقول و اهل خانواده اما بسیار كمحرف بود. من این موضوع را چند ماه پس از ازدواج فهمیدم.
پدرم همیشه وقتی میخواست ناراحتی و نارضایتی خود را نشان دهد سعی میكرد كمتر با مادرم صحبت كند و من هم فكر میكردم چیزی در زندگی همسرم كم است كه او این گونه رفتار میكند. پس سعی كردم بسیاری از امور خانه و زندگی را مطابق میل او انجام دهم تا راضیتر شود و با من مهربانتر و بامحبتتر رفتار كند. اوضاع تغییر چندانی نكرد. سپس به خاطر ترس از مشكلات زندگی سعی كردم خودم را ناراحت و ناراضی نشان دهم تا او بیشتر به تكاپو افتد و صمیمانهتر برخورد كند، اما باز هم نشد.
البته رفتار او مشكلی نداشت فقط چیزی برایم تعریف نمیكرد. سوالاتم را مختصر جواب میداد و اهل ابراز علاقه هم نبود. پس از مدتی باردار شدم، اما به دلیلی نامعلوم بچهام سقط شد. از نظر روحی حساستر شده بودم و هر رفتاری را به منظور دیگری برداشت میكردم. احساس میكردم زندگی مطابق میلم نیست و دیگر چارهای ندارم.
پس از مدتی با یك روانشناس صحبت كردم و او چند كتاب را به من معرفی كرد كه بخوانم. تازه فهمیدم در دنیای خودم و با همسر خیالیام زندگی میكردم. فهمیدم كه همسرم آیینهای است كه مرا نشان میدهد. من واقعا خودم را دوست نداشتم و فكر میكردم همسرم مرا دوست ندارد. من خودم را از طریق محبتها و رفتار او محك میزدم و این یعنی بیارزش كردن خودم در درونم. پس امیدوار به توجه او بودم. در واقع ترجیح میدادم با هر كسی زندگی كنم غیر از همسرم ولی نمیدانستم كه وقتی با او زندگی میكنم در حال زندگی با شخصیت خودم هستم و آنچه از آن فرار میكنم طرف مقابل نیست، بلكه شخصیت خودم است. در كتابی خواندم كه اگر خواهان ارتقای شخصیت فردی هستید باید روی خود نیز كار كنید تا نتوانید رفتار و كنش و گفتار خود را كه لایههای سطحی شخصیت شماست با لایههای عمیق و درونی منطبق سازید نمیتوانید خود را و در پی آن طرف مقابل را تغییر دهید!از طرفی تفاهم دائمی و خوشحالی همیشگی در زندگی واقعی امری محال است.
البته ذكر این مورد نیز ضروری است كه این كار همواره باید داوطلبانه انجام گیرد تا از حالت گزارش كار دادن خارج شود. شما برای همسرتان ارزش قائلید پس اجازه میدهید كه افكاری حتی مخالف با شما نیز داشته باشد. قرار نیست همواره مانند شما بیندیشد. مهم این است كه خودش را همانگونه كه میاندیشد دوست دارید. بدین ترتیب او نیز احساس قید و بند نمیكند و به شیوه خود به شما نزدیك میشود و زندگی شیرینتر خواهد شد.
مطالب پیشنهادی: