بررسی جالب و روانشناسانه ازدواج ملی و سیامک در فیلم "ملی و راه های نرفته اش"
داستان فیلم «ملی و راه های نرفته اش» محصول تازه شبکه نمایش خانگی به این صورت است که «ملیحه»، دختر جوان و کم تجربه، عاشق جوانی به نام «سیامک» می شود و برخلاف میل خانواده با او ازدواج می کند اما در زندگی مشترک اتفاقات تلخی برایش می افتد و در پایان... .

تحلیل روانشانسی فیلم ملی و راه های نرفته اش

اما سؤال مهم این است که چرا برخی افراد در مهم ترین انتخاب زندگی خود به گونه ای عمل می کنند که در نهایت همه چیز را از دست می دهند. با نگاهی به نقش ها و رفتارها در این فیلم قصد داریم که زمینه های بروز یک ازدواج اشتباه و همچنین دلایلی را که به بیشتر شدن آسیب های این ازدواج دامن می زند در دو بخش قبل و بعد از ازدواج بررسی کنیم.

قبل از ازدواج

کلکسیون اشتباهات «ملی»

ملیحه که در این فیلم با نام «ملی» صدا زده می شود، نماد بعضی از دختران این جامعه است، دخترانی که خود را درگیر فرهنگ مردسالارانه ای می بینند که هم باید تحملش کنند و هم باید به دنبال خواسته ها و آرزوهای خود در این فرهنگ غالب باشند. «ملی» تا دیپلم بیشتر مجاز نبوده درس بخواند و کلاس هنری مورد اعتماد پدر و برادرش هم خیاطی است. او آرزو دارد بتواند با ازدواج، خود را از این شرایط رها کند و همین دقیقا نکته چالش ساز داستان «ملی» است. در این جا نمی توان گفت که آیا وجود این فرهنگ مردسالاری در جامعه درست است یا نه اما باید این نکته را مورد توجه قرار داد که محدود کردن یک دختر در نوجوانی و ابتدای جوانی به بهانه تربیت او در حالی که در درون خانواده هم از محبت و عواطف خالص چیزی برایش عرضه نشود، خطرناک است. یک نوجوان به خصوص یک دختر نوجوان، هر آن چه را از محبت، احساس و عواطف در خانه و در اعضای خانواده پیدا نکند، در بیرون از خانه جست و جو می کند. «ملی» هم خسته از اجبارهای خانواده و سخت گیری های برادر و پدرش (البته بیشتر برادرش) به اولین ابراز احساسات از سمت یک مرد خارج از خانواده، پاسخ مثبت می دهد و درگیر یک رابطه عاطفی می شود. جالب تر این که می داند باید از طرف مقابلش شناخت بیشتری به دست بیاورد اما آن قدر شیفته «سیامک» شده که راه تجزیه و تحلیل منطقی به رویش بسته شده است، اتفاقی که نتیجه طبیعی بیشتر ازدواج های خیابانی و آشنایی های بدون رعایت چارچوب های دینی است.  به هرحال «ملی» با «سیامک» ازدواج می کند؛ ازدواجی بر پایه شیفتگی غیرمنطقی و با هدف تغییر شرایط از بد به خوب. از سوی دیگر «سیامک» حتی در دوران آشنایی هم رفتارهای بدبینانه و سلطه طلبانه ای از خود نشان می دهد. هر فردی که از بیرون به این ماجرا نگاه می کند، متوجه شباهت های رفتاری بین مراد (برادر «ملی») و «سیامک» می شود اما چون «سیامک» ابراز احساسات می کند و از عشق و دوست داشتن صحبت می کند، در ذهن «ملی» نسبت به مراد و حتی پدرش برتری می یابد و آن قدر مشتاق می شود که حتی تشخیص صحیح پدرش مبنی بر مناسب نبودن «سیامک» برای ازدواج را نمی پذیرد.

کلکسیون اشتباهات سیامک

رفتارهای «سیامک» محصول تجارب و خاطرات تلخ دوران کودکی اش است که از رفتارهای پدرش در خانواده به ارث برده است. «سیامک» با کوهی از مشکلات درونی و تعارضات، تصمیم به ازدواج می گیرد. هم عاشق «ملی» است و هم می خواهد او را تحت سلطه خودش داشته باشد. او هم به امید تغییر است اما تغییر خودش. این هم یکی از اشتباهات افراد در ازدواج است که «سیامک» دچار آن شد؛ ازدواج به امید تغییر خود یا طرف مقابل. این اصل را تمام صاحب نظران در حوزه خانواده و ازدواج قبول دارند که در ازدواج نباید به دنبال تغییر بود. ازدواج معبری برای تغییر نیست.

کلکسیون اشتباهات خانواده «ملی»

شناخت ویژگی های خانواده «ملی» خیلی سخت نیست. پدری که سعی دارد نمونه باشد. برادری (مراد) که سعی دارد مرد بودنش را با غیرت روی خواهرش نشان دهد. برادر کوچک تر (محمود) تیپ کاملا متفاوتی با خواسته های پدر و مادر دارد و تا حدی هم عضو جدا افتاده خانواده است. مادری که بزرگ ترین دغدغه اش پیگیری سریال ماهواره ای است. در چنین خانواده ای تعجبی ندارد که «ملی» عواطف نداشته اش را در «سیامک» پیدا کند. از دید من آغاز اشتباهات این خانواده آن جایی است که پدر به فرزند ارشد خانواده (مراد) اجازه عرض اندام داده است. از دیدگاه سیستمی، وظیفه تربیت فرزندان و حراست از آن ها به عهده والدین است و نه اعضای دیگر خانواده. مراد در خصوص نگران بودن برای خواهرش کاری را انجام می دهد که باید پدر و مادر انجام دهند اما پدر فقط می تواند شرایط را کنترل کند که بدتر نشود. اشتباه دیگر خانواده «ملی» در نوع رضایت آن ها برای ازدواج «ملی» با «سیامک» است. حتی اگر احساس خطر کرده اند و ترس از اتفاقات بدی دارند، باز هم نوع رضایت آن ها برای ازدواج اشتباه بود. حتی تهدید به این که دیگر نمی تواند روی آن ها حساب کند، به نوعی فرار از مسئولیتی است که در قبال ازدواج دخترشان دارند. شاید مطلوب ترین راهکار این بود که با راهنمایی گرفتن از یک مشاور خانواده و ازدواج، به فرزندشان کمک کنند راه صحیح را انتخاب کند.

کلکسیون اشتباهات خانواده سیامک

خیلی راحت می توان از تعارضات و مشکلات درونی خانواده «سیامک» حدس زد که چرا این ازدواج، اشتباه است. پدری که زمانی قدرت مطلق خانواده بوده و حالا به دلیل مشکلات جسمانی زمینگیر شده و دیگر آن جایگاه سابق را ندارد. مادری که به واقع رفتارهای بیمارگونه ای دارد که حاصل تنش های ابتدای ازدواجش است. خواهری که آن قدر در مشکلات زندگی مشترکش غرق شده که وارد یک رابطه فرا زناشویی شده و «سیامک» هم با تنش هایی که در بخش قبل ذکر شد. در واقع آن قدر ارتباطات این خانواده و رفتارهای اعضای آن ها مشکل دارد که خانواده «ملی» در جلسه خواستگاری کاملا متوجه ماجرا شدند و مخالفت کردند.
 

بعد از ازدواج

راهنمایی گرفتن از فردی نامناسب

آن چه که در زندگی مشترک «ملی» و «سیامک» دیده می شود، رفتارهای محدودکننده سیامک، تنش های شدید، کتک زدن های «سیامک» و بی توجهی خانواده های «ملی» و «سیامک» به این اتفاقات است. البته اشتباهات راهبردی «ملی» را نیز باید به این ماجراها اضافه کرد. کسب راهنمایی اشتباه از سوی نیره(خواهر سیامک) در سکانس پس از اولین کتک خوردنش، یکی از اشتباهات راهبردی «ملی» بود که باعث شد تنش های زندگی زناشویی اش تداوم داشته باشد. نیره در زندگی خودش مشکلات زیادی دارد که باعث شده دست به خیانت بزند. همراهی «ملی» با نیره (حتی با وجودی که سعی دارد او را نصیحت کند) اشتباه بزرگ دیگر «ملی» بود که در سکانس های پایانی مشکلات را به سر حد خطرآفرینی نزدیک کرد.

تنها اقدام درست «ملی»

می توان گفت تنها اقدام درست «ملی» ، تماس با خانه امن بود که مشاور آن مرکز (آقای رئیسی) توانست واقعیت های موجود را به او نشان دهد. از نظر من، نقطه عطف ماجرا آن جا بود که «ملی» تمام ناگفته های خودش را در این چند سال که به هیچ فردی نتوانسته بود بگوید با مشاورش در میان گذاشت؛ معجونی از ترس، امید، خوشحالی و غم.

قدرت تحلیل نداشتن والدین «ملی»

و اما خانواده «ملی»، خانواده ای که دختر کتک خورده خود را مجبور به رضایت از شوهر در زندان می کنند تنها به این بهانه که پسر ارشدشان در شرف ازدواج است و نگران آبرویشان هستند. این فقط نشان دهنده این است که این خانواده و به خصوص مادر و پدر، قدرت تحلیل شرایط را ندارند و در اولویت های خود دچار مشکل شده اند. البته که نمی توان انتظار داشت خانواده هایی که چنین شرایطی را تجربه می کنند سریع دست به کار شوند و مقدمات جدایی دخترشان را فراهم کنند اما جست و جوی راهکارهای عملیاتی و منطقی، مسئولیت حتمی و شماره یک والدین در چنین شرایطی است.

گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
seemorgh.com/lifestyle
منبع : khorasannews.com