زنان در برقرای ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند. مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.

 *زنان، تشریفات را دوست دارند. *مردان کمتر تشریفاتی هستند.

زنان رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری از بینش و شهود از خود نشان می دهند. *مردان هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیش تر تمایل نشان داده و استعداد بیش تری برای ارائه دلیل و منطق دارند.

زنان نفوذ همسران خود را راحت می پذیرند. مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.

ترس زنان بیشتر است تا خشم شان. مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.

زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند ا رنج روحی. مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند.

زنان سعی دارند،فرزندانشان همواره راضی و راحت باشند. *مردان، فرزندانشان رابرای استقلال، مقابله و با خطر و سختی ها آماده می کنند.

مادر، همه ی فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهرومحبت او مشروط به بروز استعداد نیست. *پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیش تر دوست دارند.

زنان در انتخاب همسر: مسائل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و...را در نظر می گیرند. مردان سریع تر و راحت تر از زنان، در صدد ازدواج با همسرمورد علاقه شان بر می آیند.

*در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت، به خوبی قابل رویت است. *مردان در هنگام گوش دادن، خونسر بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.

زنان هنگامیکه اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنشهای هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند. مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کم تر بروز می دهند.

زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسائل منطقی را با عواطف و احساس های خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیر کلامی خود، بیش تر و قوی تر استفاده می کنند. مردان در هنگام گفتو شنود، جروبحث ها و بگوو مگوها، بدون این که عواطف و احساسات خود را بروز دهند،می توانند خویشتن دار باشند، منطقفی سخن بگویند و مستقل از احساس های خود عمل کنند.

*در صحنه های زندگی اجتماعی، زنان بیش تر تساوی طلب هستند و هم دردی، هم دلی وملاطفت بیش تری از خود بروز می دهند. در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیش تر تلاش می کنند. مردان بیش تر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیر اخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.

احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند. مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف های شان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.

در جریان زندگی، زنان، بیش تر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند. مردان بیش تر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.

مسائل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیر دینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگه داری آن می کوشند و به طور کلی، بیش تر به نگهداری چیزهای موجود، دل بستگی دارند. مسائل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیر ایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیش تر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جستجوی پیروزی بیشترند.

زنان به گفت وگو علاقه مندند و و با بیان مسائل، از ناراحتی خود می کاهند. مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسائل خود می پردازند.

زنان، شنونده خوبی هستند. مردان، شنونده خوبی نیستند.

زنان، کارهای شان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و... به انجام می رسانند. *مردان، کارهای شان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.

بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود. در نظر یک مرد پیشنهاد کمک به او، به منزله ی این است که قدرت انجام کاریی را که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد،آزرده شده و آن را نوعی توهیم به خود تلقی می نماید. حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد،چرا که مرد تصور می کند خود می تواند از عهده کارهایش برآید.

برای بیش تر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است. برای بیش تر آقایان، گفت وگو، وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید.

مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار داردو آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره مغز خود استفاده می کنند مرکز گویش مردان فقط در نیمکره چپ مغز قرار داردو نسبت به مرکز گویش زنان، کوچکتر است.

دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی 99 درصد صحبت جامع است. پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 5/4 سالگی، 99درصد صحبت آنان، جامع است.

زنان ر برقرای ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند. مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.

ارتباط بین دو نیمکره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیش تر از مردان است. زنان بین دو نیمکره مغز، ارتباطات بهتری برقرار می سازند و توانایی بیش تری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یکزمان را از خود نشان می دهند.(در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.) *ارتباط بین دو نیمکره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان درانجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای همزمان، از زنان کمتر است.( در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و. بقیه گوش می دهند.)

زنان اندیشه اسقرایی دارندو از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیش تری هستند. در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیمگیری به اطلاعات بیش تری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند. مردان با شیوه قیاسی استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیش تری هستند، سرع تر تصمیم می گیرند و کم تر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.

زنان بیش تر از راه گوش(شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق خود را انتخاب می کنند. مردان بیش تر از راه چشم(دیدن), عاشق می شوند.

زنان به احساس عشق،عنایت بیشتری دارند، همراه با آزار دوستی. مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگر آزاری.

تولید هورمون استورژن(هورمون جنسی زنانه) باعث کم تر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند. تولید هورمون تستسترون(هورمون جنسی مردانه)میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تندو... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری های جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد.

میل جنسی در زنان کم تر از مردان است. *میل جنسی در مردان بیشتر است.

زنان جزئی نگر هستند. ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت هاو تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه های طرف مقابل، به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند. *مردان کلی نگر هستند و به جزئیت زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساس ها و هیجانهای طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.

زنان، تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند. به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد.

زنان در به خاطرآوردن چهره هاو اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کم تر از مردان دچار فراموشی می شوند. مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیش تر ازنان دچار "آلزایمر" می شوند.

زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می گردند. مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند.

براساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان اعلام کرده اند که حاضرهستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند. براساس موسسه"هاریس،87درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.

در ایک ازدواج شکست خورده:

زنان مسائل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسائل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و هم چنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند؛ درواقع، درد جدایی را کم می کنند. در یک ازدواج ناموفق:

 

مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند.
گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com
منبع:مجله موفقیت و شادکامی