ذهن انسان برای رسیدن به رشد و شکوفایی و درنتیجه خلاقیت، باید از دوران کودکی پرورش یافته و آماده‌ی پذیرش مسؤولیت‌های بعدی ‌گردد

 

ذهن انسان برای رسیدن به رشد و شکوفایی و درنتیجه خلاقیت، باید از دوران کودکی پرورش یافته و آماده‌ی پذیرش مسؤولیت‌های بعدی ‌گردد. انسان از زمان کودکی، کارهای بزرگی را فرا‌گرفته و به‌صورت اتوماتیک‌ به پرورش و گسترش آن‌ها می‌پردازد.

پدر و مادران با آموزش‌هایی هم‌چون خواندن، صحبت‌کردن، نوشتن، همکاری و هم‌سازی با دیگران، عشق و محبت، خودباوری و خواستن و توانستن، در شکوفایی و باروری کودک، نقشی تعیین‌کننده دارند. باید از زمانی که کودک می‌خواهد مانند پدر، کتاب به‌دست گیرد و مطالعه کند و مایل است با کمک مادر، اطاقش را منظم و تمیز نگه دارد، او را تشویق به پذیرش مسؤولیت نمود.
گاهی دیده شده که والدین در مقابل خواست به‌حق کودک برای قبول مسؤولیت، درست رفتار نمی‌کنند و حتی فرصت ابراز وجود را با گفتن جملاتی چون «تو هنوز بچه‌ای، دست نزدن، دخالت نکن، برو یک گوشه بنشین، آرام باش و جست‌و‌خیز نکن، سؤال زیادی نپرس و...» از او سلب می‌کنند. چنین رفتاری، حاصلی جز بی‌ارادگی، احساس سرشکستگی، بدبینی، عدم پویایی و شکوفایی، انزوا و گوشه‌گیری، فقدان حس همکاری با دیگران، خراب‌کاری، ترس و اضطراب از زندگی و... دربر ندارد.

بهترین برخورد در برابر کودک، این است که به او فرصت انجام دهیم و اگر شکست خورد، با دادن فرصت دوباره و تشویق، به او برای جبران کمک کنیم؛ اگر نتوانست کاری را انجام دهد، به او اطمینان دهیم که تو می‌توانی؛ اگر افتاد، دستش را بگیریم تا بلند شود. همان‌طور که خودمان در کودکی مورد حمایت و تشویق پدر و مادرمان بودیم، باید دقت کنیم که تربیت فرزندمان نیز نباید به‌گونه‌ای باشد که اراده و خلاقیت را از او بگیرد.

کمک به معنای واقعی آن، راهنمایی و ایجاد نیرو و انرژی است. ایجاد این انگیزه در کودک، از سن سه‌سالگی آغاز می‌شود و او از همین سن، به‌تنهایی کارهای خود را انجام می‌دمد، تخت خود را مرتب می‌کند، لباس می‌پوشد، اتاقش را تمیز نگه‌می‌دارد و...

با افزایش سن کودک، باید وظایفی را بر عهده‌اش بگذاریم تا مایه‌ی شادی و نشاط او شده و حس اعتماد و توانایی در او، رشد یابد. در این‌صورت، کودک با یک نظم و انضباط فکری، آشنا می‌شود که در تمام طول زندگی، به یاری‌اش خواهد آمد.

ما باید در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، فرصت انجام کارها را به کودک بدهیم، هرچند که انجام کار، به‌کندی صورت‌گیرد.

در سنین کودکستان و دبستان، از کودک بخواهیم با مشاهده‌ی عکس‌ها و مناظر، چه در کتاب‌ها و مجلات و چه در محیط پیرامون خود، برای ما شرح و توضیح دهد و یا داستان کوتاهی بسازد. ما با این کار، کمک شایانی به پرورش ذهن و قدرت‌ تخیل کودک کرده‌ایم و او را از حالت خمودگی، به فعل درآورده‌ایم و از او موجودی متکی‌به‌خود ساخته‌ایم. 

باید با فراهم آوردن محیطی آرام و شادی‌بخش، زمینه را برای بارور شدن خلاقیت‌های او مهیا کنیم. برخورداری از خواب و استراحت کافی، محیط بدون استرس، برنامه‌های شاد آموزشی، روابط دوستانه با والدین و دیگران، تغذیه‌ی سالم و مقوی، امیدواری به آینده، کسب معنویت و ایمان مذهبی، نقش سازنده و مهمی در نوآوری و ابتکار و خلاقیت کودک دارد. بدون در نظر گرفتن این عوامل، منتظر واقعه‌ی جدیدی به‌نام کودک خلاق نباشید.

محیط خانواده و محیط تحصیلی که تعامل بین کودک و پدر و مادر و مربی و هم‌سالان است، می‌تواند از شاخص‌های مهم ایجاد و رشد تفکر خلاق باشد. والدین ناآگاه، با تصور این‌که حافظه‌ی کودک در همین اندازه می‌باشد و دیگر نیازی به پرورش ذهن او نمی‌بینند، راه‌های بارور شدن استعدادها را از کودک خود سلب می‌کنند.

کودک با توانمندی ذهنی و روانی بسیار بالا، دارای تفکر خلاق است. پدر و مادرانی که بین جنسیت کودک، تمایز قائل می‌شوند و اعتقاد به مقررات دست‌وپاگیر دارند، تمایلات خلاقانه‌ی فرزندشان را فراموش کرده‌اند. این اجازه را به فرزند خود بدهید تا به تخیل بپردازد زیرا تخیل، اساس خلاقیت است و محکوم‌کردن خیال‌پردازی کودک و اصرار بر واقع‌بین بودن او، نگاهی پر‌اشتباه و آفتی مهلک می‌باشد.

وقتی کودک، خود را نویسنده‌ای بزرگ می‌بیند و به خلق شخصیت‌های داستان می‌پردازد، به او میدان دهید. کودکانی که در محیط خانواده با آزادی و امنیت خاطر و پذیرش خطرات رشد کرده‌اند، از شکست ترسی ندارند. انتقادات پشت‌سر هم والدین در برابر اشتباهات کودک، در او ایجاد ترس می‌کند تا جایی که در ابراز عقیده و حتی سخن گفتن، دچار ترس و اضطراب می‌گردد و موجب پدید آمدن رفتارهای نابه‌هنجار در آینده می‌گردد اما کودکان با اعتماد‌به‌نفس بالا، اندیشه‌ها‌ی جدیدی خلق می‌کنند زیرا در محیط خانواده، با آزادی و امنیت خاطر و پذیرش خطرات و حوادث رشد کرده‌اند و از شکست، ترسی به خود راه نمی‌دهند و با این باور، طرح‌ها و ایده‌های سازنده ارائه می‌‌دهند.

والدین ناآگاه، همیشه از کودک انتظار رفتارهای بیش از سن او دارند که به روند رشد اجتماعی کودک ضربه زده و آن را مختل می‌سازد. توقعات خارج از توان کودک، او را گوشه‌گیر و منزوی کرده و از پدر و مادر دور می‌گرداند. شناخت علایق کودک و تقویت آن‌ها، از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر و مربیان است.

تقویت‌کننده‌های روحی و روانی و محیطی، خط بطلانی بر تمامی تصورات اشتباهی‌ست که «کودک، توانایی رشد و شکوفایی و خود‌باوری را ندارد!»
 
 
تهیه شده توسط:مجله شادکامی و موفقیت
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
با لجبازی كودكم چه كنم؟
چگونه کودکی صبور و شکیبا داشته باشیم؟
چگونه بچه هایی کوشا داشته باشیم ؟
مضرات تماشای فیلم های کارتونی!
 آموزش جلوگیری از تصادف به کودکان