مدام یكدیگر را كشف كنید و برای ابرازِ عشقِ خود، شیوه‌هایی تازه بیابید، عشق، در مرتبه‌ی نازلِ ذهنِ منطقی تحقق نمی‌یابد. عشق، زمانی تحقق می‌یابد كه انسان، با هستی مماس شده باشد.

 

هرگز از ماهِ عسلِ عشق بیرون نیایید.

مدام یكدیگر را كشف كنید

و برای ابرازِ عشقِ خود، شیوه‌هایی تازه بیابید

 

عشق، در مرتبه‌ی نازلِ ذهنِ منطقی تحقق نمی‌یابد. عشق، زمانی تحقق می‌یابد كه انسان، با هستی مماس شده باشد.

عشق، از سه‌مرتبه گذر می‌كند یا در سه بُعد، خود را ظاهر می‌سازد: نخستین مرتبه‌ی عشق، حیوانی‌ست، نیاز است و به شهوت آغشته است. در این مرتبه، عشق، جویای تملكِ معشوق است. در این مرتبه، عاشق، معشوق را وسیله می‌بیند.

مرتبه‌ی دومِ عشق، انسانی‌ست. این مرتبه، برتر از مرتبه‌ی نخست است. در این مرتبه، عاشق، معشوق را وسیله نمی‌بیند بلكه او را با خود برابر می‌داند. در این مرتبه، معشوق به همان اندازه هدف است كه عاشق. در مرتبه‌ی دومِ عشق، تو جویای بهره‌مندی از معشوق نیستی بلكه می‌كوشی تا وجودِ خود را، شادمانی‌هایت را، نغمه‌هایت را و شعرِ زندگی‌ات را با او سهیم شوی. در این مرتبه، عشق، سهیم‌شدن است.

مرتبه‌ی دومِ عشق، تملك‌جویانه نیست. در مرتبه‌ی نخست، عشق، حصار می‌كشد اما در مرتبه‌ی دوم، عشق، آزاد می‌كند.

مرتبه‌ی سومِ عشق، الهی‌ست. در این مرتبه، عشق، رابطه نیست، حالت نیست، بلكه مقامِ توست، نحوه‌ی بودنِ توست، خاصیتِ توست. در این مرتبه، نگاهِ تو، رفتارِ تو، فكرِ تو و همه‌ی وجودِ تو عاشقانه می‌شود، شاعرانه می‌شود. حتی وقتی به سنگی دست می‌كشی، گویی گیسوی عطرافشانِ محبوبِ خود را نوازش می‌كنی.

در مرتبه‌ی سومِ عشق، معشوق در میان نیست بلكه عشق در میان است و بس. این مرتبه از عشق، فراتر از تمامی دوگانه‌پنداری‌هاست. در این مرتبه، نه عاشق در میان است و نه معشوق؛ فقط عشق هست.

مرتبه‌ی سومِ عشق، فرجامِ زندگی‌ست.

بسیاری از آدم‌ها در مرتبه‌ی نخست می‌مانند و گامی فراتر نمی‌گذارند. عده‌ی كمی به مرتبه‌ی دومِ عشق می‌رسند. آنانی كه به مرتبه‌ی سوم می‌رسند، بسیار اندك‌اند. البته رسیدن به مرتبه‌ی سوم برای همگان امكان‌پذیر است. فقط باید همتی جانانه را بدرقه‌ی راه كرد و از فیضِ روح‌القُدُس مدد جُست.

فیضِ روح‌القُدُس اَرْ باز مدد فرماید

دیگران هم بكنند آن‌چه مسیحا می‌كرد

ساحتِ سومِ عشق، ساحتِ جاودانگی‌ست.

دستِ مرگ و فنا به ساحتِ عشق الهی نمی‌رسد.

در مرتبه‌ی سومِ عشق، معشوق در میان نیست،

بلكه عشق در میان است و بس.

این مرتبه از عشق، فراتر از تمامی ثنویت‌هاست.

در این مرتبه، نه عاشق در میان است و نه معشوق؛

فقط عشق هست.

جبران خلیل جبران می‌گوید:

بگذارید بینِ با هم بودن‌تان، اندكی فاصله باقی بماند.

بگذارید نسیم‌های آسمانی، در میانِ شما به رقص آیند و در فضای بین‌تان، آسوده بچرخند.

به هم عشق بورزید،

اما از عشق بند نسازید.

بهتر آن است كه عشق،

دریایی باشد موّاج

و دو ساحلِ وجودِ شما را به هم بپیوندد.

اگر با هم بودنِ شما ثمره‌ی نیاز و شهوت نباشد، عشقِ شما هر روز ژرف‌تر و گسترده‌تر خواهد شد.

شهوت، همه‌چیز را تنزّل می‌دهد.

با هم باشید،

اما جویای تفوّق و برتری بر یكدیگر نباشید.

جویای تملكِ یكدیگر نباشید

و فردیت و آزادی را از هم نگیرید.

وقتی با هم هستید،

بگذارید بینِ با هم بودن‌تان، اندكی فاصله باقی بماند.

هر كدامِ شما، فضای ویژه‌ی خود را دارد؛

فضایی كه می‌تواند در آن آزادانه تنفس كند.

عشق، هرگز تردید نمی‌كند

و حسادت نمی‌ورزد.

عشق، هرگز آزادی معشوق را نمی‌ستاند.

عشق، هرگز خود را تحمیل نمی‌كند.

عشق، آزادی می‌بخشد

و آزادی هنگامی مُیسّر می‌شود

كه بینِ عاشق و معشوق، فاصله‌ای باقی مانده باشد.

بگذارید بینِ با هم بودن‌تان، اندكی فاصله باقی بماند.

این سخن، حاوی تناقض نیست.

هرچه بیشتر به یكدیگر فضا بدهید،

بیشتر با هم خواهید بود.

هرچه بیشتر به یكدیگر آزادی بدهید،

صمیمانه‌تر و صادقانه‌تر با هم خواهید زیست.

بگذارید نسیم‌های آسمانی، در میانِ شما به رقص آیند و در فضای بین‌تان، آسوده بچرخند.

اگر به هم بچسبید و آزادی را از هم بگیرید،

گُلِ عشق می‌پژمُرَد.

 
 
مطالب پیشنهادی:
آنچه دختران تمایل دارند پسران بدانند
 راههای اسرار آميز برای يافتن مرد ايده آل
گفت ‌و گوی خواستگارانه چگونه است؟
12 نكته برای كار كردن با خانم‌ها
با چه خانمهایی ازدواج نکنیم؟؟
 
 
 

 

مسیحا برزگر
تهیه شده توسط مجله شادکامی و موفقیت
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ