شوخی و خنده و گاهی درد دل و گفتوگوی دختر و پسری كه به نظر نمیآید به قول قدیمیها بهچشم خواهر وبرادری به هم نگاه میكنند، یا قدم زدن دوستانه آنان همراه با پیوستگی دستهایشان، این روزها در شهرها دیده میشود.
تكرار این نمایش هر روزه، هنوز مانع از آن نشده كه مردم حتی در بالاترین سطح از گرایشهای غربی، فرزندان خود را از این نوع روابط منع نكنند.
به نظر میرسد نوعی بلاتكلیفی مردم در برخورد با این مساله اجتماعی و تضادها در برخورد با آن، نشانگر این است كه ایران نه كشوری كاملا سنتی و بسته است كه ارتباط دختر و پسران را نیازمند اشد مجازات بداند و نه مانند كشورهای غربی این موضوع را روزمره و پیش پا افتاده میداند.
واقعیت این است با گسترش فرهنگ شهرنشینی و بروز تضادهای فرهنگی، جامعه ایران برخی از نمادهای مدرنیزم از جمله ارتباط قبل از ازدواج بین دختران و پسران كه مورد بحث بسیاری از محافل جامعهشناسانه و روانشناسانه در كشور قرار گرفت را پذیرفتهاست.
باتوجه بهاینكه این نوع ارتباط به سبكی كه در فرهنگ كشورهای غربی تعریف شده از پایه و اساس با فرهنگ ایرانی اسلامی به شدت در تضاد است، آسیبهای اجتماعی فراوانی مانند دختران فراری، اعتیاد و... را در سالهای اخیر به دنبال داشته است.
واقعیت این است كه دختر و پسر ایرانی، بیپروا و بدون توجه به هنجارهای اجتماعی درجامعه كنونی ایران به دلایل مختلف، ارتباطی پنهانیوعاطفی برقرار می كنند و این در حالی است كه باور به سنتها و هنجارها در ناخودآگاه آنان موجود است.
دختر به شدت از اینكه والدین وی پی به ارتباط پنهانی وی ببرند بیمناك است، اما از آنجا كهمیپندارد، پسر مورد علاقهاش، وی را به عقد خود درخواهد آورد، به ارتباط خود ادامه میدهد.
این درحالی است كهبسیاری از پسرانی كه با دختران ارتباط برقرار میكنند فقط به عنوان سرگرمی و نوعی تفریح به این ارتباط نگاه میكنند.
این پسر در خانوادهای پرورش یافته كه همواره در گوشش زمزمه كردهاند دخترانی كه به راحتی با پسران ارتباط برقرار میكنند، نمیتوانند زن مناسبی برای زندگی باشند و با این دیدگاه به ارتباط خود ادامه میدهد.
دیدگاه سنتی این افراد زمانی آشكار میشود كه به راحتی با جنس مخالف ارتباط برقرار میكنند و بهشدت مراقب رفتارها و ارتباطات بستگان مونث خود هستند تا مبادا آنان رفتارهایی از این دست داشته باشند.
البته این مقدمه تاییدی برازدواجهای سنتیگذشته كه پدرومادر میپسندیدند و دختر و پسر بدون اینكه همدیگر را ببینند به عقد یكدیگر درمیآمدند نیست، چه اینكه سالهاست پسران و دختران زیادی با شناخت كافی از یكدیگر ، زندگی مشترك را آغاز میكنند و به طور نسبی از زندگیشان راضی هستند.
پس چه باید كرد؟
شاید كارشناسانی كه سال هاست این موضوع را مورد پژوهش و بررسی قرار دادهاند تا راهكاری مناسب برای رویارویی با آن بیابند پاسخی برای واژه "پس چه باید كرد ؟" داشته باشند.
به گفته كارشناسان علوم تربیتی، سن، شخصیت فرد، برداشت یك فرد از جنس مخالف، تربیت خانوادگی و... در چگونگی برقراری ارتباط وی با جنس مخالف موثر است.
بسیاری از دختران و پسران به گونهای تربیت شدهاند كه در چرخه اجتماع- مداری از جنس مخالف گریزان نیستند و در قالب مسایل كاری ، درسی و... بدون هیچ گونه احساس عاطفی، بقای زندگی اجتماعی خود را تضمین میكنند.
امامتاسفانهبرخورد نادرست خانوادگی در تربیت فرزندان، شخصیتهای متزلزلی بار میآورد كه در شروع زندگی اجتماعی، هرگونه واكنش از سوی جنس مخالف، وی را به رویایی عاطفی فرو میبرد.
آمار آسیبهای اجتماعی نشان میدهد این سوء برداشتها چه عواقب ناخوشایندی بخصوص برای برخی دختران بهبار، آورده است.
روانشناسان براین باورند، درچرخه زندگی عاطفی جوانان، واكنشهای والدین دربرابر رفتارهای فرزندان، موجب پی ریزی شخصیتی فرد در دوران بلوغ میشود.
دكتر "عیسی جلالی" روانشناس و استاد دانشگاه در این مورد ، گفت: برخورد والدین با دختر و پسر در دوران بلوغ در خصوص روابط بین آنان موثراست.
وی افزود: دختران در این سنین نیاز به خودشناسی و شناخت استعدادهایشان دارند و این موقعیت والدینی را میخواهد كه به آنان كمك كند.
به گفته این روانشناس، هر چه میزان اختلافات میان والدین با فرزندان دختر بیشتر باشد، رفتارهای ناسازگارانه ضد اجتماعی در آنان بیشتر میشود.
وی افزود: نیاز به جنس مخالف بخصوص در دوران بلوغ یك غریزه طبیعی است و تا چنیناحساسی نباشد در نهایت خانواده تشكیل نمیشود اما چگونگی برآوردن این نیاز كوره راههایی دارد كه ممكن است فرد را به بیراهه بكشاند.
شناخت و احترام
این روانشناس در توضیح شكلهای مختلف ارتباط بین دختر و پسر گفت: گاهی برخورد دو جنس مخالف، مبتنی بر شناخت و احترام متقابل است.
وی افزود: گروه زیادی از دختران و پسران ایرانی تحت آموزش و تربیت صحیح خانواده، از جنس مخالف گریزان نیستند.
این روانشناس، گفت: فرزندان در این خانوادهها میآموزند جنس مخالف موجوداتی عادی و معمولی هستند، لیكن آدابی را از لحاظ اجتماعی و شرعی در برخورد با آنان باید مراعات كرد.
جلالی بر این باور است، " بحث و گفتوگوی خانوادگی، در مورد واقعیت جنس مخالف، در كاهش بسیاری از انحرافهای دوران نوجوان و جوانی موثر است".
وی برخورد با جنس مخالف بر مبنای شرم افراطی را نوع دیگری از واكنش- های فرد معرفی كرد و گفت: شرم یك ناتوانی دراظهار وجود و ابراز خود است و لیكن حیا رفتاری است، اختیاری و ارادی.
این روانشناس بر این باور است كه شرم در رابطه با جنس مخالف باعث بروز مشكلات زیادی میشود در صورتی كه حیا باعث توازن و درست عمل كردن در مقابل جنس مخالف میشود.
وی افزود: در شناخت حد و مرز حیا و شرم و تفاوت قائل شدن میان این دو، خانواده نقش اساسی ایفا میكند.
به گفته جلالی، شرم و خجالت احساس منفی به جوان و نوجوان میدهد و باعث میشود تا او احساس خویش را در مورد جنس مخالف بیان نكند و به سمت افراد غیرمجرب و حتی ناباب رفته و راهكارهای خطرناكی را دریافت كند.
وی برخورد مبتنی بر پرخاشگری را نوعی از رفتارهای ناهنجار افراد در برابر جنس مخالف برشمرد و گفت: پرخاشگری عمل یا گفتاری است كه به منظور آسیب رسانیدن به شخص یا شی دیگری انجام میگیرد.
ویراژ موتور
این استاد دانشگاه، گفت: پسرانی كه با ویراژدادن سریع موتور یا ماشین در مقابل دختران باعث ترساندن آنان شده یا با پرتاب سنگ ، شیشه خانهها را می شكنند، تمایل و رفتار پرخاشگرانه خویش را نشان میدهند.
وی در توضیح رفتار پرخاشگرانه افراد، توضیح داد: آشنایی نداشتن كافی در مورد آداب برخورد با دیگران، این افراد را دچار ترس و دلهره میكند و این ترس آنان را به طرف رفتار پرخاشگرانه به صورت نوعی دفاع میكشاند.
جلالی گفت: برخورد بانسل جوان باید براساس واقع بینی منطقی و ظریف باشد و از هرگونه افراط و تفریط در این راه خودداری شود.
روانشناس دیگری، زیاده روی در معاشرت را نوع دیگری از ارتباط نادرست بین دختر و پسر به شمار آورد و گفت: اینگونه معاشرتها به طور معمول ناشی از بینش خاص غرب گرایی است.
دكتر " احمدرضا سهرابی " گفت: داشتن میهمانیهای مختلط و شوخی و خنده ، غیرمقید بودن در مورد نحوه پوشش و حتی تماس بدنی مانند دست دادن یا دست همدیگر را گرفتن از جمله مشخصههای معاشرتهای افراطی است.
وی دیدگاه خانواده را در چگونگی برقراری این گونه ارتباط موثر دانست.
سهرابی گروه دوستان را نیز در شكلگیری رفتار یك فرد موثر دانست و گفت: نوجوان به دلیل اینكه در سن حساسی قرار دارد، به طور معمول گروه همسالان را در بسیاری از موارد بخصوص اگر خانواده نیز شرایط را فراهم كند،جایگزین خانواده میكند.
وی افزود: دوستان نزدیك نوجوان نیز گاهی بر اساس افكار غیرواقعی یا منطقی خود تسهیلاتی برای برقراری ارتباط فرد با جنس مخالف برقرار میكنند.
سهرابی گفت: این ارتباط وجلب توجه باعث میشود كه نوجوان با كوچكترین احساس علاقه نسبت به جنس مخالف در چرخه تعامل هم حسی و همدردی قرار گیرد و این چرخه گاه آنان را به سوی رفتارهایی سوق میدهد كه به لحاظ اجتماعی و اخلاقی ناپسند است.
وی یكی از مواردی كه خانوادهها باید برای تربیت اجتماعی افراد مهیا كنند را آماده ساختن آنان برای رودررو شدن با جنس مخالف ذكر كرد.
این روانشناس، این امر رامستلزم شناخت صحیح خانوادهها از الگوی مناسب رفتار اجتماعی و آموزش آن به فرزندان دانست.
وی افزود: در كنار این مسایل، نحوه برخورد جامعه، یعنی مردم و اطرافیان نوجوان از دیگر عوامل موثر در ایجاد این نوع رفتار است.
سهرابی گفت: آشنایی والدین ، مربیان و آموزگاران با روحیه نوجوانی و برخورد صحیح با آن در ایجاد رابطه درست وی با جنس مخالف كارساز است.