يک پزشک دو ماه پس از قتل همسر صيغه يی خود بازداشت شد و ادعا کرد به دليل سوءظن به اين زن او را کشته است.

 

 

یک پزشک دو ماه پس از قتل همسر صیغه یی خود بازداشت شد و ادعا کرد به دلیل سوءظن به این زن او را کشته است.
شامگاه 21 شهریورماه هنگامی که ماموران کلانتری کوی نصر در حال گشت زنی در محدوده استحفاظی خود بودند چشم شان به پراید سفیدرنگی افتاد که به طرز مشکوکی کنار خیابان پارک شده بود و یک پتو در صندلی عقب آن قرار داشت.
ماموران بعد از گشودن در خودرو و کنار زدن پتو خود را در برابر جنازه یک زن دیدند و این خبر را با بی سیم به افسر نگهبان اطلاع دادند.
در همان حال که ماموران کلانتری تلاش داشتند صحنه جرم را حفظ و از نزدیک شدن رهگذران به پراید جلوگیری کنند، محمدحسین شهریاری - بازپرس ویژه قتل - در راس تیمی از متخصصان و کارآگاهان در کوی نصر حضور یافت و به ثبت مشاهدات خود پرداخت.
ظواهر جنازه نشان می داد حداقل 48 ساعت از مرگ او می گذرد و قاتل یا قاتلان وی را در محلی مسقف خفه کرده و سپس جسدش را به خیابان آورده اند.
بنابراین قطعاً عامل یا عاملان جنایت از پیش زن جوان را می شناختند. بعد از آنکه جنازه به پزشکی قانونی انتقال یافت کارآگاهان به مرور پرونده زنان ناپدید شده پرداختند و فهمیدند مقتول زنی 35 ساله به نام مریم است که سه روز قبل مفقود شدن او از سوی خانواده اش به پلیس اعلام شده بود.
از سویی با ردیابی مشخصات پراید معلوم شد ثبت این اتومبیل به نام مرد جوانی است که ظاهراً هیچ نسبتی با قربانی ندارد.
از آنجا که مریم یک زن مطلقه بود و به خاطر فرزندش مرتب به خانه شوهر سابق خود رفت و آمد داشت، بازپرس شهریاری با طرح دو فرضیه به صورت همزمان دستور جلب همسر مریم و صاحب پراید را صادر کرد.
شوهر سابق مقتول در بازجویی ها اتهام قتل را مصرانه تکذیب کرد. صاحب پراید نیز همان جملات مظنون اول را به زبان آورد و گفت؛ «من پراید را به صورت قسطی به مقتول فروختم، اما هنوز مراحل واگذاری سند انجام نشده بود.»
از آنجا که هیچ مدرکی علیه دو مظنون وجود نداشت بازپرس پرونده ادامه بازداشت آنها را به لحاظ قانونی غیرموجه دانست و از افسران اداره 10 پلیس آگاهی خواست این بار از طریق فهرست مکالمات تلفنی مریم روی روابط آشکار و پنهان او متمرکز شوند.
تماس های مکرر مریم و مردی به نام مجید ظن کارآگاهان را برانگیخت اما معلوم نبود این فرد کیست و چه رابطه یی با قربانی داشته است.
سوالات متعددی که در ذهن پلیس شکل گرفته بود کارآگاهان را بر آن داشت به جست وجوی مجید بپردازند.
آنان سرانجام جمعه گذشته این مرد را در محل سکونتش در خیابان دهکده بازداشت کردند.
متهم 34 ساله که یک پزشک است هنگامی که دستبند را به دستان خود دید کوشش کرد خودش را بی اطلاع از قتل نشان دهد اما جملاتی را که به عنوان پاسخ ابهامات انتخاب کرد ،قانع کننده نبود و بالاخره در یک بن بست، کشتن مریم را گردن گرفت.
مجید صبح دیروز به شعبه هفتم دادسرای جنایی منتقل شد و در برابر بازپرس شهریاری به تشریح جزئیات قتل پرداخت.
او گفت؛ دو سال پیش با مریم آشنا شدم و بعد از مدتی دوستی، از آنجا که به او دل بسته بودم با وی به صورت موقت عقد کردم ولی بعد از مدتی فهمیدم این زن مشکلات اخلاقی دارد.
او دو خط تلفن همراه داشت و همیشه با افرادی ناشناس به صورت مشکوک صحبت می کرد.
شک من نسبت به مریم روز به روز قوی تر و بیشتر شد تا اینکه بالاخره شب حادثه او را برای شام به خانه ام دعوت و در فرصتی مناسب خفه کردم و سپس جسد را پتوپیچ داخل پراید گذاشتم و به کوی نصر بردم. قتل زن مسن بازپرس شهریاری دیروز علاوه بر اعترافات پزشک متهم به قتل، توضیح های جوان 30ساله به نام مسعود را نیز در پرونده دیگری ثبت کرد.
مسعود مردی است که چهار سال قبل یک زن مسن را کشته و همزمان با مجید دستگیر شده است.
بعدازظهر روز 23 خرداد سال 1383وقتی بوی تعفن از آپارتمانی در غرب تهران به مشام همسایگان رسید آنان پلیس را مطلع کردند و بعد از شکسته شدن در ورودی و حضور ماموران در خانه زن مسن، جسد او کشف شد.
متخصص پزشکی قانونی در همان بدو تحقیقات علت مرگ شمس الملوک 60ساله را اصابت ضربات جسمی سخت بر سر قربانی اعلام کرد و از سویی بستگان این زن نیز از سرقت تعدادی تراول چک از قربانگاه خبر دادند.
در حالی که هیچ ردپایی از عامل این جنایت وجود نداشت، کارآگاهان تصمیم گرفتند منتظر بمانند تا قاتل برای نقد کردن چک های مسروقه دست به کار شود.
آنان که شماره چک ها را پیدا و به تمامی بانک ها اعلام کرده بودند بالاخره بعد از گذشت چهار سال فهمیدند اخیراً جوانی به نام مسعود آنها را نقد کرده است.به این ترتیب مسعود روز جمعه گذشته در ساوه شناسایی و بازداشت شد.
او دیروز در برابر بازپرس شهریاری اتهام قتل شمس الملوک را پذیرفت و گفت؛ «من در یک بنگاه معاملات املاک کار می کردم و همانجا با شمس الملوک که خانه یی را برای اجاره سپرده بود، آشنا شدم و بعد از مدتی وی به من اعتماد کرد.
به این ترتیب رفت و آمدهایم به منزل این زن شروع شد تا اینکه شب حادثه هر دو مقداری مشروب خوردیم و من در حالی که تعادل خودم را از دست داده بودم مقداری از مشروب را روی زمین ریختم.
این کارم با اعتراض شمس الملوک مواجه و مشاجره بین ما آغاز شد.حین دعوا چهارپایه یی را که کنار دستم بود به سر این زن کوبیدم و بعد از اینکه فهمیدم او مرده است با سرقت چهار میلیون تومان تراول چک فرار کردم.»
بنابر این گزارش در پی اعترافات مسعود ، وی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت.
منبع:هموطن سلام