البته بر همگان واضح و مبرهن است كه تقلب امر ناپسند و قبیح و غیراخلاقی و خلاصه هر چیز بدی كه به ذهنتان برسد است و دانشآموز و دانشجو و هر جوینده دیگری باید از معلومات خودش استفاده كند نه اینكه با تقلب و دزدی بخواهد نمره بگیرد.
به عبارتی چشمش كور، به جای اینكه پی یللی و تللی برود، بنشیند و مثل یك آدم حسابی درس بخواند وگرنه درسی كه قرار باشد نمره قبولی و پاس كردنش از راه تقلب باشد میخواهیم هزار سال سیاه نباشد! اما با وجود این باز هم بر همگان واضح و مبرهن است كه تقلب با وجود همه این ملامتهایی كه دربارهاش میگویند باز هم یكی از برنامههای حساب شده امتحانات است و اصلاً خیلیها همیشه یه چند نمرهای روی تقلب حساب باز میكنند!
اصلاً چرا راه كج؟
امتحان یعنی بدبختی! یعنی كلنجار رفتن با كتابها و جزوههایی كه حتی حوصله ورق زدنش هم نیست چه برسد به حفظ كردن و یادگرفتن و این جور چیزها. در نتیجه تقلب از اینجا شروع میشود كه: «امتحان اجباریه و چه بخوای و چه نخوای باید امتحان بدی. كتابهایی كه اصلاً در طول ترم یكبار هم ورق نخورده، جزوههای تلنبار شده، مباحث سنگینی كه گاهی هیچی ازش نمیفهمی و از همه مهمتر استاد بد نمرهای كه خیلی كرم به خرج بده بهت میده 3 یا 4! و بعدشم میافتی و مشروط میشی و اون وقت حالا حالاها باید بیفتی دنبال مدرك ... همه اینها باعث میشه به راه میانبر فكر كنی! درست مثل یه معادله ساده است. تو درس بلد نیستی در نتیجه معلوماتیرو كه باید حفظ میكردیرو با خودت میبری سر جلسه و بموقع ازشون استفاده میكنی! همین!»
البته بعضیها در این باره اختلاف نظر دارند. مثل دانشجویی كه معتقد است كلاً اگر خوششانس باشی میتوانی نمره همه درسها را از تقلب بگیری. راحت و بدون دردسر. دانشجوی دیگری میگوید: «تقلب آخرین راهه، یعنی جواب بعضی سؤالهای مهم رو كه وقت نكردی بخونی و نمره زیادی هم داره و مراقب هم حواسش نیست میشه با تقلب داد.» در هر صورت تقلب چه كم و چه زیاد به روال معمول امتحانات تبدیل شده و به رغم احتمال لورفتن و گرفتن ورقه و دادن نمره صفر و محروم شدن از امتحانات همچنان بر قوت خودش باقی است. به عبارت دیگر با زیادشدن ضریب امنیتی، روشها و راههای تقلب هم پیچیدهتر شده است.
دسترنج!
تقلب انگار به یك جور مشکل تبدیل شده و اصلاً خیلیها دیگر حتی ترس و نگرانی هم بابتش ندارند! اما چرا تقلب. شاید علتش این باشد كه به قول بعضی از بچههای مهربان و انسان دوست: «بابا مگر همه نمیگن آدمها باید به هم كمك كنند و از همدیگر دستگیری كنند؟ مگه نباید تا توانیم دلی به دست آوریم؟ آدم با این كار به دوستش كه وقت نكرده درس بخونه كمك میكنه! تا اونم قبول بشه. بعدها هم هر وقت، وقت كرد میره درس میخونه و كسب علم و معلومات! تازه مگر آدم با جواب دادن 4، 5 تا سؤال باسواد میشه؟! خب معلومه كه نمیشه پس چطوری با جواب ندادنش باید بیفته؟ آخه این انصافه؟!»
یا: مهم اینه كه نمره آدم حاصل دسترنج آدم باشه. وقتی با هزار استرس و دلهره از ترس گیر افتادن و لو رفتن باید جوابهارو برسونی یا جاسازی كنی و بموقع ازش استفاده كنی، خب این خودش میشه حاصل رنج دیگه!
یا جالبتر: نمیدونم چرا اما انگار نمره تقلب بیشتر میچسبه یه جوریه دیگه، فكرشو بكن، آدم در طول ترم درس نخونه و آخر سرم قبول بشه. این یه حال دیگهای داره!
نگاه كردن به این طرف ممنوع! حتی شما ممتحن عزیز!
این روزها بازار تقلب با روشها و البته متخصصانش همه جا گرم است. مراقبها و مسئولهای امتحانات هم از آنجا كه احتمالاً فكر اینجا را نمیكردند كه روزی نیاز به هزار تا چشم برای دیدن همزمان همه پیدا كنند، از عهده مراقب بودن با این حد از دقت برنمیآیند و هنوز هم امید خیلیها به چشمان مراقب است تا زاغ هر كسی را بزند به جز خود آنها را.
راه و چاه
اگر بدانید از چه روشی و كی استفاده كنید، هم نمره میگیرید هم لو نمیروید.
بیچاره نزدیكبینها
میگوید: «اولاً كه باید بغلیرو بشناسی چون ممكنه خودشم چرت و پرت نوشته باشد و وضعت بدتر بشه، فاصلهتون هم باید خوب باشه، البته تازگیها صندلیهارو خیلی بد میچینن و از قصد بین هر كدوم 10 متر فاصله میذارن! حالا باز اونایی كه چشمهاشون تیزه خوب میبینند اما اون بیچارههایی كه چشم نزدیكبین دارن كلاً باید دور این راهرو خط بكشن. گفتم خط. خطم خیلی مهمه. اگر شخص مورد نظر بدخط یا ریز و توهم توهم نوشته باشه باز هم كار سخت میشه و شاید چیز زیادی نتونی از روش بنویسی. اما در كل راه كم خطریه چون اولاً یا نمیتونن زیاد گیر بدن و نهایت با چند تا تذكر سر و تهاش هم مییاد؛ ثانیاً اگر هم گیر بدن هیچ مدركی ندارن!»
جملههای همراه
برخی برای اینكه ورقهشان را سفید تحویل ندهند ترجیح میدهند جملههای كمكی همراه ببرند: «بهتره توی كاغذهای كوچیك با خط ریز و به شكل خلاصه همراه آدم باشه. تو جیب و جامدادی و هر جایی كه بشه قایم كنی و سرجلسه وقتی دیدی سر مراقب گرمه، از روش بنویسی.
اگه میخوای لو نری میتونی یك كمی زودتر بری سرجلسه و روی میز یا دیواركناری یا حتی روی دستت و پاتو كنار كتونی بعضی چیزها رو خیلی ریز بنویسی. این جوری دیگه نگران گرفتن تقلب هم نیستی چون میتونی بگی این رو از قبل نوشتن و دست و پاترو هم مخفی كنی!»
روشهای مدرن ...
ضبط صوت دیجیتالی و تلفن همراه، شیوههای جدیدتریند اما پیدا كردن جواب سؤالها در بین جملههایی كه قبلاً ضبط شده، سخت و وقتگیر است در ضمن احتمال اینكه تابلو بشی خیلی بالاست. یكی از تازهترین شیوهها عكس گرفتن از روی ورقه و بلوتوث كردن آن به گوشی بنده خدایی است كه محتاج جواب مانده.
شیوههای پرخطر
عوض كردن ورقه یا فرستادن كس دیگری سر جلسه امتحان پرخطر است و فقط به درد مواقع اضطراری و ناچاری میخورد. اما رساندن جوابها با صدای بلند حتی از كنار در یا پنجره ـ یا با اشاره انگشت و لبخوانی راه آسانتری است و البته رایج.
نهایت مداقه
آیا روشهای درس دادن غلط است؟ آیا روشهای درس خواندن غلط است؟ آیا ما باید تغییر یابیم؟ آیا درس دادن باید تغییر یابد؟ آیا محیط باید تغییر یابد؟ آیا اصولاً اتاق كج است؟ آیا فاصله صندلیها در سالن امتحان استاندارد نیست؟ آیا ما نمیدانیم برای چه درس میخوانیم؟ آیا آن همه زحمت میكشیم تا وارد دانشگاه شویم و سپس دچار این عبارت میشویم كه «درس خواندن یا نخواندن آنقدرها هم فرقی نمیكند؟»
آیا حقوق دیگران كالایی است كه معمولاً در حراجیها عرضه میشود به قیمت 3 تا صدتومن؟ آیا اصولاً میل داریم كه دانش بجوییم؟
نتیجه نیمه اخلاقی
خلاصه اینكه بر همگان واضح و مبرهن است تقلب كار بدی است ... و باز اینكه بهتر است به جای رفتن تونخ راهكارهای این گزارش بروی درس بخوانی ... و خلاصه اینكه هر گلی زدی به سر خودت زدی فقط بپا لو نری كه باید پای لرزش هم بشینی! نویسنده:پریا خدا قلی زاده
گردآوری:گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
www.seemorgh.com/news
منبع:hamseda.ir