جریان اصلاحات به کدام سو می رود؟
 این روزها برخی بر این باور هستند كه اصلاح‌طلبی درون خود به بحران رسیده و بالطبع جامعه را نیز دچار بحران كرده است. در مقابل برخی دیگر هم بر این باورند كه همه‌چیز در گفتمان اصلاح‌طلبی و ساختار تشكیلاتی اصلاح‌طلبان خلاصه می‌شود و در یك معنا اصلاح حكومت جز به دست اصلاح‌طلبان امكان‌پذیر نیست.

اصلاحات به چه معناست

كمی در معنای واژه اصلاحات تامل كنیم. حكومت سیاسی و قدرت سیاسی ایران مبتنی بر نظریه سیاست دینی است. اصلاحات در دین به معنای از بین بردن همه تباهی‌هایی است كه در زندگی روزمره بشر وجود دارد و در عین حال تحقق یك زندگی آباد و نسبتا مرفه برای عموم بشر كه در كنار تعریف خارج از ادبیات دینی قرار می‌گیرد كه رفرم را طرفداری از سیاست تغییر زندگی و روش‌های ملایم و كم‌شتاب و به دور از هیجان می‌بیند.

اینكه همه آن تغییراتی كه زندگی انسان مسلمان و غیر‌مسلمان ایرانی را در چار‌چوب قانون اساسی و در عین حال در چارچوب پیمان‌های پذیرفته‌شده بین‌المللی به سمت سازگاری با محیط جهانی (در عین حفظ هویت دینی فرهنگی و تاریخی خود) می‌برد.

معنای دیگر آن این است كه اصلاحات و اصلاح‌طلبی در پی كار‌آمد كردن حكومت سیاسی كشور و زدودن ناامیدی از جامعه ایرانی و دور كردن این جامعه از پشیمانی یك كنش سیاسی - اجتماعی است.

بنابراین اگر اصلاحات را به بن‌بست رسیده ندانیم و از نظر ساختار تشكیلاتی آن را دچار بحران نبینیم، در یك جمع‌بندی نهایی می‌توان گفت اصلاحات یك رویكرد عملگرایانه مبتنی بر یك گفتمان ریشه‌دار تاریخی است كه این گفتمان هم از ادبیات اسلام وحیانی و قرآنی برداشت می‌شود و هم سنت اصیل و صحیح تاریخی ائمه و پیامبران الهی.

در این تعریف اصلاحات به دنبال كارآمد كردن قدرت سیاسی با یك رویكرد عملگرایانه و اصلاح وضع موجود با حفظ ساختار سیاسی تعریف شده در قانون اساسی است. البته به شرط آنكه برداشت‌های عصری و منطبق بر مقتضیات فطری و نیازهای مشروع بشر در آن لحاظ شود.

به همین جهت است كه جریان اصلاحات هنوز معتقد است تغییر در قدرت سیاسی با روش اصلاح‌جویانه می‌تواند كارآمد باشد. منطبق با گفتمان خداوند در كلام وحیانی انسان به ما هو انسان دارای حقوقی است حتی از این منظر می‌تواند هر مطالبه‌ای داشته باشد؛ اگرچه این بدان معنا نیست كه اصلاح‌طلبان با این رویكرد در این شرایط موافق هستند اما حق مشروع را برای طرفداران این مطالبه و نظریه قائل هستند.

مساله‌ای كه بسیاری به آن اشاره می‌كنند این است كه چرا اصلاح‌طلبان فقط به حضور در قدرت می‌اندیشند كه صد‌البته فقط این نیست. علاوه بر دغدغه توسعه و تحكیم در جامعه مدنی، اصلاح‌طلبان به حضور در كانون‌های قدرت هم می‌اندیشند چون بر این باور هستند كه ساختار سیاسی حكومت دینی به گونه‌ای است كه با حفظ حضور در میدان قدرت می‌توان آرمان‌های اصلاح‌طلبانه خود را پیش برد. بر همین اساس و با همین رویكرد در هر مرحله‌ای كنشگری سیاسی خود را برای آینده انتخاب كرده‌اند.

حتما در انتخابات آینده هم با همین مبانی كنشگری سیاسی خود را تعقیب خواهند كرد و صد‌البته با توجه به حضور تاثیرگذار شخصیت‌های كاریزما و پرنفوذ درصدد حفظ انسجام تشكیلاتی خود و توسعه گفتمان خود حتی در لایه‌های درونی جناح قدرتمند رقیب خواهد بود.

نكته آخر اینكه كسانی كه در پی به هم ریختن سازمان تشكیلاتی و سیاسی اصلاح‌طلبان هستند (چه از طرق سخت و چه با روش‌های نرم) باید گفت كه عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری. این گفتمان فارغ از وابستگی به نهادهای حزبی یا شخصیت‌های سیاسی به اندازه كافی مخاطب در جامعه مدنی یافته است كه بتواند آینده ایران را رقم بزند.
البته اصلاح‌طلبان انكار نمی‌كنند كه مقاومت كانون‌های سخت قدرت در برابر این اندیشه و گفتمان كار را بسیار سخت و پر‌هزینه كرده است اما اصلاحات با به رسمیت شناختن هر‌گونه مطالبه‌گری مشروع و هر‌گونه اظهارنظر قانونی برای تحقق مطالبات نسل جوان آمادگی دارد و به آن به عنوان یك حسن یا محاسنی برای دوام و بقای ساختار سیاسی قدرت می‌داند. به همین جهت اصلاحات معتقد است حركت‌های مدنی در جامعه ایران كاملا جدی، مدنی و مشروع است و مهم‌تر از همه اینكه قدرت باید به آن توجه كند.


گردآوری: گروه خبرسیرغ
seemorgh.com/news
منبع:etemad.ir