روزنامه ورزشی گل نوشت:
1- آقای رییسجمهور، سلام علیكم؛ باخبر شدیم در نامهای كه خطاب به حضرتعالی نوشته شده و به امضای 38 فدراسیون ورزشی نیز رسیده است، از شما خواستهاند جناب آقای مهندس علیآبادی را در سمت ریاست سازمان تربیتبدنی حفظ كنید. ظاهرا آنجا كلی از دوست قدیمیتان در شهرداری تهران تعریف و تمجید شده و بر ثمرات ادامه حضور ایشان بر مسند ورزش كشور، تاكید كردهاند. خب این خیلی خوب است كه فضای بازی برای نوشتن نامه و ابراز حمایت یا عدم حمایت فراهم شده است. گمان میبریم ما نیز به عنوان یك رسانه، این حق را داشته باشیم كه در سیاههای مشابه، به نقد نامه منتشر شده اولیه بپردازیم، آنچه هماكنون بخشی از آن را خواندهاید.
2- آقای رییس قوه مجریه؛ نظرات روسای فدراسیونهای ورزشی در حوزه تربیتبدنی البته صائب است و قابل اعتنا، اما از دیرباز رسم بر این بوده كه «نظر كارشناسی» را از آنانی میگرفتهاند كه دل و نان در گرو حفظ وضعیت موجود ندارند و با دیدی بیطرفانه و منصفانه، خالی از حب و بغض و كاملا «عینی» میتوانند شرایط فعلی را نقد كنند. انصافا كدام بخش از این خصایص كه ویژگیهای انتقاد سالم و سازنده به شمار میرود، بر این نامه حمایتی مترتب است؟ به نظر نمیرسد بتوان اصالت را پیرامون قضاوت در مورد مهندس علیآبادی، به آدمهایی داد كه مسوولیت گرفتن خیلیهایشان مرهون ایدههای رییس دستگاه ورزشی در دولت نهم بوده است. افكار عمومی بسیاری از فدراسیونها را به یاد میآورد كه بعد از حضور آقای مهندس، دچار تغییر و تحولات گسترده شدند و ظاهرا نظر آقای رییس در مورد مدیریت جدیدشان لحاظ شد. با این اوصاف چگونه باید نظر این 38 فدراسیون محترم را در مورد مسوول مافوقشان كارشناسی شده، دقیق و دلسوزانه قلمداد كرد؟ گرچه این شائبه نیز وجود دارد كه اصولا انتشار چنین نامهای در برهه كنونی و شرایط فعلی، جنبه «فرمایشی» داشته باشد...
3- آقای نفر اول اجرایی كشور؛ گفته میشود بهتر آن است كه نظر حقیقی در مورد عملكرد یك دستگاه، از سوی كسانی طرح شود كه بیرون از دایره اجراییات حوزه مزبور قرار دارند. نمیشود از پرسنل یك كارخانه صنعتی پیرامون كیفیت كار این واحد سوال كرد و به ارزیابی دقیقی رسید، چنان كه نكتهسنجان ادب فارسی نیز ماستبندها را از اعتراف به ترشی محصولاتشان معاف كردهاند! واضح است كه سیاستگذاران ارشد دولت با جمعبندی در مورد گذشته باید برای آینده برنامه بریزند، اما به نظر میآید در مورد ورزش و احوالات آن در دوره چهارساله ماضی، منابع منصفتری نیز در كار باشند كه بتوانند اطلاعات دقیقتری تحویل این مقامات بدهند. همین حالا شاید بتوان نامهای با دهها امضا از همین تحریریه جمع كرد، دال بر آنكه جریده پیشرو یك سر و گردن از «دیلی میرور» و »دویچهوله» بالاتر است،اما آیا چنین مزاح شیطنتآمیزی را میتوان باور كرد؟!
4- آقای رییس شورای عالی ورزش؛ تصویر ماندگار از آنچه بر ورزش كشور طی چهار سال اخیر گذشت، شاید گردنكج و كمرخمیده مهدی سوریان باشد،هنگامی كه از خاك رقبای ریز و درشت بر میخاست،یا صورت بهتزده حسین كعبی، هنگامی كه رقص عربها را روی چمن آزادی، در قلب تهران،خاك ایران به نظاره نشسته بود. راستی روسای این فدراسیونها هم پای آن نامه را امضا كردهاند؟!
2- آقای رییس قوه مجریه؛ نظرات روسای فدراسیونهای ورزشی در حوزه تربیتبدنی البته صائب است و قابل اعتنا، اما از دیرباز رسم بر این بوده كه «نظر كارشناسی» را از آنانی میگرفتهاند كه دل و نان در گرو حفظ وضعیت موجود ندارند و با دیدی بیطرفانه و منصفانه، خالی از حب و بغض و كاملا «عینی» میتوانند شرایط فعلی را نقد كنند. انصافا كدام بخش از این خصایص كه ویژگیهای انتقاد سالم و سازنده به شمار میرود، بر این نامه حمایتی مترتب است؟ به نظر نمیرسد بتوان اصالت را پیرامون قضاوت در مورد مهندس علیآبادی، به آدمهایی داد كه مسوولیت گرفتن خیلیهایشان مرهون ایدههای رییس دستگاه ورزشی در دولت نهم بوده است. افكار عمومی بسیاری از فدراسیونها را به یاد میآورد كه بعد از حضور آقای مهندس، دچار تغییر و تحولات گسترده شدند و ظاهرا نظر آقای رییس در مورد مدیریت جدیدشان لحاظ شد. با این اوصاف چگونه باید نظر این 38 فدراسیون محترم را در مورد مسوول مافوقشان كارشناسی شده، دقیق و دلسوزانه قلمداد كرد؟ گرچه این شائبه نیز وجود دارد كه اصولا انتشار چنین نامهای در برهه كنونی و شرایط فعلی، جنبه «فرمایشی» داشته باشد...
3- آقای نفر اول اجرایی كشور؛ گفته میشود بهتر آن است كه نظر حقیقی در مورد عملكرد یك دستگاه، از سوی كسانی طرح شود كه بیرون از دایره اجراییات حوزه مزبور قرار دارند. نمیشود از پرسنل یك كارخانه صنعتی پیرامون كیفیت كار این واحد سوال كرد و به ارزیابی دقیقی رسید، چنان كه نكتهسنجان ادب فارسی نیز ماستبندها را از اعتراف به ترشی محصولاتشان معاف كردهاند! واضح است كه سیاستگذاران ارشد دولت با جمعبندی در مورد گذشته باید برای آینده برنامه بریزند، اما به نظر میآید در مورد ورزش و احوالات آن در دوره چهارساله ماضی، منابع منصفتری نیز در كار باشند كه بتوانند اطلاعات دقیقتری تحویل این مقامات بدهند. همین حالا شاید بتوان نامهای با دهها امضا از همین تحریریه جمع كرد، دال بر آنكه جریده پیشرو یك سر و گردن از «دیلی میرور» و »دویچهوله» بالاتر است،اما آیا چنین مزاح شیطنتآمیزی را میتوان باور كرد؟!
4- آقای رییس شورای عالی ورزش؛ تصویر ماندگار از آنچه بر ورزش كشور طی چهار سال اخیر گذشت، شاید گردنكج و كمرخمیده مهدی سوریان باشد،هنگامی كه از خاك رقبای ریز و درشت بر میخاست،یا صورت بهتزده حسین كعبی، هنگامی كه رقص عربها را روی چمن آزادی، در قلب تهران،خاك ایران به نظاره نشسته بود. راستی روسای این فدراسیونها هم پای آن نامه را امضا كردهاند؟!
گردآوری:گرروه خبر سيمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:goaldaily.ir