به گزارش تابناک، علی سعیدلو دیروز نیز وعدهای تازه و البته قابل اجرا داد که سالها به عنوان یک معضل در ورزش مطرح بود و آن مشخص ساختن زمان کیفیت و پرداخت پاداش ملیپوشان رشتههای مختلف ورزشی پس از کسب عناوین قهرمانی و افتخارات اینچنینی در میادین بینالمللی و همچنین کیفیت این پرداختها بود؛ اتفاقی که سالها با حواشی فراوانی همراه شده و حتی بسیاری از قبال پرداخت پاداش به قهرمانان منتفع شدهاند.
پرداخت پاداش به ملیپوشان رشتههای مختلف هیچگاه قاعدهمند نبوده و همواره تحت تاثیر سلایق مدیران بالادستی دستگاه ورزش علیالخصوص رئیس سازمان تربیتبدنی و اندکی نیز روئسای فدراسیونهای ورزشی قرار داشته است و روئسای پیشین که این پاداشها را یک برگ برنده برای حمایت از فدراسیونهای دوست و نزدیک یافته بودند، تمایلی به قاعدهمندسازی پرداخت پاداش قهرمانان نشان ندادند.
این مسئله در طول زمان با معضلاتی همراه شد که آهسته آهسته خود را نمایان ساخت اما با توجه به مکانیزم طراحی شده برای پرداخت پاداشها، قهرمانان تمایلی برای بیان اعتراضاتشان به این نحوه عملکرد و تبعیضهایی که در این زمینه مشاهده میشد، نداشتند و ترجیح میدادند با رفتن زیر بار ظلم و حتی باج دادن، پاداششان را در اسرع زمان دریافت کنند.
علی سعیدلو اما دیروز وعدهای داد که بسیاری از قهرمانان با تشکیک به انجام و یا استمرار آن در طول چهار سال آتی و پس از آن نگریستند و آن پرداخت پاداشهای مدالآوری هنگام بازگشت تیمهای ورزشی در همان فرودگاه بود؛ اتفاقی بیسابقه که به شدت در مسیر انگیزهسازی برای مدالآوری موثر واقع خواهد شد اما در این مسیر میبایست از گذشته درسهایی گرفت که بر این مبنا به برخی ضعفها و نقاط تاریک اهداء جوایز در سالهای اخیر اشاره میشود.
پاداش کمتر با دریافت رسید درشتتر
یکی از اتفاقات جالبی که در زمان مدیریت دو تن از روئسای پیشین سازمان ورزش به شکل برجسته به وقوع پیوست اما هیچگاه علنی نشد، پرداخت پاداشی کمتر از آنچه بابت آن رسیده گرفته میشد، بود اما اثبات این موضوع کار چندان سادهای نبود، چرا که قهرمان امضاء میداد که میزان مشخصی پاداش دریافت کرده و پس از آن نیز مستند قانونی نداشت که ثابت نماید کمتر از آنچه رسید ارائه کرده، به عنوان پاداش دریافت کرده است.
در واقع قهرمان در زمان مراجعت برای دریافت پاداشی که من باب مثال 10 سکه طلا بود، 8 سکه دریافت میکرد اما رسید 10 سکه را امضاء مینمود و هرچند مقاومتی اندک انجام میداد اما هنگامی که درمییافت شاید با ادامه مقاومتش چند سالی تاخیر در پرداخت پاداش بیافتند، ترجیح میداد همان میزان پاداش را تحویل بگیرد و رسید قرار گرفته در مقابلش را امضاء کند.
این موضوع از آن جهت غیرقابل پیگیری بود که پرداختها از طریق اهداء سکه شده بود و هیچ واریزی به حساب قهرمانان صورت نمیپذیرفت که بتوان به عنوان مستند قانونی به آن اشاره داشت و همین موضوع با اعتراض خاموش برخی قهرمانان همراه شد اما این اعتراضات به واسطه خوف قهرمانان هیچگاه به تیتر مطبوعات مبدل نگردید و تنها در محافل خصوصی راجع به آن صحبت میشد.
کسر مالیات از پاداش قهرمانی
این اتفاق یکی از شاهکارهای مدیران سابق دستگاه ورزش بود که مشخص نیست پیش از محمد علیآبادی نیز چنین رویهای در سازمان تربیتبدنی پیگیری میشده است یا این از ابداعات مدیریت مالی سابق سازمان بوده است اما به هر حال قهرمانان به شدت از این موضوع گلایهمند بودند.
هنگامی که زمان دریافت پاداش قهرمانی جهان یا آسیا میشود، کسر مبلغی در حدود 15 درصد به عنوان مالیات از ارقام ریالی یا تعداد مسکوکات در نظر گرفته شده برای هر عنوان قهرمانی، اتفاقی نادر و غیرقابل انتظار بود، چرا که اگرچه پاداشها نیز به نوعی درآمد و تحصیل مال برای ورزشکاران محاسبه میشود اما انتظار این بود که اگر قرار باشد بابت جند سکه یا چند میلیون تومان پاداش، کسر مالیاتی نیز صورت پذیرد، توسط دستگاه ورزش پرداخت شود و پاداش قهرمانان دستخورده و نصفه و نیمه تحویلشان داده نشود.
از این جهت انتظار میرود از این پس چنین رویهای در نظر گرفته شد تا این سبک کجسلیقگیها، تاثیرگذاری پرداخت پاداش به قهرمانان جهان و قاره کهن را که به شدت در انگیزهسازی موثر است، تحتالشعاع خود قرار ندهد و قهرمانان جهان به هر میزان پاداش با کسر رقم قابل توجهی که در زندگی بسیاری از ایشان موثر است، ننگرند.
پرداخت در روز قیامت
"بیا روز قیامت بگیر!" این عین عبارتی است که سالهای نه چندان دور پس از حضور یکی از قهرمانان در سازمان ورزش و فریاد اعتراض برآوردن به دیرکرد یک ساله پرداخت پاداشش توسط یکی از مسئولان وقت داده شد و این یعنی قهرمانان برای دریافت پاداش پس از قهرمانی دستشان به جایی بند نیست.
حتی وقتی قهرمان برای اعتراض و گلایه نزد روئسای فدراسیونهای متبوعشان میرفتند نیز در بسیاری از اوقات با عکسالعمل خاصی از جانب ایشان مواجه نمیشدند و روئسا ترجیح میدادند با بدنه سازمان ورزش بر سر پرداخت به موقع پاداش قهرمانانشان درگیر نشود و با ذکر جمله مرسوم "حق خودت سات، خودت برو بگیر"، ورزشکار را آواره ساختمان سفید سئول میکردند.
جالبتر آنکه برخی فدراسیونها نیز در این زمینه سنگاندازی کرده و هنگامی که پاداش قهرمانانشان به فدراسیونها واریز میشد، با اعلام اینکه هنوز پاداش به حساب فدراسیون واریز نشده، قهرمان را دچار دوگانگی میکردند، چرا که همان قهرمان در مراجعه دوباره به سازمان با این پاسخ مواجه میشد که به حساب فدراسیون تابعهاش واریز شده و اینچنین بود که روئسای فدراسیونها نیز اهرمی برای تحت فشار قرار دادن قهرمانان در اختیار داشتند.
یکی از مهمترین بخشهای وعده سعیدلو، پرداخت پاداشها در فرودگاه و در واقع زمانی است که عرق ورزشکار هنوز خشک نشده و این مزد قطعاً به مراتب از دریافت همراه با مصائب این رقم در ذهن ورزشکاران شیرینتر و ماندگارتر است و دیگر چنین نخواهد شد که آخرین قسط پاداش برخی قهرمانان بازیهای آسیایی دوحه 2006 که بلیت سفر به چین و جدال در المپیک 2008 پکن را دریافت کرده بودند، اندکی پیش از اعزامشان به المپیک پرداخت شود.
سوگلیها
قواعد نانوشته یا دستورالعملهای ناقصی که به مقتضای زمان برای میزان پرداختها در نظر گرفته شده نیز هیچگاه از یک رویه قبال دفاع برخوردار نبوده است و همواره به نوعی این پاداشها به قهرمانان تعلق گرفته که اعتراضاتی را به همراه داشته است.
یکی از موضوعات مهم در پرداختها همین نامشخص بودن ارزش قهرمانی آسیا و جهان در رشتههایی همچون فوتبال، کشتی، وزنهبرداری، کاراته، جودو، بسکتبال و والیبال که قدرتهای بزرگی در قاره و جهان رقیب ایران هستند و جایگاه عظیمی در ورزش جهان دارد در قیاس با ورزشهایی همچون کیکبوکسینگ و کوراش است که از جایگاه بزرگ و اعتباری همچون رشتههای فوقالاشاره برخوردار نیست.
با این حال مشاهده شد به یک قهرمان کیکبوکسینگ آسیا به همان میزان پاداش تعلق گرفته که به یک قهرمان ایرانی جودو یا وزنهبرداری در قاره کهن اختصاص یافته و این به زعم بسیاری از صاحبنظران، رویهای غیرکارشناسی و یادآور روش کمونیستی است که همه به یک اندازه حق برداشت و پاداش دارند!
در این میان اما عکس این رویه نیز در خصوص برخی قهرمانان به طور ویژه اتفاق میافتد و من باب مثال برخی از ایشان با قهرمانی در کشتی، وزنهبرداری و یا کاراته چندین برابر همتیمیهایشان که حتی عناوینی بهتر از ایشان به دست آوردهاند، کسب میکنند که این نوع برخورد که عدهای را سوگلی میسازد، عین انگیزهکشی بوده و سببساز کاهش تلاش ورزشکار برای مدالآوری و افزایش کوشش برای نزدیک شدن به منابع قدرتی است که پرداخت اینچنین پاداشهایی در ید قدرت آنان است که در این زمینه نیز برای جلوگیری از آثار تخریبی باید برنامهریزی کرد.
تورم صفر درصدی در پرداخت پاداش
علاوه بر آنکه تعیین پاداشها مبنای مشخصی ندارد، افزایش آن نیز به همین شکل بدون اصول و قاعده مانده و در بسیاری از اوقات ترجیح داده میشد با گذشت چندین سال همان ارقام گذشته با کشیدن دستی بر سر و رویش به عنوان میزان پاداش در نظر گرفته شود.
در این خصوص بازیهای المپیک پکن نمونهای در دسترس است که پاداش صد میلیون تومانی المپیک آتن، با افزایشی اندک پس از چهار سال برای مدالآوران ایران در این دوره از بازیهای المپیک در نظر گرفته شد، حال آنکه از سال 2004 تا سال 2008 با در نظر گرفتن نرخ تورم اعلام شده از سوی بانگ مرکزی، مجموعاً نزدیک به صددرصد تورم را شاهد بودهایم اما این تورم انگار در ورزش صفر درصد در نظر گرفته میشود!
بر این اساس به همان میزان که تنظیم ارقام پرداختی به قهرمانان پراهمیت است، در نظر گرفتن مکانیزم و فرمولی برای افزایش سالیانه پاداشها که نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی یک پارمتر قابل اتکاء است، میتواند به ظم یافتن دریافتی ورزشکاران کمک کند.
مربیان از قلم نیافتند
حقیقتاً نقش مرییان در کسب عناوین قهرمانی ورزشکاران فوقالعاده پررنگ است، کما اینکه در همین مسابقات قهرمان جهان کشتی، تیمی که قبلاً با بنا در جهانیهای پیشین مدالآور بود و با مربی دیگری از المپیک دست خالی بازگشته بود، مجدداً احیا شد و به اوج رسید.
با این حال در بسیاری از اوقات آنچه در پرداخت پاداشها از قلم میافتد، همین مربیان زحمتکشی هستند که رشد قهرمانانشان را میبینند اما خود در یک نقطه ایستادهاند که این موضوع نیز هم در روحیات و هم در انگیزههای مربیان سازنده تاثیرات منفی برجای میگذارد و برخوردهایی از این دست باعث شده، بسیاری از مربیان زبده رشتههای مختلف ورزشی، ترجیح دهند هدایت تیمهای ملی سایر کشورها را برعهده بگیرند.
بیقانونی، بدترین آفت
در سالهای گذشته همواره آنچه به این سلیقهگرایی در توزیع پاداش قهرمانان رونق بخشیده خلاء قانونی و یا به عبارت سادهتر بیقانونی در این زمینه بوده است، به گونهای که مجریان دستگاه ورزش خود را هیچگاه مکلف ندانستهاند حتی از قواعدی که خود در نظر گرفتهاند نیز عیناً تبعیت کنند و سلیقهگرایی را در این زمینه به اوج خود رساندهاند.
شاید بیقانونی در این زمینه را بتوان بدترین آفت دانست که باعث شد سازمان ورزش حتی برای تامین سکه و پرداخت به قهرمانان نیز با مشکلات قانونی و ایرادات وارده از سوی نهادهای نظارتی به دلیل خلاء قانونی روبرو شود. از این منظر تدوین قانونی اهداء پاداش به قهرمانان یکی از حرکتهای ماندگاری در عرصه قانونگذاری ورزش میتواند باشد که با طرح تحت عنوان لایحه در مجلس و اخذ مصوبه از خانه ملت میتواند برای همیشه چهارچوبی قانونی به این پرداختها ببخشد
از این منظر در صورت اخذ چنین مصوبهای، قطعاً پایانی بر قانونگریزی روئسای پیشین سازمان در پرداخت پاداشها است که در صورت وقوع این موضوع، نخستین تفاوت میان سعیدلو و روئسای سابق سازمان ورزش ملموس خواهد شد و حواشی برجای مانده از سوابق پرداخت قهرمانان با تغییر رویه آخرین رئیس سازمان تربیتبدنی به دست فراموشی سپرده میشود.
دلخوش به پاداش نباشیم
اگرچه ماهیت تشویقی پاداشها ارزشمند و حفظ و افزایش این پرداختها قابل توجه است اما قطعاً به طور قطعی به کار نمیآید و ضروری است برای تامین زندگی قهرمانان اقدامات جدیتر انجام داد که در بلندمدت برای ایشان تامین آتیه نماید.
صندوق قهرمانان و پیشکسوتان میتواند با در اختیار داشتن منابع مالی، در این زمینه کمک شایانی داشته باشد اما متاسفانه این صندوق به دلیل عدم برخورداری از یک مدیریت کارآمد که خود در پی افزایش منابع مالی و تامین ورزشکاران به میزانی باشد که هزینههای ایشان را کفاف دهد و همچنین عدم حمایت مدیریت بالادستی و عدم اختصاص امکانات به مراتب وسیعتری که درآمدش به عنوان حقوق به ورزشکاران پرداخت شود، نتوانسته بازدهی لازم را در مدت فعالیت خود داشته باشد.
از این حیث انتظار میرود، چندان دلخوش به پاداشها نبود و چشم انتظار تغییر ساختار مدیریتی و همچنین تامین منابع انسانی کارآمد برای این مجموعه نشست تا درمان قطعی برای مشکلات مالی متعدد ورزشکاران مدالآور فراهم آید.