حسین توكلی، قهرمان بازیهای المپیك سیدنی و مربی تیمهای ملی نوجوانان و جوانان در سالهای اخیر كه چندان علاقهای به انتقاد از دوستان خود ندارد، اظهارات حسین رضازاده باعث شده به دفاع از شخصیت حرفهای و قهرمانی خود برآید. چرا كه رضازاده علت كنار گذاشتن توكلی از كادر فنی تیمهای ملی را "بازیكردن او با بازیهای كامپیوتری در اردوی تیمهای ملی" عنوان كرده بود، نكتهای كه خون توكلی را به جوش آورد.
پرش زیبای حسین توكلی بر سكوی نخست بازیهای المپیك سیدنی در سال 2000، صحنهای است كه همه علاقهمندان ورزش به خوبی آن را در یاد دارند؛ اما پس از آن توكلی هیچگاه شانس این را پیدا نكرد تا بار دیگر بتواند این پرش به یاد ماندنی را تكرار كند. او چهار سال پس از آن پرش تلاش كرد، ولی نتیجه كار مصدومیتهای پیاپی بود كه در نهایت او را به اجبار از دنیای قهرمانی كنار گذاشت.
توكلی پس از دوران قهرمانی، مانند بیشتر همردههای طلاییاش پا به عرصه مربیگری نهاد. او از ردههای پایین شروع كرد و در همین ردهها توانست نتایج خوبی كسب كند. توكلی با تیم نوجوانان و جوانان ایران قهرمان آسیا شد و تیم جوانان كشورمان با هدایت او بود كه توانست در مكان سوم دنیا قرار گیرد.
توكلی كه پس از آمدن رضازاده به فدراسیون وزنهبرداری شانس نخست سرمربیگری تیمهای ملی وزنهبرداری بود، به یك باره از همه تیمها كنار گذاشته شد، آن هم به دلایلی بسیار ضعیف. حسین رضازاده، سرپرست فدراسیون وزنهبرداری درباره علت كنار گذاردن توكلی از تیم ملی، "بازی كردن او با بازیهای كامپیوتری در اردوی تیمهای ملی" را عنوان كرده بود. علتی كه توكلی را بر آن داشت تا با حضور در ایسنا برخی دیدگاههای خود در مورد وزنهبرداری و رضازاده را بیان كند. در ادامه متن كامل سخنان توكلی با تقطیع موضوعی در ادامه خواهد آمد.
حسین زیر سایه حسیــــــن
به طور حتم پس از بازیهای سیدنی در حق من تبعیض شد. آن تبعیضی كه بعد از بازیهای المپیك سیدنی برایم به وجود آمد، خوب نبود. من هم طلای المپیك را گرفته بودم و با توجه به آن داستانهایی كه در المپیك سیدنی داشتیم و كسب مدال اول در بازیها مشكل شده بود، من نخستین مدال را كه آن هم طلا بود گرفتم. نمیخواهم بگویم كه مدال من ارزشمندتر از بقیه بود، ولی نمیدانم چرا با من این طور رفتار شد. این مساله تاثیر زیادی بر روند ورزش قهرمانی من داشت. یك مقدار تمركز كاریام كمتر شد. جوانی كه هیچ موقع مشكل حاشیهای نداشت، همیشه سر موقع در تمرین بود و برنامهها را دقیق انجام میداد، انگیزه و تمركزش كمتر شد. از آن پس نیز مسائل حاشیهای دیگری به صورت پیاپی برای من به وجود میآمد. مشكل نه از مربی بود نه از وضعیت اردو و نه از رضازاده؛ اما آن تبعیضها كه یا از سیستم ورزش و یا از هر جای دیگر بود، تاثیر زیادی بر من داشت. فكر میكردم مدال من كه طلسم شكن كاروان ایران در بازیهای المپیك سیدنی بود، آنقدر ارزش داشته باشد كه توجه بیشتری به من شود؛ اما با این حال هیچ موقع اعتراض نكردم. همان تاثیرات بود كه نتوانم در رقابتهای سال بعد در آنتالیا خوب شركت كنم و با وضعیت بدی در رقابتها شركت كردم و پس از آن هیچ موقع دیگر نتوانستم خود را جمعوجور كنم. من توقع بهتر و بیشتری از خودم داشتم و میتوانستم نتایج بیشتری را كسب كنم. پس از سیدنی توقع رسیدگی مالی نداشتم؛ اما بزرگترین دغدغه من در مورد اهدای نشان شجاعت بود. آن موقع به هر سه مدالآور دیگر بازیهای المپیك سیدنی (كه دو مدال طلا و یك مدال برنز بود)، نشان شجاعت دادند؛ اما نفهمیدم كه چرا این نشان تنها به من تعلق نگرفت تا روحیه مضاعفی بگیرم.
آیا عیار مدال آنها بالا بود و عیار مدال من پایینتر؟ آیا نشان شجاعت در بین این چهار نفر فقط حق من نبود؟ این نخستین حق من بود كه به من نرسید. فكر میكنم مدیرانی كه آن زمان در فدراسیون بودند، به هیچ عنوان مساله من را پیگیری نكردند. من دنبال هیچ مساله حاشیهای نبودم و برای موفقیت كشورم همه تلاشم را كرده بودم. آیا من باید حرفهای خیلی جالبتر میزدم تا مورد توجه مدیران قرار بگیرم؟ وقتی من مدال گرفتم، آن هم طلایی كه نشان داد من از همه بالاتر بودم، آخرش چه شد؟ بیشتر مانورها بر روی رضازاده شد. جوایز برای او بود و او همه جا دعوت میشد؛ اما باز هم برای من مهم نبود. حال آن دوران گذشته و اكنون میخواهم در مورد حال سخن بگوییم.
حسین، مربی خوب و موفق
مربیگری از ابتدا برای من جالب بود. حتی زمانی هم كه ورزش میكردم، در استانها این كار را انجام میدادم. پس از ورزش هم پیشنهادهای مربیگری به من شد، حتی از داخل و یا خارج از ایران؛ اما من با تیم ملی جوانان و نوجوانان شروع كردم و فكر میكنم در آن دوران موفقیتهایی را كسب كردم. اینها هم برگرفته از همان تجربیاتی بود كه در دوران قهرمانی كسب كرده بودم. با توجه به اینكه خودم در سطح بالا ورزش كرده بودم، به خوبی شرایط ورزشكاران را درك میكردم. به ویژه از لحاظ روانشناسی و از لحاظ روحی ـ روانی. ابتدا بر روی روحیات شاگردانم كار میكردم. من درك میكردم كه ورزشكاری كه در این سن و سال از خانوادهاش فاصله گرفته و در آن محیط حاضر شده، باید شرایط را برایش فراهم میكردیم تا با محیط جدید سازگار شود و بتواند استعدادهایش را بروز دهد. در چند ماه اول این مسائل با ورزشكاران كار میكردم تا به او اعتماد به نفس بدهم كه بتواند در وزنهبرداری خوب نتیجه بگیرد. این رویه خیلی برای من نتیجه بخش بود. چرا كه ما ایرانیها عاطفی هستیم و كار كردن روی مسائل عاطفی نتیجهبخش است. من شاگردانی از خانوادههای طبقه پایین داشتم و باید روی مسائل روحی ـ روانی آنها كار میكردم. این یكی از عاملهای اصلی موفقیت من در تیمهای ملی نوجوانان و جوانان بود. ما در رقابتهای نوجوانان و جوانان آسیا اول شدیم. در نوجوانان جهان اول شدیم و در جوانان جهان هم سوم.
همه چیز به نام حسیــــــن
من احساس میكنم همان روندی كه در المپیك (سیدنی) وجود داشت، حتی در دوران مربیگری من هم ادامه پیدا كرد. رضازاده قهرمان بزرگی بود. آدم بزرگی هم بود. چیزی كه من استنباط میكنم این است كه او حداقل آدم بزرگی بود. این اتفاقی كه در رسانهها میافتاد و همه موفقیتهای تیمهای پایه به نام رضازاده درج میشد، به نوعی ضعف رسانههای ماست كه به خوبی واقعیت یك ماجرا را بررسی نمیكنند. اما حسین توكلی حداقل فعالیتهایی كه كرده مشخص است و ادعاهایی كه افراد میكردند، به خودشان مربوط است.
من یك بار به عنوان مربی در رقابتهای قهرمانی آسیا شركت كردم كه به جرات میتوانم بگویم عملا به عنوان سرمربی كار میكردم. اما از افشارزاده تشكر میكنم كه در همین دوران كه من فاصله زیادی از ورزش گرفته بودم، دوباره به وزنهبرداری دعوتم كرد. امثال من هم باز بودند كسانی كه از قهرمانان وزنهبرداری و از آن تیم طلایی بودند كه همگی به تیم ملی دعوت شدند. ما در اردن با قدرت اول شدیم. آن تیم به ركوردهای خیلی خوبی رسیده بود. هم در جوانان و هم در نوجوانان با قدرت قهرمان شده بود. پس از آن من سرمربی تیم جوانان شدم و زالای و قاسمی هم كنار من بودند. تیم در كلمبیا در رقابتهای جوانان جهان در حالی كه دو نفر اوتی داشت، با 6 نفر عنوان سوم را كسب كرد و در چهار وزن مدال گرفتیم و همه وزنهبرداران ما در گروه A وزنهزدند. من آنجا شاهكار نكردم اما به هر حال همه تیم خوب كار كردیم. اینها افتخارات من بود و خیلی از كارهای دیگر هم انجام دادم كه حتی در شرح وظایفم نبود، اما بنا به علاقهای كه داشتم این كارها را كردم. هیچ موقع هم در پی نمایش دادن افتخاراتم نبودم. كارهایم را به نمایش نمیگذاشتم. شاید یكی از مشكلات من این بود. همین هم بود كه همه چیز به نام رضازاده رقم میخورد.
كاسه صبر لبریز حسین
من همیشه آدم صبوری بودهام و در مورد مشكلاتی كه به وجود میآمد، چیزی نمیگفتم؛ اما امروز پس از اتفاقاتی كه در فدراسیون افتاده و صحبتهایی كه علیه من كردهاند، كاسه صبر من را هم لبریز كردهاند و آمدهام كه از حیثیت خودم دفاع كنم. من همیشه به دوستان خودم این فرصت رادادهام كه در مسیر درست باقی بمانند؛ اما انگار در مورد برخیها اشتباه میكردم و آنها با من خوب برخورد نمیكنند. من در كنار رضازاده بودم و علاقهای به رسانهای شدن خیلی از مسائل نداشتم، چرا كه آن موقع خودم را هم عضو خانواده میدانستم؛ اما امروز كه مسائل خصوصی ما در رسانهها مطرح می شود، میفهمم كه این آخر داستان است.
من قبول دارم كه در تیم ملیای كه من هم به عنوان یك مربی آن بودم از سوی كادر فنی كارهای اشتباههایی رخ میداده؛ اما میدانم كه باصحبتهای من و حتی با افشاگریها هم اتفاق خاصی رخ نمیدهد. علاقهمند هم نیستم كه اكنون چیزی از آن مسائل را مطرح كنم.
چرخش 180 درجهای حسیـــــــن
من احساس میكنم همین كه در شرایط كنونی یك عامل موفقیت را از تیم ملی كنار میگذاریم، یك كار اشتباه است و این نشانگر این است كه ما رویههای غلط را میخواهیم ادامه دهیم. خیلیهایی كه امروز به این میز و صندلیها چسبیدهاند و این كارها را انجام میدهند، خودشان وقتی ورزشكار بودند این رویه را قبول نداشتند؛ اما امروز یك چرخش 180 درجه داشتهاند. یك سری دوست قدیمی كه میتوانستند در وزنهبرداری نتایج خوبی كسب كنند، همه پراكنده شدهاند. اگر قرار بود هر كدام از تیم ایوانف، امروز یك گوشهای از كار را بگیرند، مشكلات زیادی حل میشد. ما باید مشكلات خودمان رادر خودمان حل میكردیم، نه اینكه افشاگری میكردیم. اما فكر میكنم فدراسیون اكنون جنبه این كار را ندارد. حتی امروز من را كه اهل شكایت نبودم، صدایم را درآوردند، چه برسد به بقیه. من به دنبال پایداری و موفقیت این خانواده بودهام؛ اما آنها رفتار خوبی با من نداشتند. امروز هم من ادعای زیادی نداشتم، اما موقعی كه كسی كه علمش كمتر و ضعیفتر از من است، در راس تیم ملی قرار میگیرد، برایم تاسفآور است. یا میبینم كه درباره من در روزنامهها حرفهای كوچكی را مطرح میكنند. با این حال من دوست داشتم به تیم ملی كمك كنم؛ اما وقتی رضازاده عنوان میكند كه توكلی در اردو بازیهای كامپیوتری انجام میداد، برایم خیلی كودكانه است. این برای من بد است كه او درمورد من این گونه صحبت كند. من فكر میكنم این صحبت را رضازاده از آن جهت میكند كه هیچ دلیل محكمی برای كنار گذاشتن من از كادر فنی تیم ملی نداشت. اگر دلیل محكمتری داشت آنها را مطرح میكرد، نه اینكه به این مسائل كوچك دست بیندازد. اگر ما بخواهیم مسائل خصوصی كه در اردو اتفاق افتاده را مطرح كنیم، با توجه به اینكه سالیان سال با هم بودیم و از جزئیات یكدیگر باخبریم، فكر نمیكنم كه كار درستی باشد خیلی از مسایل بازگو شود و به نفع كسی نیست. من از رضازاده میخواستم كه به دنبال این داستانهای كوچك نباشد. من میدانم كه در اردو در این سالها اتفاقهایی میافتاد كه گفتن آنها شرمآور است؛ اما نیازی به مطرح كردن آنها نیست. حتی اگر من بازی كامپیوتری هم كرده باشم، مگر خلاف كردهام. حالا چه فرقی میكند كه من با شاگردانم پینگ پنگ بازی كنم یا پلی استیشن؟ این چه نقطه منفی برای من است؟ آقای رضازاده میگوید كه شب و دیروقت این حالت را دیده؛ اما میخواهم بگویم كه آقای رضازاده كجا من را دیروقت دیده كه این كار را انجام دادهام؟ آقای رضازاده كه همیشه ساعت 8 از اردو میرفت. كجا نیمه شب به اردو بازمیگشت كه این صحنه را ببیند؟ چرا دروغ میگوید؟ من تا آخر شب كنار شاگردانم میماندم تا حتی برای آنها لالایی بگویم تا بخوابند. خیلیها مشكل داشتند و با صحبتهای من به خواب میرفتند. رضازاده كجا اینها را میدید؟ آیا این صحبتی كه رضازاده در مورد من كرده انصاف است؟ من از آن روز به بعد كه رضازاده این جمله را گفته همیشه به خودم میگویم خدا را شكر كه رضازاده برای گذشتن از تو به چه دلیل پوچی توسل كرده است. او اگر بهانهی بزرگتری داشت، چه كار میكرد؟
تایید وجود دوپینگ از سوی حسین
بحث دوپینگ، بحث پیچیدهای است كه بخشی از آن علمی و بخشی فنی است كه تنها من میتوانم در مورد بخشی از آن اظهار نظر كنم. در دنیا همه چسبیدهاند به وزنهبرداری كه اینها دوپینگ میكنند. چون در میان رشتههای قدرتی، تنها ما هستیم كه حرفهای كار میكنیم و حرفهای آزمایش میدهیم. خیلیها میگویند كه همه داروهایی كه اكنون دوپینگ است از وزنهبرداری خارج میشود؛ اما اكنون در خیلی از رشتههای ورزشی همچون دوچرخهسواری، دوومیدانی و یا رشتههای دیگر دوپینگ میكنند. وزنهبرداری چون بیشتر از همه جلوی چشم بوده، این وضعیت را دارد. شما مطمئن باشید اگر دوپینگ وجود نداشت این همه تشكیلات برای مبارزه با دوپینگ به وجود نمیآمد. پس دوپینگ وجود دارد. من اعتقاد دارم دارو بخش كوچكی از ورزش حرفهای است.
حسیــــــن و ادامه چرخه غلط
امیدوارم اتفاقهایی كه در وزنهبرداری ما افتاد و تعداد زیادی دوپینگی شدند، مغرضانه نباشد. صحبتهایی كه پس از آن مطرح شد، چندان جالب نبود. اینكه همه بار گناه خود را دوش دیگری میانداختند. من احساس میكنم دستهایی هم در دوپینگها وجود دارد. چرا قزاقستان كه برای المپیك یا پس از آن به خاطر دوپینگ محروم میشود، به زودی بخشیده میشوند و در رقابتهای جهانی هم مدال طلا میگیرد؟ ولی ما یك وزنهبردار كه شانس یك مدال را دارد، هزار مشكل برایش به وجود میآوریم. من هم در مورد علیحسینی با توجه به اینكه خیلی نزدیك به ماجرا بودم، به یك نتیجه قطعی نرسیدم كه مشكل كجاست و چرا موضوع علیحسینی حل نمیشود و آیا او دوپینگ كرده یا نه؟ اما نكته جالبتر برای من آن است كه خیلیها هم جرات بیان كردن واقعیت را ندارند. آن واقعیتهایی كه در اردو بوده. برخی بار گناه خود را قبول نمیكنند. موقعی كه یك دروغ گفته میشود، متاسفانه بعد از آن هم باید دروغ بگوییم و این دروغها همچنان در وزنهبرداری وجود دارد. احتمال دارد كه این دروغها در روزهای آینده گریبانگیر وزنهبرداران دیگر شود. من حتی احساس میكنم دیگر وزنهبرداری با شرایطی كه در آن به وجود آمده، از بین خواهد رفت. فدراسیون با رویهای كه در پیش گرفته شانسی برای موفقیت ندارد. چرا كه كسی نمانده باعث موفقیت تیم ملی شود. مسوولان باید بدانند كه همه وزنهبرداری ما رضازاده نیست و یك تیم خوب در سالهای گذشته بوده كه به غیر از رضازاده توانستهاند افتخارهایی را برای رضازاده كسب كنند. رضازاده اعتبار وزنهبرداری ما بوده؛ اما نباید ما به راحتی همه قهرمانهای دیگر را فراموش كنیم.
به طور حتم اكنون نیز كسانی هستند كه بتوانند موفقیتهای رضازاده را تكرار كنند. من و رضازاده كه از آسمان نیامدهایم. ما هم زمینی بودیم و به این نتایج رسیدیم. كسانی دیگر هم میتوانند حتی به نتایج بهتر برسند. اگر قرار است همه كارها را رضازاده انجام دهد و همه جا بنویسند رضازاده، پس بقیه چه كار كردهاند؟. خب بقیه را بریزند بیرون دیگر . همین كاری كه میبینید الان كردهاند.
با روشی كه ما پیش میرویم، باز هم باید در انتظار اتفاقهای بد در وزنهبرداری بود. این داستانهایی كه این روزها به وجود آمده و كنار گذاشتن نیروهای اصیل وزنهبرداری، چنین نتیجهای هم در بر خواهد داشت. به جای اینكه شعار بدهیم كه من دست همه را میفشارم، باید در عمل این كار را بكنیم، نه اینكه فقط شعار بدهیم.
تسلیت حسین به علیحسینی
من پیش از رقابتهای باشگاههای آسیا كه علیحسینی در آن ركورد زد، به او گفته بودم كه در این مسابقهها شركت نكن و یا اگر شركت میكنی، دنبال ركورد زنی نباش. رفت و آن مسائل پیش آمد و ركوردهای دنیا را هم زد. وقتی برگشت همه به او تبریك میگفتند؛ اما من به او تسلیت گفتم. گفتم كه همین ركوردشكنیها باعث میشود برایت مشكلات زیادی به وجود بیاید. من به او گفتم كه ركوردشكنی در باشگاههای آسیا جز اینكه روی تو حساس شوند، هیچ نتیجهی دیگری ندارد. هیچ دلیلی نداشت كه او چنین ركوردشكنیهایی در باشگاههای آسیا داشته باشد.
چرخه غلط در وزنهبرداری ما ادامه دارد. ما كارهای ایوانف را اكنون داریم به صورت وارونه انجام میدهیم. من نیامدم بگویم كه در وزنهبرداری چرخه غلط ادامه دارد. من فقط با این مصاحبه میخواستم ذهنها را بیدار كنم كه وقتی در مورد من صحبت میكنند، حواسشان جمع باشد و مواظب حرفزدنشان باشند. وقتی كسی كاری به آنها ندارد، پا روی دم من نگذارند. من در دوران مربیگری نتایج خوبی كسب كردم و لزومی ندارد كه با این گونه مصاحبههای كوچك، شخصیت من را زیر سوال ببرند و با اذهان عمومی بازی كنند و این حرفهای بچگانه را بزنند.
حسیــــــن، گزینهای نامناسب برای وزنهبرداری
عملكرد رضازاده این را نشان میدهد. اگر شخصی برخورد نكنم و نگویم كه به خاطر من و رفتاری كه با من داشته، به طور كلی میتوانم بگویم تمام دوستانی كه میتوانستند به او كمك كنند، از كنارش دور شدهاند. مانند برخواه، باقری، فلاحتی نژاد و من. همه اینها میتوانستند كمك شایانی به تیمهای ملی كنند و بتوانند یك قسمتی از كار را برای فدراسیون و كمك به رضازاده بگیرند. اما طوری با اینها رفتار كرده كه دیگر نمیشود جبران كرد. من كه تاكنون در هیچ مصاحبهای از رضازاده انتقاد نكرده بودم، طوری با من برخورد كرده كه اینجا آمدم و لب به سخن میگشایم. اوایل فكر میكردم كه رضازاده گزینه مناسبی برای فدراسیون خواهد بود؛ اما وقتی رفتار او را در این مدت دیدم، تصمیمم را عوض كردم. او شعارهایش را عوض كرده و حتی اخلاق و روحیاتش نیز عوض شده است.
حسین دیگر باز نمیگردد
من سعی میكنم جایگاهم را حفظ كنم و دیگر به وزنهبرداری باز نگردم. سعی میكنم خاطرات خوبی را كه در ورزش داشته و مردم از من دارند حفظ كنم.