مدتی است ازتو بیخبریم. زندگی دربرزیل چطور است؟
خیلی خوب. فصل سختی را پشتسر گذاشتیم، تمرینات زیاد و سفرهای فراوان، بازیهای زیاد و زمان کم برای حضور در جمع خانواده. فصل در برزیل خیلی طولانی است. در ژانویه شروع میشود و در دسامبر به پایان میرسد. ما بیوقفه از یکشنبه تا چهارشنبه بازی میکنیم و الان فقط 27 روز تعطیلی داریم و میتوانیم با خانوادهمان باشیم.
در 37سالگی هنوز این همه بازی میکنی؟
برای حضور درترکیب کورینتیانس، باید در اوج آمادگی باشی. فوتبالی کاملاً برابر و بازیهای خیلی سخت. کورینتیانس مثل رئال یا بارساست، همیشه باید به پیروزی برسد. ما در «کوپا لیبرتادورس» با یک گل مغلوب فلامنگو شدیم و درتمام رقابتها فاصلهها همین قدر کم است.
پس در برزیل دومین «دوره جوانی»ات را سپری میکنی!
حضور در ترکیه هم بامزه بود. ترکیه فوتبال زیبایی دارد، ولی باشگاههای این کشور مثل برزیل یا اسپانیا سازماندهی شده نیستند. به برزیل بازگشتم چون میدانستم که میتوانم به اوج فوتبالم برسم. اینجا به عنوان برترین مدافع چپ لیگ برزیل انتخاب شدم و تا پایان فصل، 4 عنوان دیگرکسب کردم. راستش احساس خوشبختی میکنم. در تیمی با ساختار خوب و منسجم بازی میکنم و در حال ساخت یک ورزشگاه برای تیم، تا جامجهانی 2014 هستیم. در تیم بزرگی هستم. باید بیش از اینها نبرد کنم، چون جوانان قدرتمندی پشت سرم هستند.
خیلی جوان بودی که به اینتر رفتی و آن موقع کسی دربرزیل تو را نمیشناخت.
الان موقع بازیابی زمان ازدست رفته است. کار خوبی کردم که برگشتم، چون الان همه از نزدیک بازیهایم را دنبال میکنند. وقتی 20 ساله بودم برزیل را ترک کردم و در 37سالگی برگشتم. الان همه مرا تشویق میکنند و از دیدن بازیام راضی هستند.
درکنارت رونالدو را میبینی، زوجی بزرگ و صاحبنام!
اگر من درکورینتیانس بازی میکنم، به این خاطر است که «رونی» از من دعوت کرد. او برایم اوضاع کورینتیانس را توضیح داد و به من گفت که چه انتظاراتی از من دراین تیم میرود. او بود که مرا به تیم معرفی کرد. رونالدو یک روز به خانهام آمد و مرا راضی کرد. همین شد که از سران فنرباغچه خواستم بگذارند تیم را ترک کنم. من به خاطر رونالدو به اینجا آمدم.
تا کی درزمین چمن تو را خواهیم دید؟
قراردادم تا یکسال دیگر است و البته یک سال دیگر هم اختیاری است. باید ببینم آیا میتوانم در سال 2011 هم خوب باشم یا نه و در سال 2012 میخواهم به آمریکا بروم و فوتبالم را در آنجا به اتمام برسانم.
چرا آمریکا؟
حس کنجکاوی. میخواهم ببینم فوتبال درآمریکا چطور است. با خانوادهام یک هفته به نیویورک و اورلاندو رفتیم. مردم در خیابانها مرا میشناختند و به من میگفتند که بیا اینجا فوتبال بازی کن. تجربه خیلی خوبی خواهد بود. بعد از آن هم میخواهم مربیگری را شروع کنم.
تماست با اسپانیا در چه حدی است؟
اخیراً با کاسیاس صحبت کردم. او مرا برای دیدار خیریهاش دعوت کرد ولی نتوانستم بروم
رقابتهای لالیگا رادنبال میکنی؟
هرهفته بازیها را به صورت زنده تماشا میکنم. لالیگا خیلی جذاب است. دیدار الکلاسیکو برایم خیلی ناراحتکننده بود. من بازی را در کنار دوستانم دیدم و از اینکه باختیم خیلی عصبانی شدم ولی بارسا درسطح واقعاً بالایی است. البته من به بازی برگشت اطمینان دارم و باید ببینیم که رئال چطور جواب این گلباران را خواهد داد.
مورینیو رامیشناسی؟
بله. او دوست من نیست ولی دربرخی بازیها با هم حرف زدهایم. او مربی بزرگی است.
گزینه خوبی برای هدایت رئال است؟
بله. خیلی. او سبک کاری خاص خودش را دارد. میداند که بهترین مربی دنیاست و به همین خاطر همه دنبال او هستند. با این استیل کاری و شخصیت خاصش، موفقیتهای زیادی به دست خواهد آورد.
به نظرت کاکا چرا نتوانست در رئال به آن موفقیتی که انتظار میرفت برسد؟
مصدومیت کار او را خیلی سخت کرد. کمترین دردی که حس کنی، باعث ایجاد ترس میشود و این اعتماد به نفس و دقت تو را میکاهد. کاکا به زودی همان کاکایی میشود که ما میشناسیم.
با او حرف میزنی؟
خیلی وقت است که نه. او هر روز با رونالدو حرف میزند و من حالش را از رونالدو میپرسم. از کاکا انتقادات زیادی میشود، ولی او آرام است و میداند که باید برای بهتر شدن، چه کارهایی انجام دهد. از ژانویه تا ژوئن، کاکای متفاوتی را خواهیم دید.
نظرت در مورد ماجراجویی رائول در آلمان چیست؟
رائول شخصیت خاص خودش را دارد و همیشه همینطور بوده. او تصمیم صحیحی گرفت. قبلاً او رائول مادرید بود ولی دیگر اینطور نیست. الان او بازیکنی است که در یکی از تیمهای بزرگ آلمان بازی میکند و از بازیکنان مهم تیم هم هست و به او احترام میگذارند.
مگر در مادرید به او احترام نمیگذاشتند؟
آنچه در مادرید بر سر من آمد، برای رائول هم رخ داد. ما میخواستیم فوتبالمان را دررئال تمام کنیم ولی بعضیها به ما اجازه این کار را ندادند. واقعاً حیف شد، چون رائول انسان خیلی بزرگ و یک «سوپرفوتبالیست» است. ولی ما دست خودمان نبود، افرادی هستند که بالاتر از ما هستند و حیف شد که اینطور شد.
یعنی چون درها به رویتان بسته شد، رفتید؟
بله. من هیچ وقت خاطرات رئال را فراموش نمیکنم. هرچند خیلیها سعی کردند تا حاشیههایی را ایجاد کنند و ما تصمیم گرفتیم تیم را ترک کنیم که این بهترین راه برای ما بود.
به اسپانیا برمیگردی؟
امیدوارم روزی بتوانم مربی رئال یا تیم دیگری در اسپانیا بشوم.
چرا که نه؟ رابطهات با فلورنتینوپرس خوب است!
ممکن است سفیر رئال شوم و شاید زمانی فلورنتینو به من زنگ بزند. پرس همیشه با من خوب بوده، هرچند که خیلیها میگویند ما رابطه خوبی نداریم ولی اینطور نیست. مشکل اینجاست که من درزمان «لورنسو سانس»، به رئال رفتم و به همین خاطر جو دیگری در باشگاه حاکم بود.
آرزویت برای سال 2011 چیست؟
سلامتی، پول و شادی برای خانوادهام. بچه دیگری نمیخواهم. 8 بچه کافی است!