هر تیم شخصیت کلی‌اش را براساس کاپیتان‌ش می‌سازد....


هر تیم شخصیت کلی‌اش را براساس کاپیتان‌ش می‌سازد. می‌توانیم در هر دوره، کاپیتان‌مان را تحلیل کنیم تا شمایل کلی تیم‌مان و اتمسفر حاکم بر آن دست‌مان بیاید. مثلا می‌توانیم کاپیتان عابدزاده را در بازی با استرالیا به یاد بیاوریم که زیر شدیدترین فشارهای استرالیایی‌ها، اعتماد به نفس‌ش را از دست نداد تا آخر توانست این اطمینان خاطر را به تمام تیم منتقل کند تا نتیجه‌ی بازی برگردد. یا زمانی که دایی کاپیتان‌مان بود ما تیمی داشتیم با نفرات جدا از هم که هر کدام می‌خواستند قهرمان و رکوردشکن باشند؛ قهرمانانی که اگر زورشان به توپ داخل زمین نمی‌رسید، با لگد زدن به ساک ورزشی بیرون زمین، خودشان را نشان می‌دادند. افشین قطبی تا پیش از خط زدن علی کریمی، او را به عنوان کاپیتان و شخصیت تیم‌ش پذیرفته بود. بازیکنی خلاق و تکنیکی که در دو خصوصیت بارز تعریف می‌شود؛ بی‌انگیزه‌گی و ضد سیستم بودن. شاید عجیب نبود که قصه‌ی قطبی و کریمی به سرانجام نرسید و آن‌ها خیلی زود از هم جدا شدند. چون از شخصیت سرمربی تیم‌ملی این‌طور برمی‌آید که با فردی پرشور و هیجانی طرف هستیم که دوست دارد بر تیم‌ش سیستم مشخصی حاکم باشد و همه‌ هم داخل سیستم جا بگیرند. با چنین تعریفی شاید ایده‌آل‌ترین کاپیتان برای تیم فعلی جواد نکونام باشد. او نه اعتماد به نفس بالای عابدزاده را دارد، نه جاه‌طلبی افراطی دایی را و تکنیک فردی‌اش هرگز به اندازه‌ی علی کریمی نبوده و نیست. نکونام از تمام خصوصیات کاپیتان‌های پیشین تیم‌ملی، به اندازه‌ی کافی و در حد متعادل دارد و به خاطر همین شاید در بین بازیکنان فعلی تیم‌ملی ایران و در سرزمینی که اصولا قانون‌شکنی ارزش محسوب می‌شود، سیستم‌پذیرترین فرد ممکن باشد. خصوصیتی که می‌تواند توسط او به عنوان کاپیتان تیم‌ملی به کل مجموعه تسری پیدا کند و جو آرام و بی‌تشنج مورد علاقه‌ی قطبی را بسازد. در خبرها اما آمده که نکونام بر سر مسائل تاکتیکی با قطبی مشکل دارد و همین باعث کدورت شده؛ خبری که البته مدیر رسانه‌ای تیم‌ملی به شدت آن را تکذیب کرده است. اما حتی اگر فرض کنیم چنین اختلاف نظری هم باشد، از شخصیت متعادل نکونام برنمی‌آید که بتواند در شمایل قهرمانان ویرانگری مثل دایی و کریمی، یک تنه جو تیم‌ملی را که تهی از ستاره‌های پر شر و شور است، به هم بریزد. ما در کنار تمام ضعف‌های مدیریتی و فنی‌مان، همیشه مغلوب حاشیه‌ها بوده‌ایم. حاشیه‌هایی که توسط ستاره‌هایی به وجود آمده است که از حالت تعادل خارج بوده‌اند. وقتی بازیکنی آن‌قدر توانایی دارد که می‌تواند بزرگ‌ترین گل‌زن جهان باشد یا می‌تواند یک تنه بازیکنان حرفه‌ای تیم‌ملی آلمان و باشگاه آث رم را دریبل بزند، به صورت فردی و یک تنه هم توانایی بر هم زدن هر فضا و جو آرامی را هم دارد. اما بازیکنی با استایل نکونام حتی بزرگ‌ترین موفقیت‌های‌ش نظیر گل‌زنی به رئال مادرید هم در قالب یک فرد داخل یک سیستم رخ داده است و این شخصیت همان چیزی‌ست که سال‌هاست در فرهنگ ما غایب است؛ فردی که با سیستم هم‌راه باشد و موفقیت خودش و تیم را یکی بکند. تیمی که قطبی ساخته در یک ویژه‌گی مهم تعریف می‌شود؛ تعادل. هیچ بازیکنی نیست که زمین را با حرکات‌ش به آتش بکشد. همه‌چیز خیلی آرام و معمولی داخل یک سیستم اتفاق می‌افتد. شاید چنین نمایشی نه چندان پرشور و ستاره به مذاق‌مان خوش نیاید اما باز خیال‌مان راحت است همان‌طور که در زمین کسی قرار نیست تیم حریف را یک تنه نابود کند، در بیرون زمین هم کسی توانایی ویران کردن تیم خودی را به تنهایی ندارد.
 
 
 
 
 
گردآوری : گروه ورزش سیمرغ 
www.seemorgh.com/sport 
منبع:  goal.com