طبق معمول گرفتار افراط و تفریط هستیم....
 
طبق معمول گرفتار افراط و تفریط هستیم. افراط ایرانی خودش را خیلی دست بالاتر از آن که هست، می‌گیرد و اعتقاد دارد "هنر نزد ایرانیان و بس" و تفریط وطنی خودش را دست کم می‌گیرد و به طعنه وضعیت تمام ارکان زنده‌گی‌اش را با ماشین ملی‌اش یعنی پیکان مقایسه می‌کند. در فوتبال هم ما از این تفکرات دور نیستیم. گاهی بدون توجه به تمام ضعف‌ها و عقب‌مانده‌گی‌مان فکر می‌کنیم هنوز قدرت اول آسیا هستیم و توقع شکست دادن پرتقال و مکزیک داریم و گاهی آن‌قدر توی سر خودمان می‌زنیم که مالدیو و نپال را هم برتر از خودمان می‌دانیم. اما فوتبال ما تابع دیگر شرایط ماست و نمی‌تواند جدا از آن‌ها باشد. ما از همین الان روی نام‌های مثل اریکسون و زیکو عیب می‌گذاریم و شکست‌های‌شان را لیست و شماره می‌کنیم، بدون این‌که یادمان باشد که خودمان در چه وضعیتی هستیم و واقعا چه‌قدر جامعه و زیر مجموعه‌اش فوتبال‌مان، توانایی پذیرایی از مربیان بزرگ دنیا را دارد. این یک جا ما هم مثل سازمان تربیت بدنی و مدیران غیرفوتبالی عامیانه فکر می‌کنیم همه‌چیز با پول حل است و همین که سر کیسه را شل کنیم، می‌توانیم بزرگ‌ترین مربیان خارجی را به ایران بیاوریم و خیلی زود فوتبالی که اسپانیا و آلمان در جام‌جهانی به نمایش گذاشتند را نشان چشم‌های حسود جهانیان بدهیم. هرگز نمی‌شود که زمین بازی ما گِل و مرداب باشد، مدیران‌مان سابقه‌ی ورزشی‌ و فوتبالی‌شان دو سه ساله باشد، مربیان‌مان فرسنگ‌ها دور از علم روز دنیا و بازیکنان‌مان تحت آموزش‌های غلط باشند اما سرمربی تیم‌ملی‌مان در سطح اول جهان باشد و بتواند یک تنه تمام عقب‌مانده‌گی‌های ما را چاره کند و نتیجه بگیرد. وقتی ما سه بر صفر مغلوب برزیل شدیم و چند روز بعدش ژاپن یک بر صفر آرژانتین را برد، دوباره قلم‌های‌مان تیز شد که بیچاره بودن‌ خودمان را فریاد بزنیم و یادآور بشویم که ژاپن با مربی درجه یکی مثل زاکه‌رونی چه کرد و ما با میان‌مایه‌ای به اسم قطبی، به خوردن سه گل افتخار می‌کنیم. اما یک لحظه همان روزنامه‌نگاران نگاهی به خودشان نینداختند و به خود نگفتند ژاپن کشوری‌ست که روزنامه آساهی‌اش تیراژ میلیونی دارد و روزنامه‌های پرتیراژ ما به شماره‌گان‌شان به صد هزار نسخه هم نمی‌رسد. تیم‌ملی ما، متعلق به ماست. این تعلق فقط در بازخواست نتایج درخشان از تیم خلاصه نمی‌شود. ما ملت که از روزنامه‌نگار، پزشک، صنعت‌گر، کشاورز و ... تشکیل شده‌ایم، ابتدا هر کدام باید ببینیم در زمینه‌ی شغلی خودمان با کشورهای پیش‌رفته چه‌قدر فاصله داریم و بعد از فوتبال‌مان توقع داشته باشیم، فاصله‌ها را از میان بردارد و بهترین‌ها را مهیا کند و بی‌نظیرترین نتایج را بگیرد. نمی‌شود همه‌گی در کار خود وامانده باشیم اما از یک نفر یا یک مجموعه توقع غلبه بر تمام مشکلات و قهرمانی در تمام عرصه‌ها را داشته باشیم؛باید باورمان بشود که سوپرمن‌ها و شوالیه‌ها و باقی ابرمردها افسانه‌هایی هستند که محل زیست‌شان نه در یک جامعه‌ی مدرن، که داخل قصه‌های قدیمی‌ست. بیایید اسم تمام تیم‌های آسیایی‌ را لیست کنیم و هر کدام ببینیم در زمینه‌ی شغلی‌مان در آسیا نفر چندم هستیم و بعد از فوتبال‌مان و میان‌مایه‌ی فعلی و مربی بزرگ فردا انتظار معجزه و صد تا یکی کردن پله‌ها را داشته باشیم.
 
 
 
 
گردآوری : گروه ورزش سیمرغ 
www.seemorgh.com/sport 
منبع:  goal.com