لیست واژه هایی که محققان توانستند به دست بیاورند شامل اسامی حیاتی از قبیل توپ، تیر دروازه، جام و افعالی مانند شوت زدن، دریبل زدن و شیرجه زدن بوده است. شاید واژه های حیاتی که کاپلو برای هدایت تیم ملی کشور بریتانیا به آن نیاز دارد واژه هایی مانند احساسات، روح و غرور باشد.
دانشمندان همچنین لیستی از واژه های اجتناب ناپذیر که هر مربی انگلیسی به آن نیاز خواهد داشت را نیز به دست آوردند که شامل واژه هایی از قبیل دفاع کردن، نارضایتی، تحقیر کردن و البته اخراج کردن است.
"دومینیک گلنان" از مرکز آموزش زبان دانشگاه کمبریج می گوید: من فکر می کنم کاپلو برای هدایت قابل قبول تیم ملی انگلستان به بیش از 100 واژه نیاز داشته باشد اما در عین حال معتقدم ادعای وی چندان فاصله ای تا واقعیت ندارد.
کاپلوی 64 ساله ماه گذشته با گفتن اینکه محدودیت وی در استفاده از زبان انگلیسی در دستور دادن به بازیکنان در مدیریت وی در تیم ملی خللی وارد نمی کند، موجب شگفتی طرفداران این تیم شد. وی در سخنان خود ادعا کرد در صورتی که بخواهد درباره اقتصاد یا هر چیز دیگری صحبت کند، می تواند اما زمانی که بحث بر سر تاکتیکهای فوتبال باشد نیازی به استفاده از واژه های زیاد نیست، وی معتقد است برای اینگونه سخن گفتن نباید درباره موارد زیاد و متعددی سخن گفت، در این مورد استفاده از 100 واژه کافی است.
پس از شنیدن این سخنان، دانشمندان تصمیم گرفتند تا 100 واژه ای که یک مربی فوتبال برای هدایت یک تیم ملی به آنها نیاز دارد را کشف کنند. برای این کار هفته ها زمان صرف جستجو در واژه نامه آنلاین کمبریج شد، این واژه نامه حاوی بیش از یک میلیارد واژه انگلیسی است که معمولا در روزنامه ها، کتابها، مکالمات و ایمیلها از آنها استفاده می شود.
محققان طی این مطالعه 8.5 میلیون واژه مرتبط با فوتبال را یافته و سپس از میان آنها 100 واژه از رایجترین اسمها، فعلها و صفتهای رایج در فوتبال را انتخاب کرده و اعلام کردند با استفاده از این واژه ها هدایت یک تیم ملی غیر ممکن نیست.
بر اساس گزارش تلگراف، محققان دانشگاه کمبریج 100 واژه رایج، مهم و کلیدی در فوتبال را به ترتیب اهمیت و در رویکردی علمی به این شکل اعلام کردند:
"توپ، جام، بازیکن، مسابقه، رقابت، برد، باخت، بازی، تیم، دروازه بان، مدافع، دفاع پوششی، دفاع میانی، بازیکن کناره، مهاجم، دفاع کردن، میانه میدان، حمله کردن، میدان مسابقه، گل زدن، تیر دروازه، خط عرضی، تیرک، زمین بازی، خطوط کناری، به چپ، به راست، ضربه زدن، پاس دادن، تکل کردن، عبور کردن، دریبل زدن، شوت زدن،هجوم بردن، امتیاز، مساوی کردن، خطا، دفاع، حمله، سر زن، لمس کردن، نشانه، شیرجه زدن، داور، خط نگه دار، دستیار، آفساید، خطای دست، ضربه آزاد، پنالتی، ضربه گوشه، شوت به سوی دروازه، اخطار، تعلیق، زرد، قرمز، کارتها، بین المللی، مسابقات قهرمانی، مرحله، رقابت، دوستانه، انتخاب شده، گروه، یک چهارم نهایی، نیمه نهایی، پیشرفت کردن، نهایی، شوت زدن به بیرون، تاکتیکها، تمرین دادن، آرایش تیم، مالکیت، فشار، تدافعی، تهاجمی، تاب آوردن، آمادگی جسمی، نیمه اول، نیمه دوم، نیمه بازی، وقت تلف شده، وقت اضافه، جسمانی، فنی، چابک، شتاب، مهارت، با استعداد، طرفداران، حامیان، احساسات، روح، غرور، هیجان، شکست، ناخشنودی، تحقیر، اخراج شدن."