بهمن فرمانآرا یکی از چهرههای جنجالی هفته گذشته بود. هم به خاطر مقالهای که درباره شایعه مرگ بهروز وثوقی نوشت، هم به دلیل پاسخی که هیئت اسلامی هنرمندان به این مقاله داد و هم به خاطر خبر خوب اجرای نمایشنامه بزرگ رابرت بولت؛ مردی برای تمام فصول، به کارگردانی او و بازی رضا کیانیان در نقش سر توماس مور. مجموع این اخبار و یادداشتها را این جا بخوانید.
ابتدا مقالهای که بهمن فرمانآرا درباره شایعه مرگ وثوقی نوشت:
دیروز صبح وقتی موبایلم را از روی شارژ برداشتم و آن را روشن كردم، بلافاصله پیامكی آمد به این مضمون: بهروز وثوقی هنرمند بینظیر ایران بیهمسفر رفت. روحش شاد و مرامش ماندگار. بدیهی است كه سر صبح حالم گرفته شد. به منزل بهروز وثوقی زنگ زدم جواب ندادند. به آشنایی كه در ایسنا دارم زنگ زدم، هنوز موبایلش را روشن نكرده بود. به ناچار به تنها كسی كه در سینمای ایران ساعت ۷ صبح مثل من بیدار است یعنی عباس كیارستمی زنگ زدم.
خبری كه از طریق پیام گرفته بودم به او گفتم و به اتفاق، چند دقیقهای به یاد دوست قدیمیمچرا ما همیشه برای رساندن خبر بد با یكدیگر مسابقه میدهیم و چرا فقط مرگ؟ بعد به این فكر افتادم كه آیا اگر این خبر واقعیت داشت رسانههای خبری ما مثل خبر مرگ پل نیومن صفحه اول روزنامهها و صدر خبرها را به آن اختصاص میدادند یا با شرمندگی و از ترس تعطیل شدن این خبر را در صفحه داخلی پنهان میكردند كه هم خبر داده باشند و هم گرفتاری پیدا نكرده باشند؟ راستی چرا ما باید علاقه خود را به بهروز وثوقی، یكی از بهترین هنرپیشههای سینمای قبل از انقلاب نشان ندهیم؟ آیا فیلم قیصر، گوزنها، رضا موتوری، داش آكل و ملكوت را باید نادیده بگیریم؟ مگر این نیست كه با هر استانداردی بسنجید، بهروز وثوقی اگر الان هم در سینمای ایران بود، یكی از بهترینها بود؟ به نظر من گناه بعضی از هنرمندان قبل از انقلاب <خیلی موفق بودن> بود و اینكه تصویرشان شاید بعضیها را به یاد گذشته میانداخت و اینكه مردم عادی، تماشاگران واقعی سینما، آنها را خیلی دوست داشتند و این محبوبیت باعث دردسر این هنرمندان شده است. چندی پیش پیامك دیگری رسید كه خانم سیمین بهبهانی، شاعره بزرگ این سرزمین درگذشته است.
ولی معلوم شد كه ایشان با مراجعه به سازمان اوقاف میخواستند كه بعد از مرگشان در قطعهای كه همسرشان سیواندی سال پیش دفن شده در امامزاده طاهر به خاك سپرده شوند. این اجازه البته با گرفتن ۱۵ میلیون تومان داده شده و رسید پول بود كه سرچشمه این شایعات شده بود. نظر به اینكه همنسلان هنرمند من در سنین بالای ۶۵ هستند، لابد باید هر روز انتظار یكی از این پیامكها را داشت. به این دلیل من پیشاپیش شایعه مرگ خود را تكذیب كرده و تا گرفتن پروانه نمایش <خاك آشنا> و تمام كردن پنج پروژه سینمایی و مستند دیگر كه در دست دارم فعلا خیال مردن ندارم. انشاءالله خداوند به بهروز هم عمر طولانی و پرعزت بدهد تا شاید روزی برسد كه ما فقط بازگشت سرمایههای مالی را به مملكت دعوت نكنیم بلكه از سرمایههای فرهنگی مملكت نیز كه به هر دلیل ساكن غربت شدهاند برای بازگشت به آغوش وطن دعوت كنیم.
دیروز صبح وقتی موبایلم را از روی شارژ برداشتم و آن را روشن كردم، بلافاصله پیامكی آمد به این مضمون: بهروز وثوقی هنرمند بینظیر ایران بیهمسفر رفت. روحش شاد و مرامش ماندگار. بدیهی است كه سر صبح حالم گرفته شد. به منزل بهروز وثوقی زنگ زدم جواب ندادند. به آشنایی كه در ایسنا دارم زنگ زدم، هنوز موبایلش را روشن نكرده بود. به ناچار به تنها كسی كه در سینمای ایران ساعت ۷ صبح مثل من بیدار است یعنی عباس كیارستمی زنگ زدم.
خبری كه از طریق پیام گرفته بودم به او گفتم و به اتفاق، چند دقیقهای به یاد دوست قدیمیمچرا ما همیشه برای رساندن خبر بد با یكدیگر مسابقه میدهیم و چرا فقط مرگ؟ بعد به این فكر افتادم كه آیا اگر این خبر واقعیت داشت رسانههای خبری ما مثل خبر مرگ پل نیومن صفحه اول روزنامهها و صدر خبرها را به آن اختصاص میدادند یا با شرمندگی و از ترس تعطیل شدن این خبر را در صفحه داخلی پنهان میكردند كه هم خبر داده باشند و هم گرفتاری پیدا نكرده باشند؟ راستی چرا ما باید علاقه خود را به بهروز وثوقی، یكی از بهترین هنرپیشههای سینمای قبل از انقلاب نشان ندهیم؟ آیا فیلم قیصر، گوزنها، رضا موتوری، داش آكل و ملكوت را باید نادیده بگیریم؟ مگر این نیست كه با هر استانداردی بسنجید، بهروز وثوقی اگر الان هم در سینمای ایران بود، یكی از بهترینها بود؟ به نظر من گناه بعضی از هنرمندان قبل از انقلاب <خیلی موفق بودن> بود و اینكه تصویرشان شاید بعضیها را به یاد گذشته میانداخت و اینكه مردم عادی، تماشاگران واقعی سینما، آنها را خیلی دوست داشتند و این محبوبیت باعث دردسر این هنرمندان شده است. چندی پیش پیامك دیگری رسید كه خانم سیمین بهبهانی، شاعره بزرگ این سرزمین درگذشته است.
ولی معلوم شد كه ایشان با مراجعه به سازمان اوقاف میخواستند كه بعد از مرگشان در قطعهای كه همسرشان سیواندی سال پیش دفن شده در امامزاده طاهر به خاك سپرده شوند. این اجازه البته با گرفتن ۱۵ میلیون تومان داده شده و رسید پول بود كه سرچشمه این شایعات شده بود. نظر به اینكه همنسلان هنرمند من در سنین بالای ۶۵ هستند، لابد باید هر روز انتظار یكی از این پیامكها را داشت. به این دلیل من پیشاپیش شایعه مرگ خود را تكذیب كرده و تا گرفتن پروانه نمایش <خاك آشنا> و تمام كردن پنج پروژه سینمایی و مستند دیگر كه در دست دارم فعلا خیال مردن ندارم. انشاءالله خداوند به بهروز هم عمر طولانی و پرعزت بدهد تا شاید روزی برسد كه ما فقط بازگشت سرمایههای مالی را به مملكت دعوت نكنیم بلكه از سرمایههای فرهنگی مملكت نیز كه به هر دلیل ساكن غربت شدهاند برای بازگشت به آغوش وطن دعوت كنیم.
و پاسخ او در سایت هیئت اسلامی هنرمندان: چرا از وثوقی برای کار در ایران دعوت نمیکنید؟
سایت هیات اسلامی هنرمندان خطاب به فرمان آرا: چرا به بهروز وثوقی نمیگویی به ایران برگردد؟
سایت هیات اسلامی هنرمندان :بهمن فرمان آرا از مسئولین خواست از یك هنرپیشه قدیمی سینما برای حضور در كشور رسماً دعوت شود.
به گزارش هنرنیوز بهمن فرمان آرا با اشاره به پیامك كوتاهی كه تا دیروز ناراحتش كرده بود و باعث شده بود سر صبح حالش گرفته شود و به چندین نفر زنگ بزند تا اینكه متوجه شود خبر مرگ هنرپیشه قدیمی و محبوب او شایعه ای بیش نیست گفت: چرا ما باید علاقه خود را به یكی از هنرپیشه های سینمای قبل از انقلاب نشان ندهیم؟ آیا فیلم قیصر،گوزن ها، رضا موتوری، داش آكل و ملكوت را باید ندیده بگیریم؟
بهمن فرمان آرا در بخش دیگر نوشته اش افزود: به نظر من گناه بعضی از هنرمندان قبل از انقلاب «خیلی موفق بودن» بود و اینكه تصویرشان شاید بعضی ها را به یاد گذشته می انداخت و اینكه مردم عادی و تماشاگران واقعی سینما، آنها را خیلی دوست داشتند و این محبوبیت باعث درد سر این هنرمندان شده است.
بهمن فرمان آرا در خاتمه با دعای طول عمر برای آن هنرپیشه قدیمی سینما گفت: شاید روزی برسد كه ما فقط بازگشت سرمایه های مالی را به مملكت دعوت نكنیم، بلكه از سرمایه های فرهنگی مملكت نیز كه به هر دلیل ساكن غربت شده اند برای بازگشت به آغوش وطن دعوت كنیم.
در پاسخ به اظهارات این كارگردان سینما كه اتفاقاً خود نیز چند سالی است به وطن بازگشته باید گفت: پس از انقلاب اسلامی و با دستور عفو عمومی حضرت امام (ره) همه هنرمندان قبل از انقلاب بدون توجه به سوابق گذشته شان امكان حضور در كشور و حتی فعالیت در فضای سالم هنری را داشتند كه بسیاری از آنان كه خیلی هاشان هم اكنون نیز در فضای هنری كشور فعالند از این فرصت استفاده كردند، ولی برخی از آنان ترجیح دادند در خارج از كشور بمانند و اتفاقاً علیه انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی كنند و جرایمی عله مردم ایران مرتكب شوند كه خودشان بیش از هر كسی به آن واقف اند.
بنابراین بهتر است آقای فرمان آرا به جای متهم كردن نظام به بی مهری با هنرمندان محبوب ایشان از همان بازیگر قدیمی بپرسند چرا به كشور خود باز نمیگردی؟
خاطر نشان می شود در روزهای اخیر شایعه مرگ این هنرپیشه قدیمی در قالب پیامك های كوتاه برای برخی هنرمندان سینما ارسال شده است.
سایت هیات اسلامی هنرمندان :بهمن فرمان آرا از مسئولین خواست از یك هنرپیشه قدیمی سینما برای حضور در كشور رسماً دعوت شود.
به گزارش هنرنیوز بهمن فرمان آرا با اشاره به پیامك كوتاهی كه تا دیروز ناراحتش كرده بود و باعث شده بود سر صبح حالش گرفته شود و به چندین نفر زنگ بزند تا اینكه متوجه شود خبر مرگ هنرپیشه قدیمی و محبوب او شایعه ای بیش نیست گفت: چرا ما باید علاقه خود را به یكی از هنرپیشه های سینمای قبل از انقلاب نشان ندهیم؟ آیا فیلم قیصر،گوزن ها، رضا موتوری، داش آكل و ملكوت را باید ندیده بگیریم؟
بهمن فرمان آرا در بخش دیگر نوشته اش افزود: به نظر من گناه بعضی از هنرمندان قبل از انقلاب «خیلی موفق بودن» بود و اینكه تصویرشان شاید بعضی ها را به یاد گذشته می انداخت و اینكه مردم عادی و تماشاگران واقعی سینما، آنها را خیلی دوست داشتند و این محبوبیت باعث درد سر این هنرمندان شده است.
بهمن فرمان آرا در خاتمه با دعای طول عمر برای آن هنرپیشه قدیمی سینما گفت: شاید روزی برسد كه ما فقط بازگشت سرمایه های مالی را به مملكت دعوت نكنیم، بلكه از سرمایه های فرهنگی مملكت نیز كه به هر دلیل ساكن غربت شده اند برای بازگشت به آغوش وطن دعوت كنیم.
در پاسخ به اظهارات این كارگردان سینما كه اتفاقاً خود نیز چند سالی است به وطن بازگشته باید گفت: پس از انقلاب اسلامی و با دستور عفو عمومی حضرت امام (ره) همه هنرمندان قبل از انقلاب بدون توجه به سوابق گذشته شان امكان حضور در كشور و حتی فعالیت در فضای سالم هنری را داشتند كه بسیاری از آنان كه خیلی هاشان هم اكنون نیز در فضای هنری كشور فعالند از این فرصت استفاده كردند، ولی برخی از آنان ترجیح دادند در خارج از كشور بمانند و اتفاقاً علیه انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی كنند و جرایمی عله مردم ایران مرتكب شوند كه خودشان بیش از هر كسی به آن واقف اند.
بنابراین بهتر است آقای فرمان آرا به جای متهم كردن نظام به بی مهری با هنرمندان محبوب ایشان از همان بازیگر قدیمی بپرسند چرا به كشور خود باز نمیگردی؟
خاطر نشان می شود در روزهای اخیر شایعه مرگ این هنرپیشه قدیمی در قالب پیامك های كوتاه برای برخی هنرمندان سینما ارسال شده است.
و بالاخره خبر اجرای مردی برای تمام فصول:
نمایش «مردی برای تمام فصول» به كارگردانی بهمن فرمانآرا تصویب شد.»، بحث اجرای این نمایش از مدتها قبل مطرح بود، اما به دلیل مشكلاتی كه هربار پیش آمد، این نمایش امكان اجرا پیدا نكرد. درحال حاضر محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و كارگردان تئاتر مسوولیت پیگیری این پروژه را برعهده گرفته است. رحمانیان كه به گفته خودش تنها به عنوان یك علاقهمند به آثار فرمانآرا، اجرای این نمایش را پیگیری میكند به ایسنا میگوید: مدتی بود كه آقای فرمانآرا قصد داشت این نمایش را به صحنه ببرد كه این تصمیم تاكنون عملی نشده است اما اخیرا آقای پارسایی، مدیر مركز هنرهای نمایشی اظهار تمایل كرد كه این نمایش اجرا شود و متن آن نیز تصویب شده است. این كارگردان تئاتر درباره زمان و مكان اجرای این اثر توضیح داد: هنوز زمان و مكان دقیق اجرا مشخص نیست اما یكی از گزینههای موردنظر، تالار وحدت است و بر همین اساس قرار است مذاكراتی را با مدیربنیاد رودكی انجام دهیم. به گفته او تنها بازیگری كه تاكنون در این نمایش حضورش قطعی شده است، رضا كیانیان است كه نقش «سرتامس مور» را بازی خواهد كرد. رحمانیان درباره مسوولیت خود در این پروژه هم توضیح داد: قرار است موسسهی «كارنامه» مجری طرح این اثر نمایشی باشد،اما من تنها به عنوان یك علاقهمند به آثار بهمن فرمانآرا این موضوع را پیگیری میكنم و مسوولیت دیگری ندارم. رضا كیانیان هم در آخرین گفتوگوی خود با ایسنا كه همزمان با سالروز تولدش انجام شده بود، بازی در نقش «سرتامس مور» در نمایش «مردی برای تمام فصول» اثر مشهور رابرت بولت را از آرزوهای خود در زمینه بازیگری دانست.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: سینمای ما