گفتگو با سیاوش طهمورث نویسنده، بازیگر و كارگردان تئاتر
«سیاوش طهمورث» از هنرمندان با سابقه تئاتر كشور است كه فعالیت در حوزه تئاتر را به عنوان بازیگر از اوایل دهه چهل و با حضور در تئاترهای تأثیرگذار سالهای چهل و پنجاه آغاز كرده است.
طهمورث جزء بازیگران مستقل سینما، تئاتر و تلویزیون ماست كه با سختی بسیار و سالها كار و تلاش موقعیت خودش را تثبیت كرده و اگر چه جوایز متعدد و رنگارنگی دریافت نكرده اما توانسته سبك خودش را به عنوان یك بازیگر بشناساند و در جریان كارهای متعدد تقویت كند.
«سیاوش طهمورث» از هنرمندان با سابقه تئاتر كشور است كه فعالیت در حوزه تئاتر را به عنوان بازیگر از اوایل دهه چهل و با حضور در تئاترهای تأثیرگذار سالهای چهل و پنجاه آغاز كرده است.
طهمورث جزء بازیگران مستقل سینما، تئاتر و تلویزیون ماست كه با سختی بسیار و سالها كار و تلاش موقعیت خودش را تثبیت كرده و اگر چه جوایز متعدد و رنگارنگی دریافت نكرده اما توانسته سبك خودش را به عنوان یك بازیگر بشناساند و در جریان كارهای متعدد تقویت كند.
«سیاوش طهمورث» را بارها و بارها در نقش ضد قهرمان داستانهای مختلف در سینما، تئاتر و تلویزیون دیده ایم، اما نكته جالب در مورد این بازیگر این است كه شخصیت او كاملاً با نقشهای قدرتمند و خشن داستانهایی كه در آنها بازی كرده، متفاوت است. آنچه میخوانید گفتگویی كوتاه است كه چندی پیش با این هنرمند سخت كوش و مهربان سینما، تئاتر و تلویزیون انجام دادیم:
● عموم كسانی كه شما را میشناسند شاید بیشتر شناختشان نسبت به سیاوش طهمورث، به حوزه «بازیگری» مربوط باشد، اما من احساس میكنم كه شما به عنوان یك كارگردان بیشتر به خودتان شبیه هستید و در این حوزه حرفهایی برای گفتن دارید كه بازی در كار دیگر كارگردانان فرصت بازگویی آنها را به شما نمیدهد. نظر خودتان در این رابطه چیست؟
▪ به هر حال در حوزه بازیگری هم من سعی میكنم كه حاصل دیدگاه و تفكرات خودم را عرضه كنم، اما در این عرصه كارگردانی با دیدگاه و نظری خاص وجود دارد و آن شخصیت را به شكلی كه خودش میبیند، میخواهد. در نتیجه من سعی میكنم كه كارم را با كارگردان و دیدگاهش تقسیم كرده و برای او زندگی كنم ولی با سبك و دیدگاه خودم! یعنی طوری كه هم او راضی باشد و هم خود من. این بازیگری است. اما زمانی كه كارگردانی میكنم، دیگر دیدگاه مطلقاً متعلق به خودم است. اینجاست كه شاید بعضی ها (چون من را در سینما و تلویزیون و تئاتر بیشتر در مقام بازیگر دیده اند) فكر كنند من بیشتر بازیگرم تا یك كارگردان!
▪ به هر حال در حوزه بازیگری هم من سعی میكنم كه حاصل دیدگاه و تفكرات خودم را عرضه كنم، اما در این عرصه كارگردانی با دیدگاه و نظری خاص وجود دارد و آن شخصیت را به شكلی كه خودش میبیند، میخواهد. در نتیجه من سعی میكنم كه كارم را با كارگردان و دیدگاهش تقسیم كرده و برای او زندگی كنم ولی با سبك و دیدگاه خودم! یعنی طوری كه هم او راضی باشد و هم خود من. این بازیگری است. اما زمانی كه كارگردانی میكنم، دیگر دیدگاه مطلقاً متعلق به خودم است. اینجاست كه شاید بعضی ها (چون من را در سینما و تلویزیون و تئاتر بیشتر در مقام بازیگر دیده اند) فكر كنند من بیشتر بازیگرم تا یك كارگردان!
● شما بیشتر به بازیگری تجربی اعتقاد دارید یا بازیگری آكادمیك؟ و به نظر شما، بازیگران ما درحوزه تئاتر علمی و آكادمیك در چه سطحی هستند؟
▪ ببینید، این چیزهایی كه الآن به این صورت در قالب آموزشهای آكادمیك وجود دارد و دانشجویان در طول ۵ سال تحصیل آنها را از استادان محترم دانشگاهها میآموزند، فقط در حد راهیابی است. این اول راه است. یعنی وقتی كه دانشجویی وارد دانشگاه میشود و سر كلاس مینشیند، نباید توقع داشته باشد كه آن كلاس، آنها را تبدیل به كارگردان، بازیگر یا نویسنده كند. این كلاسها فقط به شما یاد میدهد كه چه راهی را بروید و چه مطالعاتی بكنید تا بتوانید نسبت به این عرصه شناخت پیدا كنید.اما زمانی كه این دوره را گذراندید و آن را از یك دوره خام به عمل نشاندید و تجربه كردید، تازه استعداد خودتان را كشف و تئوری را به عمل تبدیل كرده اید و حالا دیدگاه پیدا كرده اید! عكس این هم صادق است. یعنی زمانی كه فردی از تجربه آغاز كرد، تا به مطالعه نرسد و فرهنگها و دیدگاهها و روشهای مختلف را نخواند و نیاموزد و دانش و شعور آن را پیدا نكند، تجربه اش هیچ ارزشی نخواهد داشت. پس هر دو لازم و ملزوم یكدیگر هستند.
▪ ببینید، این چیزهایی كه الآن به این صورت در قالب آموزشهای آكادمیك وجود دارد و دانشجویان در طول ۵ سال تحصیل آنها را از استادان محترم دانشگاهها میآموزند، فقط در حد راهیابی است. این اول راه است. یعنی وقتی كه دانشجویی وارد دانشگاه میشود و سر كلاس مینشیند، نباید توقع داشته باشد كه آن كلاس، آنها را تبدیل به كارگردان، بازیگر یا نویسنده كند. این كلاسها فقط به شما یاد میدهد كه چه راهی را بروید و چه مطالعاتی بكنید تا بتوانید نسبت به این عرصه شناخت پیدا كنید.اما زمانی كه این دوره را گذراندید و آن را از یك دوره خام به عمل نشاندید و تجربه كردید، تازه استعداد خودتان را كشف و تئوری را به عمل تبدیل كرده اید و حالا دیدگاه پیدا كرده اید! عكس این هم صادق است. یعنی زمانی كه فردی از تجربه آغاز كرد، تا به مطالعه نرسد و فرهنگها و دیدگاهها و روشهای مختلف را نخواند و نیاموزد و دانش و شعور آن را پیدا نكند، تجربه اش هیچ ارزشی نخواهد داشت. پس هر دو لازم و ملزوم یكدیگر هستند.
● سؤالی كه میخواهم بپرسم بیشتر به كار شما در حوزه بازیگری مربوط میشود. خیلی از مردم كه شما را در تلویزیون دیده اند «سیاوش طهمورث» را با نقشهای منفی اش میشناسند. بماند كه نقشهای منفی هم نقشهای جذابتری بوده اند. میخواهم بگویم شخصیت خود شما دقیقاً برعكس آن صدای خشن و چهره با هیبت قلدرانه است. شما خیلی شوخ طبع، مهربان و...
▪ میدانم كه میخواهید چه بگویید! اولاً كه من این كلمه «نقش منفی» را نمیپذیرم. بارها هم گفتهام، ممكن است بتوانیم بگوییم «نقش ضد قهرمان» اما نمیتوانیم بگوییم «نقش منفی»! چون منفی یعنی اینكه شخصیتی به طور مادرزاد و «سیاه» متولد شده است. نه نمیتواند چنین چیزی باشد!
هر نقش ضد قهرمانی هم، به واسطه دلایل اجتماعی اش شكل گرفته است. یعنی هیچ كس فی نفسه بد نیست. بلكه اجتماع او را در مسیری قرار میدهد كه او خواستهای خودش را به حق میبیند، اما جامعه آن خواستها را نمیپذیرد. این میشود ضد قهرمان! نمیخواهم مقایسه كنم، چون در این حد نیستم، اما بزرگترین بازیگران دنیا كسانی هستند كه نقش ضد قهرمانها را بازی كرده و میكنند، اما متأسفانه در مملكت ما اگر كسی نقش «ضد قهرمان» بازی میكند، حتی او را برای جوایز هم نامزد نمیكنند. آقا، این بازیگر، «نقش بد» را خوب بازی كرده است! و سریع روی اسم بازیگر هم خط میكشند!
دوم اینكه، ما متأسفانه بیشتر مواقع بازیگرانمان را كلیشه میكنیم. یعنی تصور نمیكنیم این بازیگری كه الآن دارد نقش خشن یك ضد قهرمان را بازی میكند ممكن است بتواند كمدی را هم خوب بازی كند. اگر بازیگر است باید حتماً بتواند این كار را بكند. من اخیراً همین دو، سه سال گذشته شاید بیشتر از ۱۰ تا ۱۵ تله فیلم ۹۰ دقیقه ای بازی كرده و در همه آنها هم نقش مثبت داشته ام. هیچ كدام از نقشهایم در این كارها منفی نبوده، پس چرا كسی اینها را ندیده؟ به دلیل آن كه حتماً تماشاگر آن طهمورث منفی را دوست دارد! شاید تماشاگر آن قدرت منفی را دوست دارد و آن قدرتمند بودن را میپسندد.
▪ میدانم كه میخواهید چه بگویید! اولاً كه من این كلمه «نقش منفی» را نمیپذیرم. بارها هم گفتهام، ممكن است بتوانیم بگوییم «نقش ضد قهرمان» اما نمیتوانیم بگوییم «نقش منفی»! چون منفی یعنی اینكه شخصیتی به طور مادرزاد و «سیاه» متولد شده است. نه نمیتواند چنین چیزی باشد!
هر نقش ضد قهرمانی هم، به واسطه دلایل اجتماعی اش شكل گرفته است. یعنی هیچ كس فی نفسه بد نیست. بلكه اجتماع او را در مسیری قرار میدهد كه او خواستهای خودش را به حق میبیند، اما جامعه آن خواستها را نمیپذیرد. این میشود ضد قهرمان! نمیخواهم مقایسه كنم، چون در این حد نیستم، اما بزرگترین بازیگران دنیا كسانی هستند كه نقش ضد قهرمانها را بازی كرده و میكنند، اما متأسفانه در مملكت ما اگر كسی نقش «ضد قهرمان» بازی میكند، حتی او را برای جوایز هم نامزد نمیكنند. آقا، این بازیگر، «نقش بد» را خوب بازی كرده است! و سریع روی اسم بازیگر هم خط میكشند!
دوم اینكه، ما متأسفانه بیشتر مواقع بازیگرانمان را كلیشه میكنیم. یعنی تصور نمیكنیم این بازیگری كه الآن دارد نقش خشن یك ضد قهرمان را بازی میكند ممكن است بتواند كمدی را هم خوب بازی كند. اگر بازیگر است باید حتماً بتواند این كار را بكند. من اخیراً همین دو، سه سال گذشته شاید بیشتر از ۱۰ تا ۱۵ تله فیلم ۹۰ دقیقه ای بازی كرده و در همه آنها هم نقش مثبت داشته ام. هیچ كدام از نقشهایم در این كارها منفی نبوده، پس چرا كسی اینها را ندیده؟ به دلیل آن كه حتماً تماشاگر آن طهمورث منفی را دوست دارد! شاید تماشاگر آن قدرت منفی را دوست دارد و آن قدرتمند بودن را میپسندد.
● خود شما از این نگاه و سلیقه راضی هستید یا اینكه دوست دارید این نگاه را در تماشاگران تغییر بدهید؟
▪ اتفاقاً تماشاگر خیلی به من لطف دارد. برخلاف اینكه شاید تصور كنید نقشهای منفی باعث فاصله گرفتن تماشاگر از من شده، نه، اتفاقاً تماشاگران خیلی هم به من لطف دارند. برای اینكه آن صلابت و قدرت را دوست دارند.
▪ اتفاقاً تماشاگر خیلی به من لطف دارد. برخلاف اینكه شاید تصور كنید نقشهای منفی باعث فاصله گرفتن تماشاگر از من شده، نه، اتفاقاً تماشاگران خیلی هم به من لطف دارند. برای اینكه آن صلابت و قدرت را دوست دارند.
● شاید این فقط سلیقه من باشد اما فكر میكنم كه در فیلمها و سریالهای ما خیلی از ضد قهرمانها جذاب تر و دوست داشتنی تر از قهرمانها از كار درآمده اند. داروغه سریال «گرگها» هم خیلی قویتر از «حكیم» به نظر میآمد. شاید دلیل آن این باشد كه ما شخصیتهای مثبت مان را خیلی ضعیف و شعارزده پرداخت میكنیم. این طور نیست؟
▪ شاید دلیل آن این باشد كه ما مثبت بودن را در چند تا جمله خلاصه كرده ایم.مثبت بودن این نیست كه فقط تبسمیداشته باشیم و گذشتی بكنیم و... منطق مثبت بودن و قهرمان بودن و ضد قهرمان بودن چیز دیگری است و هر دوی اینها نگاه جامعی برای نشان دادن و پرداخت شدن لازم دارد.
بازیگری كه قرار است این شخصیتها را نشان بدهد از هستی اش، از دیدگاه و فكرش و دانش و تجربه اش مایه میگذارد. هیچ كدام از اینها كم ارزش نیستند. هر دو ارزش خودشان را دارند و ما متأسفانه در جایگاه قدردانی و نگاه به هنرمندانمان، نگاه متفاوتی داریم و میگوییم: «اینها كه نقش منفی اند، پس اینها هیچ»! نه، این درست نیست!
كسی كه آنجا به عنوان داور نشسته، اگر توانست پنج دقیقه آن نقش منفی (به قول خودش) را بازی كند. من، به شخصه این عرصه را میبوسم و كنار میگذارم!
▪ شاید دلیل آن این باشد كه ما مثبت بودن را در چند تا جمله خلاصه كرده ایم.مثبت بودن این نیست كه فقط تبسمیداشته باشیم و گذشتی بكنیم و... منطق مثبت بودن و قهرمان بودن و ضد قهرمان بودن چیز دیگری است و هر دوی اینها نگاه جامعی برای نشان دادن و پرداخت شدن لازم دارد.
بازیگری كه قرار است این شخصیتها را نشان بدهد از هستی اش، از دیدگاه و فكرش و دانش و تجربه اش مایه میگذارد. هیچ كدام از اینها كم ارزش نیستند. هر دو ارزش خودشان را دارند و ما متأسفانه در جایگاه قدردانی و نگاه به هنرمندانمان، نگاه متفاوتی داریم و میگوییم: «اینها كه نقش منفی اند، پس اینها هیچ»! نه، این درست نیست!
كسی كه آنجا به عنوان داور نشسته، اگر توانست پنج دقیقه آن نقش منفی (به قول خودش) را بازی كند. من، به شخصه این عرصه را میبوسم و كنار میگذارم!
● امسال آیا برنامه ای برای اجرای تئاتر دارید؟
▪ نه، معلوم نیست چه كار بتوانم بكنم! برای اینكه من هنوز برنامه ریزی تئاتر را نمیدانم. نه بودجه آن را میدانم چیست، نه میدانم چقدر پول به من میدهند كه بتوانم به بازیگرم بدهم و خرج تئاتر بكنم و نه اینكه میدانم كه اصلاً سالنی هست كه به من بدهند یا ندهند، پس نمیتوانم برنامه ای داشته باشم.
▪ نه، معلوم نیست چه كار بتوانم بكنم! برای اینكه من هنوز برنامه ریزی تئاتر را نمیدانم. نه بودجه آن را میدانم چیست، نه میدانم چقدر پول به من میدهند كه بتوانم به بازیگرم بدهم و خرج تئاتر بكنم و نه اینكه میدانم كه اصلاً سالنی هست كه به من بدهند یا ندهند، پس نمیتوانم برنامه ای داشته باشم.
● بنابراین قرار نیست كه امسال نمایشی را روی صحنه ببرید؟
▪ دوست دارم این كار را بكنم، دو، سه تا طرح هم دارم، اما نمیتوانم! واقعیت این است كه نمیتوانم برنامه ریزی كنم چون هیچ چیز مشخص نیست...
▪ دوست دارم این كار را بكنم، دو، سه تا طرح هم دارم، اما نمیتوانم! واقعیت این است كه نمیتوانم برنامه ریزی كنم چون هیچ چیز مشخص نیست...
مطالب مرتبط:
خاطرات قدیمیترین تهیهكننده تلویزیون از حضور در این رسانه
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: www.aftab.ir