وحشت واقعی همان لحظه در فیلم "بیگانگان" است كه لیو تایلر سعی می‌كند زیر تخت پنهان شود.... و در می‌یابد كه زیر تخت جا نمی‌گیرد...
    
با شروع هزاره سوم كم كم ذائقه سینمایی تماشاگران و فیلمسازان در بسیاری از ژانرهای سینمایی تغییر كرد، برخی از ژانرهای مرده مثل فیلم‌هایی "حماسی/ تاریخی" از نو متولد شدند و فرم و ساختار فیلم‌های اكشن در مقایسه با فیلم‌های ابتدای دهه 90 به طور كامل دستخوش تغییر و تحول شد. یكی از ژانرهایی كه در خلال این سال‌ها تغیرات زیادی را به خود دیده ژانر وحشت است.
 
فیلم‌های ترسناك بعد از شاهكارهای دوران اكسپرسیونیستی سینمای آلمان دیگر هرگز نتوانست به شأن و قرب درخور توجهی دست یابد و اغلب منتقدان سینمایی از فیلم‌های ترسناك با عنوان  فیلم‌های آشغال و فیلم‌های روده بر نام می‌برند. این نظریه كماكان ادامه دارد و تا كنون فیلمسازان معدودی در تاریخ سینما توانسته‌اند با ساخت فیلم‌های ترسناك نظر منتقدان را به خود جلب كنند. كه یكی از افراد متأخر در این زمینه فیلمساز هندی ام. نایت شیامالان است كه البته در كنار طرفداران خود  مخالفان سرسختی هم دارد كه فیلم‌های او را آثار چندان معتبری به حساب نمی‌آورند. البته حساب فیلم‌های پرخرج او كاملا از آثار كم خرج و ابتدایی سینمای وحشت جداست.
با نگاهی اجمالی به آثار ترسناك پس از آغاز هزاره سوم می‌توان به دو الگوی عمده و اصلی دست پیدا كرد. الگوی نخست موج بازسازی فیلم‌های ترسناك سینمای ژاپن است. سینمای ژاپن متاثر از فرهنگ كمابیش عجیب و غریب و سرد این كشور حتی در آثار كلاسیك سینمایی و غیر ترسناك خود نیز نظیر آگتسومونو گاتاری یا "كوایدان" هم احساس نرس غریبی را به مخاطب القا می‌كند. در تئاترهای سنتی ژاپن هم به خاطر گریم‌های منحصر به فرد بازیگران و شكل و شمایل عجیب اجرا،‌ ترس خفیف و گنگی به بیننده منتقل می‌شود. حتی در بسیاری از انیمیشن‌های ژاپنی هم این ترس و وحشت را به وضوح می‌توان احساس كرد. سینمای ژاپن در سال‌های اخیر تعداد زیادی فیلم ترسناك فوق‌العاده تولید كرده است كه در سراسر جهان با استقبال فراروانی روبرو شده اند. فیلم‌های نظیر "حلقه"، "كینه"‌ و یا "چشم" و چندین مثال دیگر. این فیلم‌ها از یكسری داستان فول كلور در فرهنگ ژاپن منبعث شده اند كه بحث ارواح انتقام جو مهم ترین محور آن است. كه بی ترحم گناهكار و بیگناه را به یك شكل مجازات می‌كنند. سینمای آمریكا هم كه اصولا در گرته برداری هنری لحظه ای درنگ نمی‌كند بسیاری از این فیلم‌ها را با فاصله كمتر از یكسال نعل به نعل بازسازی كرد. حتی در سری فیلم‌های "كینه"‌ شاهدیم كه داستان فیلم‌ها در خود ژاپن اتفاق می‌افتد و خود تاكاشی شیمیزو آنها را كارگردانی كرده است.
اما رویكرد دوم در آثار ترسناك جدید نمایش صحنه‌هایی تا حد امكان دل بهم زن و مشمئز كننده است. در این قبیل فیلم‌ها شخصیت‌های داستان با انواع و اقسام روش‌های اعصاب خردكن با نمایش دقیق‌ترین جزییات جلوی دوربین تكه تكه می‌شوند و دل و روده شان بیرون می‌ریزد. قربانیان در انواع متعددی از مایعات و مواد تهوع آور غرق می‌شوند و غوطه می‌خورند. نمایش مو به موی قطع شدن اندام‌ها و كور شدن چشم هم كه جای خود دارد. رویه ای كه در آثار ترسناك قدیمی ‌كمتر با این وضوح تهوع آور شاهدش بوده‌ایم. دراین بین یكی از معدود فیلم‌هایی كه توانست جدا از جلب نظر مخاطب تا حدودی مورد توجه منتقدان و علاقمندان جدی سینما قرار گیرد سری فیلم‌های "اره" بودند كه آخرین آنها "اره5" به تازگی در آمریكا اكران شده است.
در این چهار صفحه سعی شده تا حدی به تصویر سینمای نوین وحشت نزدیك شویم. یادداشت استیون كینگ كه خودش از بهترین خالقان وحشت است، برای ورود به بحث به شدت جذاب است و جزییاتی را درباره ترسناك‌های اخیر می‌گوید كه چندان به آنها توجه نشده و مقاله دوم به سری فیلم‌های "اره" می‌پردازد كه در حال حاضر متأخر ترین نمونه اكران شده از ژانر وحشت به حساب می‌آید.
استیون كینگ از مهم ترین نویسندگان معاصر در گونه وحشت است؛‌ او تا به حال بیش از 100 رمان و 300 داستان كوتاه نوشته و بیش از پنجاه جایزه بین المللی گرفته است كه از جمله شان می‌توان به جایزه و و مدال بنیاد كتاب ملی آمریكا اشاره كرد. تا كنون بیش از شصت فیلم سینماییی و تلویزیونی از روی كتاب‌های كینگ ساخته شده كه از مهم ترین‌هایشان می‌توان به "دالان سبز" ، "رهایی از شاوشنگ"، "درخشش/ تلالؤ"، "میزری"، "كری"، "پنجره مخفی"‌، "منطقه مرده"، "شكارچیان رویا" و "مه" اشاره كرد. كینگ در حال حاضر شصت و یك ساله است.
بعد از گذراندن یك عصر سه شنبه غافلگیر كننده، داشتم از سینما به هتلم در شهر بوستن برمی‌گشتم. فیلمی ‌ترسناك و پرهیجان "بیگانگان" ساخته برایان برتینو را دیده بودم كه حسابی غافلگیرم كرده بود. در راه برگشتن با خودم فكر می‌كردم چه چیزی ترسناك است و چه چیزی نه؟ هر چه كه باشد بیگانگان آنقدر مایه‌های ترسناك داشته كه به این موفقیت باورنكردنی در گیشه دست یابد. اما چه چیزی باعث می‌شود فیلم كوچكی مثل این با فقط یك ستاره مشهور "لیو تایلر" اینطور در صدر جدول پرفروش‌ها قرار گیرد؟ شاید این سئوال برای كسی جذاب نباشد ولی به هر حال من سالهاست كه سعی می‌كنم با هر روشی مردم را بترسانم. احتمالا این پرسش برای مدیران كمپانی فاكس قرن بیستم هم مطرح بود چون امسال دو فیلم پر خرج و عظیم از همین ژانر را روانه اكران كردند: "اتفاق" (ساخته  ام. نایت شیا مالان) و "پرونده‌های مجهول: "می‌خواهم باور كنم"،‌"اتفاق"‌ از آنچه فكر می‌كردم فیلم بهتری بود ولی به اندازه "بیگانگان" ترسناك نبود. "پرونده‌های مجهول" قرار بود چه كسانی را بترساند؟ بچه‌ها را؟ من كه شك دارم بچه‌ها با دیدن این فیلم ترسیده باشند.
نكته واضح و آشكار از نظر من این است كه وقتی به ده یا دوازده فیلمی ‌رجوع می‌كنم كه واقعا مرا ترساندند متوجه می‌شوم كه تمام این فیلم‌ها آثار كم خرجی بوده اند كه جلوه‌های ویژه‌شان در گاراژ یا زیرزمین خانه فیلم ساز ساخته شده است. از میان این فیلم‌ها می‌توانم اشاره كنم به "كارناوال ارواح" ،‌"هالووین"، "قتل عام با اره برقی در تگزاس"، ‌"شب مردگان زنده" و "پروژه جادوگر بلر". هزینه ساخت این فیلم‌ها بسیار ناچیز بوده ولی هر كدام میلیون‌ها دلار درآمد داشته اند و دنباله‌های‌شان همه آثار مزخرفی از كار در آمد (به جز "طلوع مردگان" كه استثنائا فیلم خوبی ا زكار درآمده بود.)
وحشت تجربه ملموسی است كه در درون انسان شكل می‌گیرد و وقتی كاملا فعال شود ممكن است صدای فریاد شخص ترسیده در خانه طنین انداز شود و خلوت او را بر هم بریزد. با چنینی فرضی فیلمی ‌مثل "پروژه جادوگر بلر"  بیشتر به یك شعر شبیه است تا فیلمی ‌حادثه ای كه تابستان در مولتی پلكس‌ها اكران می‌شود. این قبیل فیلم‌ها بیشتر شبیه ساندویچ‌هایی است مملو از گوشت و پنیر بی‌مزه، غذاهایی كه شكم را گنده می‌كند ولی برای ارضای غریزه گرسنگی و روح كارایی ندارد. به نظر می‌رسد سازندگان تولیدات عظیم استودیویی هنوز نفهمیده اند سینمارو‌ها تمام جلوه‌های ویژه كامپیوتری و صحنه‌های پرده آبی فیلم‌های پرخرج را متوجه می‌شوند و آنها را كنار می‌گذارند. این قبیل فیلم‌ها به جای اینكه احساسات ما را با لبه چاقو نوازش كنند، ‌آنها را خرد و خمیر می‌كنند.
ترسناك ترین سكانسی كه به یادم مانده مربوط به فیلم "شب مردگان زنده" است. در آن صحنه باربارا كه به گورستان رفته مورد تعقیب یك زامبی با موهای سفید و چشمانی منگ می‌گیرد. زامبی تلوتلو خوران باربارا را تا دم ماشین او تعقیب می‌كند. باربارا به دنبال كلیدهای خودرو است كه در همین اثنا زامبی یك سنگ بزرگ پیدا كرده و با حداكثر قدرت آن را به شیشه جلوی ماشین می‌كوبد. دفعه اول و دو دفعه بعد از آن كه فیلم را دیدم هنگام دیدن این صحنه تمام بدنم مثل زلزله شروع كرد به لرزیدن.
از میان دو فیلم پرهیاهوی تابستانی كمپانی فاكس "اتفاق" فیلم مطلوب تری است چون ام نایت شیامالان واقعا ترس را می‌شناسد. موفقیت فیلم تا حدودی هم به این دلیل است: شیامالان این بار خودش را محدود نكرده و پس از فیلم "بانویی در آب" می‌خواهد خود را اثبات كند. خوشبختانه "اتفاق"‌ شبیه یك فیلم كوچك به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر فیلم جدید سری "پرونده‌های مجهول"‌ خیلی عظیم به نظر می‌رسد. ولی ترس تناسبی با تجمل و عظمت ندارد و هرگز هم نخواهد داشت. وحشت یك بازیگر زن ناشناخته است. چیزی شبیه دختر همسایه كه در یك اتاقك كز كرده و چاقویی در دست دارد و ما می‌دانیم كه هرگز نمی‌تواند از آن استفاده كند. وحشت واقعی همان لحظه در فیلم "بیگانگان" است كه لیو تایلر سعی می‌كند زیر تخت پنهان شود.... و در می‌یابد كه زیر تخت جا نمی‌گیرد.
یك مشكل دیگر: فیلم‌های بزرگ و عظیم توضیحات بزرگ هم احتیاج دارند كه معمولا كسالت آور هستند و داستان‌های پس زمینه می‌طلبند كه معمولا ثقیل هستند و نامتناسب. اگر كمپانی بخواهد 80 تا 100 میلیون دلار هزینه كند به این امید كه 300 یا 400 میلیون دلار یا بیشتر در آمد داشته باشد، ‌احساس نیاز می‌كنند تا مفهوم "‌همه اینها یعنی چه "‌ را به خورد مخاطب بدهد. آیا ما با یك قاتل زنجیره ای طرف هستیم؟ خوب پس مامانش او را دوست نداشته است (اینجا یك فلاش بك می‌آید.) یك هیولای فضایی؟ البته سیاره اش منفجر شده است (و البته او همه چیز را اشتباه برداشت می‌كند). ولی كابوس‌ها از منطق خارج می‌شوند و توضیح دادن آنها چندان لطفی ندارد؛ آنها تضاد شعر وحشت هستند.
به همین دلیل است كه نمی‌توانم تصور كنم هیچ چیزی در "پرونده‌های مجهول" با صحنه ای در فیلم "بیگانگان" هم طراز باشد. كه در آن لیو تایلر به یكی از مهاجمان نقاب داری كه وارد خانه اش شده اند نجواكنان می‌گوید: "چرا با ما این كارو می‌كنین؟" و یك زن نقاب دار با صدایی زنگ دار می‌گوید: "چون شما خانه بودید".
این تمام توضیحی است كه یك فیلم ترسناك خوب به آن نیاز دارد.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: مجله نسیم هراز
اختصاصی سیمرغ
 
مطالب مرتبط:
گزارش تصویری: بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما (1)
برترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما (2)
دلهره آورترین فیلمهای تاریخ سینما
گفتگو با دیوید هكل، كارگردان «اره ۵»