بهروز شعیبی
شما در فیلم «طلا و مس» چند سكانس درخشان دارید، از جمله آن سكانس انتهای فیلم كه بالاخره علاقه‌اش را به همسرش به زبان می‌آورد. آن لحن گفتن دل بیننده را به لرزه در می‌آورد و یا...
 
استقبال از «طلا و مس» نشانه سلیقه مردم است
بازی در نقش روحانیون و طلاب همیشه چالش‌برانگیز بوده است. از آن رو كه باید مراقب بود كه نه از خط قرمزها عبور كرد و نه تبدیل به كلیشه شد. سیدرضا، روحانی دوست‌داشتنی «طلا و مس» هم جزو این نقش‌های دشوار بوده است. بهروز شعیبی كه بیشتر او را در سمت دستیار كارگردان دیده‌ایم و كمتر بازی می‌كند، در فیلم «طلا و مس» دست به آزمون سختی زده و نقش این روحانی جوان را ایفا می‌كند. بازخوردهایی كه فیلم داشته نشان می‌دهد كه شعیبی از این آزمون سربلند بیرون آمده است.

دوست دارم با یك سوال فرامتنی وارد بحث شویم. چند سالی است كه سینماگران مستقل ما كه عموما دیدگاه فرهنگی به مقوله سینما دارند و اغلب آنها بازیگری را صرفا یك ویترین پر زرق و برق ارزیابی نمی‌كنند، به استفاده از بازیگرانی روی آورده‌اند كه تخصص اصلی‌شان بازیگری نیست اما با دنیای سینما و خصوصا بازیگری چندان بیگانه هم نیستند. مانند دكتر امید روحانی («دایره زنگی» و «سن پترزبورگ») یا مانی حقیقی («درباره الی» و« آسمان محبوب») و خود شما كه فاصله زیادی بین «آژانس شیشه ای» و «طلا و مس» افتاده و در این میان چندین فیلم در مقام دستیار و چند تله فیلم در مقام كارگردانی دارید. این رویكرد را خودتان چگونه ارزیابی می‌كند؟

خود من این موضوع را خیلی ترجیح می‌دهم و حتی در یكی از تله فیلم‌هایی كه ساختم آقای سعید ابراهیمی‌فر كه همه به عنوان یك كارگردان شاخص ایشان را می‌شناسند، به ایفای نقش پرداخت و نتیجه مطلوبی هم داشت. در برهه‌ای از سینمای ایران كه سینماگران ما تحت تاثیر سینمای جشنواره‌ای قرار گرفته بودند. انتخاب بازیگران بیشتر به سمت نابازیگران گرایش پیدا كرده بود و این افراد در برخی موارد بسیار مورد ستایش قرار می‌گرفتند و جوایز زیادی هم در آن سوی آب‌ها به خود اختصاص می‌دادند. با پیشرفت این روند متاسفانه نابازیگران بخش عمده‌ای سینمای ایران را تشكیل دادند. این افراد چیزی به نام تحلیل بازیگری و یا شناخت بازیگری كه لازمه كار یك بازیگر هست را نداشتند و صرفا به خاطر تشابه ظاهری با كاراكتر لحاظ شده در فیلمنامه در آثار سینمایی حضور پیدا می‌كردند و حتی در برخی موارد بعد از بازی در یك فیلم پرونده بازیگری آنها نیزبرای همیشه بسته می‌شد. هر دو مثالی كه زدی بنظرم نشان دهنده تیز هوشی كارگردانان آثاری است كه آقای روحانی و مانی حقیقی در آثارشان حضور پیدا كرده‌اند. چون این دوستان در نهایت با اصول اولیه بازیگری آشنا هستند و به خواسته‌های كارگردان از زاویه دیگری نگاه می‌كنند. در مورد خودم باید بگویم من كارم را در سینما با بازیگری آغاز كردم و فكر می‌كنم انتخاب من توسط آقای اسعدیان انتخاب درست‌تری نسبت به یك نابازیگر بود چون كارهای كه ایشان از من می‌خواستند تا حدودی در توانایی یك نابازیگر نبود.

این بازیگرانی كه الان مورد بحث ما هستند، هیچ وقت به سمت ستاره شدن هم نمی‌روند. یعنی شاید پس از اولین اثر سینمایی‌شان مورد توجه قرار بگیرند و با پیشنهاد‌های زیادی روبه‌رو شوند، اما تضمین فروش یك فیلم نیستند؟

دقیقا، چون خیلی بر اساس زیبایی‌های ظاهری انتخاب نمی‌شوند بلكه به تناسب كاراكتر درون فیلمنامه انتخاب آنها صورت می‌گیرد. ستاره‌ها از نظر من در اولین آثار سینمایی خود مسیر حرفه‌ای‌شان عوض می‌شود و معمولا فیلمنامه‌هایی كه به این دوستان پیشنهاد می‌شود آنها را به سمت یك نوع ستاره شدن رهنمود می‌كند. برای مثال بهروز افخمی در فیلم «عروس» از خانم كریمی و ابوالفضل پورعرب استفاده كردند كه قصه فیلم آنها را به سمت ستاره شدن راهنمایی كرد. شما اگر به فیلم‌های اولیه رادان و گلزار هم توجه كنید به همین مسیر مورد بحث بنده می‌رسید.

نقل قولی از عباس كیارستمی به یاد دارم كه خطاب به داوران فستیوال كن گفتند. داوران آن دوره می‌خواستند جایزه بازیگری را به آن پسر جوان فیلم «زیر درختان زیتون» اهدا كنند اما آقای كیارستمی آمد و گفت: «ایشان یك نابازیگر است و نباید این جایزه به او تعلق بگیرد.» این نگاه درست فیلمسازانی است كه نحو درست انتخاب نابازیگران را می‌دانند و صرفا از روی كسب تجربه دست به چنین انتخاب‌های نمی‌زنند؟

برای اینكه آقای كیارستمی یكی از نابغه‌های سینمای ایران هستند و در عین حال یكی از متفكرین آن نیز به شمار می‌آید. این متفكرین در برهه‌های مختلف تاثیر انكار ناپذیری در سینمایی ایران گذاشته‌اند و در واقع چارچوب اصلی سینمای ما با حضور این بزرگان بنا شده. شما تاثیری كه ناصر تقوایی روی سینمای ایران گذاشته را نمی‌توانید انكار كنید با حذف ناصر تقوایی از سینمای ایران حفره‌ای عظیم به وجود می‌آید كه به طور كامل عدم حضور ایشان قابل لمس است. زمانی كه آقای كیارستمی به استفاده از نابازیگر روی می‌آورد پیشینه استفاده از بازیگران حرفه‌ای را در كارنامه خود داشت. در واقع ایشان به طور آگاهانه دست به استفاده از نابازیگران می‌زند اما برخی از دوستان كارگردان این امر را ناآگاهانه انجام می‌دهند. وقتی شما آگاهانه از یك شخص ناشناخته در اثرتان استفاده می‌كنید، می‌شود شخصیت داریوش ارجمند در فیلم «ناخدا خورشید» ولی وقتی این كار را ناآگاهانه انجام می‌شود این نقش‌ها در ذهن بیننده نمی‌ماند و در واقع اتفاقی برای سینمای ما نمی‌افتد و فقط یك قصه به صورت روایت می‌شود بدون ایكه بازیگران آن مورد توجه قرار بگیرند. البته نمونه‌هایی از این نابازیگران وجود دارد كه بعد‌ها تبدیل به بازیگران سرشناسی شده‌اند مانند مهران رجبی و یا همایون ارشادی كه امروز در رده بهترین بازیگران مملكت قرار می‌گیرند.

خود شما چگونه به نقش روحانی در فیلم «طلا و مس» رسیدید؟ با نمونه‌های واقعی صحبت كردید و یا همه چیز بر مبنای فكر و خلاقیت خود شما صورت گرفت؟

سفر‌هایی را به همراه جواد عزتی به قم رفتیم و با چند طلبه صحبت كردیم این بحث‌ها كمك شایانی به من كرد.

فاصله زیادی بین «آژانس شیشه‌ای» و «طلا و مس» افتاده است. البته در این میان شما چند نقش فرعی در فیلم‌هایی همچون «دم صبح» و «زندگی مثل یك قصه» بازی كردید كه یا دیده نشدند یا اصلا به اكران در نیامدند. در این سال‌ها بیشتر به سمت دستیار و كارگردانی تله فیلم سوق پیدا كردید. آیا بازیگری برای شما فراموش شده بود؟

وقتی شما در سمت دستیار و برنامه‌ریز در آثار سینمایی حضور پیدا می‌كنید به قدری درگیر مسائل تولید می‌شوید كه فرصت رسیدن به كارهای دیگر را ندارید. من نیز از این قاعده مستثنی نبودم و در طی این سال‌ها و فقط در دو فیلم سینمایی بازی كردم، آن هم بنا به دلیلی. در این سال‌ها نمی‌توانم بگویم خیلی علاقه‌ای به حضور در جلوی دوربین نداشته‌ام اما همیشه فكر می‌كردم باید با آمادگی بیشتر و شرایط بهتر این اتفاق بیفتد كه در «طلا و مس» این اتفاق بالاخره افتاد و من حدود یك ماه فرصت داشتم تا خودم را برای رسیدن به نقش آماده كنم و به لحاظ فیزیكی و روحانی خودم را به نقش نزدیك كنم.

در «طلا و مس» تجربه دستیاری چقدر به شما كمك كرد؟
خیلی! تجربه این سال‌ها باعث شد كه به لحاظ تكنیكی پخته‌تر از گذشته باشم. ارتباطم با آدم‌های مختلف و جایگاه هر یك را بیشتر درك كردم. در ضمن من با خیلی از عوامل جلوی دوربین و پشت دوربین این كار سابقه همكاری داشتم. مانند آقای جعفریان كه دو ماه سر فیلم «حیران» در خدمتشان بودیم و یا نگار جواهریان كه پیش از این 2 فیلم با هم كار كرده بودیم.

با همایون اسعدیان سابقه همكاری داشتید؟

خیر. انتخاب من در این فیلم به پیشنهاد خانم مریم هژیروند دستیار و برنامه ریز «طلا و مس» اتفاق افتاد. ایشان بنده را به آقای اسعدیان پیشنهاد دادند و من هم به دفتر ایشان رفتم و جلسه‌ای را با هم گذاشتیم.

شما در فیلم «طلا و مس» چند سكانس درخشان دارید، از جمله آن سكانس انتهای فیلم كه بالاخره علاقه‌اش را به همسرش به زبان می‌آورد. آن لحن گفتن دل بیننده را به لرزه در می‌آورد و یا سكانسی كه برای اولین بار خبر بیماری زهرا سادات را می‌شنوید. اما در برخی موارد نیز بازی‌ها تا حدودی تصنعی می‌شود مثل بخش اول سكانس دعوای شما با زهرا سادات؟
من حرفی در این رابطه ندارم. چون بنظرم وقتی نقدی از سمت بیننده به بازی یك بازیگر عنوان می‌شود، این یك كمك است در جهت بهبود بازی‌های آینده آن فرد. یك چیز را هم فراموش نكنیم همان سكانسی می‌گوید كه آن‌قدر مورد توجه شما قرار گرفته حاصل یك توافق جمعی است یعنی در آن لحظه همه چیز درست بوده كه آن سكانس به مطلوب نهایی رسیده است.

زهرا سادات در «طلا و مس» دارای یك لهجه غلیظ نیشابوری است اما سید رضا با اینكه همشهری همسرش است ولی لهجه‌ای به آن صورت در گویش‌اش دیده نمی‌شود و فقط در دو سكانس یكی در هنگام مكالمه تلفنی با خواهرش و دیگری سكانس دعوا با همسرش این گویش نمود پیدا می‌كند. چرا این اتفاق در كل فیلم نمی‌افتد؟

به خاطر اینكه سیدرضا شخصیت اجتماعی‌تری نسبت به زهرا سادات است. او در ارتباطی كه با افراد جامعه دارد، لهجه‌اش كمی كاسته شده. خود من مشهدی هستم و این اتفاق را تجربه كرده‌ام. كسی كه با اجتماع خارجی مدام در رفت‌وآمد باشد، كم‌كم لهجه‌اش كم رنگ‌تر می‌شود.

نظرتان در باره كارگردانی همایون اسعدیان چیست؟ از این روند زیگزاگی آثارش راضی هستید؟
به نظر من همایون اسعدیان جز افرادی است كه در برهه‌های مختلف كمك شایانی به سینمای ایران كرده و در هر ژانری كه فیلم ساخته آن اثر جز آثار موفق قلمداد شده است.

«نیش
»، «ده رقمی» و «شب روباه» به سینمای ایران كمك كرده اند؟

به نظرم «نیش» یك فیلم تجاری خوب است و من آن را دوست دارم.

البته خود من از فیلم‌های «مرد آفتابی»، «آخر بازی» و «طلا و مس» دفاع می‌كنم اما اصلاً نمی‌توانم تصور كنم كه «نیش» به پیشبرد سینمای ایران كمك كرده؟

شما كدام كارگردان را سراغ دارید كه بگوید كل كارنامه كاری‌اش خوب بوده و اثر ضعیف در آن دیده نمی‌شود؟ من قبول دارم كه «شب روباه» و «ده رقمی» آثار ضعیفی هستند اما باید دید آن فیلم‌ها با چه دیدگاهی و برای چه نوع مخاطبی ساخته شده‌اند. «ده رقمی» حاصل تلاش یك گروه خوب برای رسیدن به مقصدی خاص است.

چگونه است وقتی همین گروه دست به ساخت فیلم «زندگی شیرین» می‌زند، لقب مبتذل و فیلم فارسی را می‌گیرد ولی وقتی «ده رقمی» را می‌سازد، جریان‌ساز می‌شود؟

این مهم است كه ما چه چیزی را برای ساخت یك فیلم در نظر داریم زمانی كه آقای اسعدیان می‌خواست «ده رقمی» را بسازد هدفش ساخت یك «مرد آفتابی» نبود بلكه از روز اول حساب كار معلوم بود ولی ایشان نمی‌خواست كه با پول دولتی فیلم بسازد كه نه مخاطب راضی باشد و نه منتقد
این شاید قیاس درستی نباشد اما حسین فرحبخش هم در پویا فیلم می‌داند می‌خواهد چه بسازد این یعنی اینكه ایشان در سینمای ایران تاثیر‌گذار هستند؟
بله! به نظر من نمی‌توان حسین فرحبخش را از سینمای ایران حذف كرد، فرحبخش یك دوره‌ای از سینمای ما را به جلو برد و به نظر من ایشان یك دوره‌ای از تاریخ سینمای ما را ساخت.

ولی چگونه ساختن مهم است؟

ایشان هم مخاطب داشتند و هم افراد مهمی از دفترشان بیرون آمده‌اند. همایون اسعدیان و مجید جوانمرد تنها دو نمونه از این افرادی هستند كه كار اول خود را در دفتر فرحبخش ساختند. هدف و سیاست‌گذاری پویا فیلم مشخص است. من كاری به بد یا خوب بودن آن ندارم. صحبت من سر این است كه ایشان می‌داند كه چه می‌خواهد بسازد. باز تكرار می‌كنم فرحبخش سینمای ما را خیلی به جلو برد ولی اشكال ما در این است كه قیاس‌های غلطی داریم. وقتی همایون اسعدیان می‌گوید كه من «ده رقمی» را ساختم تا به «طلا و مس» برسم این واقعیت سینمای ماست. این روش بسیار شرافتمندانه‌تر از كار برخی افراد است اسم خود را به عنوان مشاور در پشت فیلم پنهان می‌كنند ولی فیلم خودشان را می‌سازند و اسم دیگران را پای فیلم می‌نویسند. اگر اسعدیان «طلا و مس» و «آخر بازی» را نداشت حرف تو درست بود و می‌گفتیم ایشان توانایی فیلم خوب ساختن را ندارد.

دیروز دیدم فیلم «طلا و مس» در فروش روزانه خود حدودا سه میلیون تومان هم از «شیر و عسل» بالاتر قرار گرفته. فیلم «طلا و مس» فیلم بدون ستاره‌ای است و قصه پركششی هم ندارد، علت این استقبال را چه می‌دانید؟

من فكر می‌كنم نشان دهنده این است كه سلیقه مخاطب ما پایین نیامده است.

بازی شما در فیلم «طلا و مس» این روزها در كانون توجهات است. پیشنهاد‌هایی برای بازی داشتید؟
فعلا زود است و باید بعد از اكران منتظر پیشنهاد‌ها بود. اتفاقا منتظرم چون دوست دارم بازیگری كنم و الان تمركزم برای بازیگری بیشتر است. در مورد كارگردانی هم باید بگویم الان دو فیلم در مرحله مونتاژ و صداگذاری دارم و شاید برنامه آتی من ساخت یك یا دو تله فیلم باشد.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
 
مطالب پیشنهادی:
 7 سکانس عاشقانه طلا و مس
 عکس‌های صحنه و پشت صحنه فیلم «طلا و مس»
گفت‌و‌گو با سحر دولتشاهی درباره بازی متفاوتش در «طلا و مس»
«طلا و مس»؛ جمع و جور اما پر حس و حال
«طلا و مس» روایتی تأثیرگذار از زندگی