به خاطر همان وامی که برای ساخت «آقایوسف» از فارابی گرفتم آن قدر تحقیر شدم که که دیگر امیدی ندارم به اینکه دوباره سراغشان رفته و فیلمنامه ارائه دهم و...

در هیاهوی انتخاب فیلمها برای بخشهای اصلی جشنواره فیلم فجر، از حال و روز سینماگرانی که زمانی باعث جلای بیشتر این جشنواره شده بودند کوچکترین صحبتی نمی شود؛ دلیل این امر هم بیش از هر چیز ریشه دارد در فلسفه «پهلوان زنده را عشق است» که به یکی از اصول رفتاری بسیاری از ما ایرانیان بدل شده است. کسی مانند علی رفیعی از جمله سینماگرانی بود که دو سال قبل با درامی به شدت منسجم با نام «آقا یوسف» در جشنواره حضور داشت ولی علیرغم استقبال منتقدان از این فیلم وی طی دو سال اخیر نه تنها نتوانسته در سینما کار کند که برای کار در تئاتر هم مشکل پیدا کرده. رفیعی  درباره اوضاع و احوال این روزهایش سخن گفت.

قصد ندارید کار تازه ای را کلید زده یا روی صحنه ببرید؟

نه، هیچ اتفاق تازه ای رخ نداده و هر شایعه ای که درباره فعالیت مجدد من مطرح می شود محلی از اعراب ندارد. من بعد از «آقایوسف» نتوانستم هیچ کدام از کارهای دلخواهم را ساخته یا اجرا کنم و متاسفانه در این زمینه هم هیچ کس نیست که به داد آدمهای مستقلی چون من برسد.

مطمئنا برای ساخت آثار سینمایی بیش از هر چیز دیگر مشکل بودجه دارید. آیا طی دو سالی که از ساخت «آقایوسف» می گذرد هیچ کدام از ارگانهای سینمایی برای کمک به شما جهت تولید فیلم جدید پیشقدم نشدند؟

نه، نه تنها کمکی نکرده و نمی کنند بلکه تا توانسته اند مرا تحت فشار گذاشته اند. دوستان به واسطه وامهایی که به من داده بودند حقوق تلویزیونی هر دو فیلم «آقایوسف» و «ماهیها عاشق می شوند» را با قیمتی نازل برداشتند. من از آنها خواستم که بابت رایت تلویزیونی هر یک از این دو کار لااقل 50 میلیون به من بدهند بلکه بتوانم وام خود را تسویه کنم اما آنها در نهایت بیشتر از 35 میلیون به من ندادند احتمالا برای اینکه مرا بدهکار نگهداشته و کاری کنند که دیگر دور و بر سینما آفتابی نشوم.

هیچ گاه نشد که مثلا بنیاد فارابی برای کمک به تولید فیلمنامه هایتان به سراغ شما بیایند؟

نه از بنیاد فارابی و نه از هیچ نهاد سینمایی دیگری کسی به سراغ من نیامده چراکه اصلا هدفشان کمک به آدمهایی مثل من نیست. شاید باورش برایتان سخت باشد اما هر دو فیلمی که ساختم یعنی هم «آقایوسف» و هم «ماهیها عاشق میشوند» در جشنواره های مختلف جهانی به نام ایران شرکت کرده و اتفاقا با اقبال هم روبرو می شوند اما سازنده فیلم که من باشم هیچ نفعی از این افتخارات نمی برد. به طور کلی از من برای تولید فیلم جدید هیچ حمایتی نمی شود و حتی مدیرعامل بنیاد فارابی جناب میرعلایی هم با یک نوع رفتار خصمانه با من برخورد می کنند.

برخورد خصمانه یعنی چه؟ یعنی به آنها فیلمنامه ارائه داده اید و برای تولید حمایت نکردند؟

راستش را بخواهید به خاطر همان وامی که برای ساخت «آقایوسف» از فارابی گرفتم آن قدر تحقیر شدم که که دیگر امیدی ندارم به اینکه دوباره سراغشان رفته و فیلمنامه ارائه دهم برای تصویب وقتی برای بازپرداخت وام مرا تحت فشار می گذارند بدیهی است که امیدی هم به ادامه همکاری با من ندارند.

شما به لحاظ فیلمنامه که مشکلی نداشتید یعنی به مانند برخی این طور نبوده که فیلمنامه هایتان عبور از خط قرمز تلقی شود پس مشکل در کجاست؟ آیا در ارائه تسهیلات بیشتر از فیلمنامه به نام کارگردان توجه می شود؟ یعنی احتمالا نام شما هم در فهرست سیاهی است که فیلم نساختن شان بهتر از فیلمسازی است؟

من که نمی دانم لیست سیاهی وجود دارد یا نه ولی حتما در ارائه تسهیلات یک سری معیارهایی دارند که بیشتر از کیفیت فیلمنامه و حتی کارگردانی نام فرد را دربرمی گیرد یعنی برایشان مهم است که یک فیلمنامه را چه کسی می سازد؟ علی رفیعی یا کارگردانی ناشناخته. آنها در برخوردهای خود نشان داده اند که بیشتر از فیملنامه با خودِ من کار دارند.

چرا با تهیه کنندگان بخش خصوصی همکاری نمی کنید؟

چون ریسک سینما آن قدر بالا رفته که تهیه کننده خصوصی جرات سرمایه گذاری پیدا نمی کند مثلا بعد از «آقایوسف» چند تهیه کننده خصوصی به سراغم آمدند تا یکی از فیلمنامه هایم را کار کنیم اما همه چیز در حد صحبتهای ابتدایی ماند چون تصور برخی از سینما با تله فیلم سازی تفاوتی ندارد. به جز این من مدیر برنامه درست و حسابی هم ندارم که کارهایم را پیگیری کند مثلا اصلا معلوم نیست که حقوق خانگی «آقایوسف» یا حقوق پخش بین الملل آن به من تعلق گرفته یا نه. روحیات من هنری است و از آنجا که دوست ندارم هنر را با پول گره بزنم هیچ گاه درباره چنین اموری سختگیری نمی کنم و نتیجه اش هم می شود اینکه «آقا یوسف» ورشکستگی کامل من باشد.

واقعا چه شد که «آقایوسف» علیرغم شایستگیهایش در اکران شکست خورد؟

به یک دلیل بسیار مهم و آن هم اینکه پخش کننده فیلم هیچ مسئولیتی نسبت به فیلم نداشت و آن را در یکی از بدترین دوره های اکران که مقارن بود با ماه رمضان روی پرده فرستاد. تازه در برخی سینماها هم فیلم را به صورت تک سانس اکران کردند. به جز آن کمترین تبیلغی برای فیلم من صورت نگرفت. پخش کننده بیشتر از آن که دغدغه فیلم مرا داشته باشد دغدغه فیلمهای تولیدی خودش را داشت و در نهایت «آقایوسف» مجالی شد برای ورشکستگی کامل من.

از فیلمنامه های آماده کارتان بگویید.

هشت فیلمنامه آماده دارم که هیچ کدام به لحاظ ممیزی کوچکترین مشکلی ندارند اما فکر نمی کنم بتوان هیچ کدام را کلید بزنم چراکه از یک طرف تهیه کنندگان دولتی سراغ من نمی آیند و از آن سو تهیه کنندگان خصوصی هم بیشتر دنبال کارهای بزن دررویی هستند.

آیا تابحال به این فکر نیفتاده اید که فیلمنامه هایتان را منتشر کنید؟

چرا! مجبورم علیرغم میل باطنی این کار را بکنم. اتفاقا یک ناشر علاقمند هم پیدا کرده ام که برای این کار اعلام آمادگی کرده است. امیدوارم بتوانم لااقل چند عنوان از فیلمنامه هایم را منتشر کنم تا سندی باشد برای آیندگان تا بدانند امثال من عاشق کارگردانی بودند اما این مجال برایشان ایجاد نشد که بتوانند فیلم بسازند.



گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:inn.ir


مطالب پیشنهادی:
یغما گلرویی غزل خداحافظی را خواند
«جم می» هم در پی حریم سلطان رفت!
فرزاد جمشیدی ممنوع الملاقات شده است
سه جایزه گلدن گلوب برای «بینوایان»
لاله اسکندری از «هوران» و اجرای کنسرتش می گوید