هر سال «عمو نوروز» می‌آید و  پیرزن در خواب است
پیرزن در آرزوی دیدن عمو نوروز است. هر سال قبل از نوروز، خانه‌اش را تمیز می‌کند، در باغچه‌ خانه‌اش، بنفشه می‌کارد و آماده‌ی دیدن عمو نوروز می‌شود؛ اما هر بار در حال انتظار به خواب می‌رود و وقتی بیدار می‌شود عمو نوروز رفته...

می گویند اگر پیرزن عمو نوروز را ببیند، دنیا به آخر می‌ رسد!

پیرزن در آرزوی دیدن عمو نوروز است. هر سال قبل از نوروز، خانه‌اش را تمیز می‌کند، در باغچه‌ی خانه‌اش، بنفشه می‌کارد و آماده‌ی دیدن عمو نوروز می‌شود؛ اما هر بار در حال انتظار به خواب می‌رود و وقتی بیدار می‌شود که عمو نوروز رفته است. می‌گویند اگر یک سال پیرزن عمو نوروز را ببیند، دنیا به آخر می‌رسد.

ابوالقاسم فقیری - نویسنده و پژوهشگر - درباره‌ نوروز گفت:
نوروز در بسیاری از کشورهای فارسی‌ زبان سرپاست و سال به سال رونق بیشتری پیدا می‌کند، بخصوص این‌که ثبت جهانی هم شده است. نوروز عیدی است که از گذشته‌های دور به ما رسیده و یادگاری از نیاکان ماست که ما هم باید آن را حفظ کنیم و به نسل‌های بعدی بسپاریم.

ابوالقاسم فقیری


او ادامه داد:
نوروز از روزهایی است که ما به انتظارش نشسته‌ایم. نوروز یعنی حرکت، زندگی بهتر و بهار. از ویژگی‌های مهم نوروز ایرانی این است که دست در دست بهار از راه می‌رسد. زندگی امروز نسبت به 50 سال پیش تغییراتی داشته، اما نوروز و دوست داشتن آن سر جایش است و هنوز مردم به نوروز حس خوبی دارند. شرایط اقتصادی مردم تعریفی ندارد، اما باز هم برای نوروز، بخصوص برای بچه‌ها خرید می‌کنند. می‌گویند در زمان تحویل سال، مردم باید حتما طوق نو به گردن داشته باشند، یعنی لباس نو بپوشند.

فقیری همچنین اظهار کرد:
خانه‌تکانی هم از مراسم پسندیده نوروز است. مردم وظیفه‌ی خود می‌دانند که در این ایام برای نظافت خانه اقدام کنند. نوروز آدم را به زندگی امیدوار و نیرو و تحرک تازه‌ای در او ایجاد می‌کند. از دیگر کارهای پسندیده در ایام نوروز، دید و بازدید است و این‌که روز اول عید اقوام به دیدن کسانی می‌روند که عزیزی را از دست داده‌اند. همین‌طور مردم سبزه سبز می‌کنند و روز عید سر قبر درگذشتگان می‌روند. اگر نوروز با ایام عزاداری مصادف شود و مثلا تاسوعا و عاشورا خیلی به عید نزدیک باشد، رسم است که عید نمی‌گیرند یا عید را خیلی کم‌رنگ برگزار می‌کنند، یا در این ایام از شیرینی استفاده نمی‌کنند و به چای و میوه اکتفا می‌کنند.

او ادامه داد:
قبلا در پذیرایی نوروز بیشتر شربت بود و انواع میوه‌های خشک، حالا بیشتر میوه هست. در گذشته، میوه‌هایی که امروز هست، نبود. از شیرینی‌های سنتی شیراز، مسقطی و کلوچه را با هم می‌خوردند که شیرینی و حلاوتش مشخص شود. در شیراز، در وصف زن و شوهری که دائم با هم باشند، می‌گویند مثل کلوچه و مسقطی می‌مانند.

فقیری سپس گفت:
پالوده‌ی شیرازی هم از بهار و بعد از عید رسم می‌شود. پالوده‌ی شیرازی هم با پالوده‌های دیگر تفاوت می‌کند، در شیراز، پالوده را می‌بندند و هنوز عده‌ای با عنوان «پالوده‌بند» داریم. پالوده به این صورت تهیه می‌شود که نشاسته را می‌پزند، بعد در ظرفی می‌ریزند که سوراخ‌های زیادی دارد و هرچه سوراخ‌های آن باریک‌تر باشد، پالوده ظریف‌تر بیرون می‌آید.

او بیان کرد:
در گذشته، به جای شکر با شیره‌ی انگور هم پالوده درست می‌کردند و به آن «پالوده شیره‌ای» می‌گفتند. الان شیرینی‌های مختلف دیگر هم هست. خوراکی دیگری که در ایام عید می‌پزند «سمنی» (سمنو) است. کسانی که نذر داشته باشند، آن را درست می‌کنند. البته درست کردنش مشکل است و باید تا صبح، آن را هم بزنند و اگر ته بگیرد می‌سوزد و سمنی تلخ می‌شود که این بد یُمن است. خوراکی دیگر که کسانی که نذر دارند درست می‌کنند، «نان یوخه» (نوعی نان شیرین) است. روزهای قبل از عید در کوچه‌های شیراز بوی عطر نان شیرین می‌پیچد.

این پژوهشگر همچنین گفت:
هفت‌سین شیرازی‌ها سمنی، سیر، سرکه، سکه، سماق، سیب و سبزه است. برای درست کردن سبزه معمولا پانزدهم اسفندماه، دانه‌هایی را که می‌خواهند آب می‌ریزند و آن‌ها را دور کوزه، کوزه‌ی قلیون و نوعی کوزه که به آن «کفتری» می‌گویند سبز می‌کنند و در روز سیزده‌به‌در آن سبزه‌ها را به دم آب می‌دهند. رسم دیگر عیدی گرفتن و عیدی دادن، بخصوص به بچه‌هاست. پدر و مادری که دختری را به خانه‌ی بخت فرستاده‌اند، در اولین سال برای او کادویی که معمولا طلاست و به آن «گُل» می‌گویند همراه سبزه، مرغ، ماهی، شیرینی می‌فرستند.

او سپس اظهار کرد:
مردم هر کشوری دو فرهنگ دارند؛ یکی فرهنگ رسمی و مکتوب که نوشته شده و دیگری فرهنگ شفاهی که زبان به زبان منتقل شده و شامل آداب و رسوم، ترانه‌ها، مشاغل، لباس‌ها، بازی‌ها، پزشکی سنتی و.... است و به مجموع آن، فرهنگ عامه می‌گویند که انسان را از زمانی که پا به عرصه‌ی هستی می‌گذارد تا زمانی که می‌میرد، دربرمی‌گیرد. قصه‌ی «عمو نوروز و پیرزن» هم که روایت شیرازی آن از بهترین روایت‌هاست، بخشی از فرهنگ شفاهی ماست. من این قصه را در کتاب «آداب و رسوم نوروزی در فارس» نوشته‌ام.

فقیری ادامه داد:
قصه‌ی «عمو نوروز و پیرزن» چهار روایت دارد که به نظرم، روایت شیرازی‌اش از همه زیباتر است. در این روایت می‌گویند پیرزن هر سال قبل از عید خانه‌اش را تمیز می‌کند، باغچه‌ خانه‌اش را بنفشه می‌کارد و آماده می‌شود تا عمو نوروز را ببیند. بعد قلیانش را چاق می‌کند و در آرزوی دیدن عمو نوروز روی آبرک (تاب) می‌نشیند، اما خوابش می‌برد. عمو نوروز می‌آید، از کلوچه و مسقطی پیرزن می‌خورد، او را می‌بوسد و می‌رود. وقتی پیرزن بیدار می‌شود، می‌فهمد عمو نوروز آمده و رفته است. می‌گویند اگر پیرزن عمو نوروز را ببیند، دنیا به آخر می‌رسد.

این پژوهشگر همچنین افزود: من کتابی هم درباره‌ی «بازی‌های محلی فارس» نوشته‌ام. یکی از این بازی‌ها خاگ‌بازی است که با تخم‌مرغ انجام می‌شود و در ایام نوروز خیلی رسم بوده است. «چلک موسه» هم یک بازی قدیمی و سرگرم‌کننده دیگر است. «کوش» نیز در شیراز بازی روز سیزده‌به‌در بوده است. «آبرک خوردن» (تاب خوردن) هم از دیگر بازی‌های رایج این منطقه است. 

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir