یادداشت مهدی یراحی با عنوان از چاله لاتارى تا چاهِ كبریت
مهدی یراحی در یادداشتی با عنوان از چاله «لاتارى» تا چاهِ «كبریت»» نوشت:
شاید طى چند روز گذشته، ویدیویى را که به شیوه «دوربین مخفى» توسط گروهِ تبلیغات فیلم «لاتارى» (با عنوان «كبریت»)، تولید و منتشر شده دیدهاید. نیازى نیست درباره میزان «بىمایهگى» سازندگانِ این آیتمِ «موذى» چیزى بگویم. تنها باید به حالِ جوانِ بااستعدادى تأسف خورد كه در اولین تجربه سینمایىاش قلههاى بسیارى را فتح كرد، اما شاید به دلیل حضورِ یاران و همراهانِ جدیدش كه تحجر را با تدین و نژادپرستى را با وطندوستى اشتباه گرفتهاند، پا به بیراهه گذاشت و حال نه تنها جایگاه هنرىاش را به این میزان تنزل داده، بلکه گمان مى كنم حتی به نگاه انسانیاش، خدشهاى جدى وارد کرده است.
چنین محصول زشتی، با كمال آرامش در فضاى مجازى پخش مى شود تا عواید فیلمی با محتواى نژادپرستانه، بیشتر شود و در مقابل، قلبهای بسیارى بشكند. جنابِ مثلاً ارزشى! نان در خون هموطنِ عرب تبار زدى تا براى عزیزانت كلاه ابریشم ببافى؟! آیا اهانت به اقلیتِ محرومى كه از گنج زیر پایش حاصلى جز رنج نداشته و ندارد، "هنر" است؟ آیا از لباس سنتى، نجابت، قناعت و سكوتشان هم نتوانستید بگذرید كه همینها را هم به ابزارى براى بهبود وضعیت گیشه فیلمى (که از نظر انسانى و هنرى شكست خورده)، تبدیل كردید؟! با این روشها قصد دفاع از آرمانها و ارزشها را دارید؟! آیا فكر نمیکنید با این میزان توهم، ادا و شؤافِ انقلابى گرى كه دارید، باید فاتحه ایرانى كه بنا باشد تندروهاى بىسلیقه و کجفكرى چون شما مدافعِ فرهنگ و ارزشهایش باشند، را خواند؟! آیا گمان مى كنید هنوزهم پُزِ داناى كُل گرفتن كار مى كند و جواب میدهد؟! از روى شهید على هاشمى، شهید متوسلیان، شهید جهانآرا و شهدایى كه به هر نحو در سخنرانىهایتان وامدارشان هستید، شرم نكردید؟
قبولِ شكست، به مراتب بیشتر از رسیدن به پیروزى جنبه، ظرفیت و جسارت مىطلبد. اى كاش این ظرفیت در شما و همكارانتان وجود مىداشت و اینگونه به تلاشى مذبوحانه و عبث تن در نمىدادید، كه از چاله "لاتارى" به چاه "كبریت" بیفتید! چرا كه با این اهانت نژادپرستانه، نه تنها احساساتِ اقلیتى نجیب و محروم را جریحهدار كردید، بلكه با پر رنگ كردن مرزهاى قومیتى، آتشِ فتنه و نفرت را میان اقوام مختلف ایرانى شعلهور ساخته و در ایام نوروز، عواطفِ هموطنان تان را به بازی و سخره گرفتید.
عالیجنابان لاتارى كه مدعى فهم صحیح از شریعت، نژاد، انقلاب، ناموس و غیرتید و تقریباً همه اصول را همچون ارث پدرى، با قرائت هاى منحط گروهى ، مصادره به مطلوب كردهاید! چه خوب كه به فكرِ غیرت ملى هستید و دست به كار! اما كاش براى اثبات دغدغه مندى هاى غیرت مندانه تان، به معضلات ریز و درشتى بپردازید كه در بسیارى از موارد، براى جامعه ایران تبدیل به بن بست شده اند. مصائبى كه غور در عمقشان (به مدد گستردگى مناسبات) تنها از شما و دوستان تان ، ساخته است. ساختش از شما، تضمینِ فروشش با من! نیازى هم به تبلیغاتِ "كبریتى" نخواهید داشت. روابطتان هم كه براى جذب سرمایه و اخذ مجوز، "الى ماشاء الله" است!
اما قبل از آن بگویید:
چگونه مىتوان اثرى كه حتى به شعارهاى سازندگانش (فارغ از درست یا غلط بودن) پایبندی ندارد و در تعارض آشكار با خاستگاه اولیه آن است را باور كرد؟! فیلمى كه در "حرف" قرار است ضدامپریالسیم باشد، اما خالقینش در "عمل" حتى اسمش را (براى جذابیت بیشتر در فروش) بر مبناىِ یكى از نمادهاى نظامِ آمریكایى که در كشورهاى جهان سوم معروفیتى فراوان دارد، برمىگزینند؛ "لاتارى"!! نامى كه تا تیتراژ پایانى فیلم در پى دلیلى قانع كننده براى انتخابش گشتم و پیدا نشد!
اگر حتى ذرهاى از شرافتِ شهداى جنگ را به یاد دارید، به جبرانِ تخمِ نفاق و تفرقهاى كه (خواسته یا ناخواسته) در دل جامعه كاشتید، از اقوام و اقلیتهاى ایران، كه با وجودِ نادیده گرفتنها و بىمهریها، هشت سال مرزها را حفظ كردند و هنوز پاى همه محرومیتها، خاك مىخورند و دم نمىزنند (بهخصوص جمعیت ایرانى هاى عرب تبار) عذرخواهى كنید و از این بیراهه برگردید. در روزگارى كه بسیارى از جریانهاى سیاسی، قصد دارند میان قومیتها، ملتها، ادیان، مذاهب و اعتقاداتِ مختلفِ موجود در منطقه خاورمیانه؛ بذر فتنه و شكاف و نفاق بپرورانند، غفلتهایى از این دست، براى تحقق اهدافِ شومِ قدرتهاى معاند، كه خواستهای جز از بین رفتنِ تمامیت ارضىِ این اقلیم را ندارند، كافیست! صهیونیسم هم نمىتوانست چنین هنرمندانه كام مردم را در نخستین روزهاى سال جدید خورشیدی تلخ كند. احسنت!
جا دارد از مدیران شبكه دوى سیما هم براى تعلل در معرفىِ ایرانیان عرب (در آیتم دردناكِ نقشه) تشكر و قدردانی كنم. دست مریزاد! ما مدت هاست به این نادیده گرفتنها از سوى صاحبان رانت، عادت كردهایم. گرچه مهر و محبت و برادرى هموطنانِ غیرعرب ایرانى، همواره مرهمی بر زخمها و رنجهایمان بوده است. فتنه حقیقى، آب به آسیاب دشمن ریختن با هدفِ بهبودِ وضعیتِ گیشه یك فیلم نژادپرستانه و دهانكجى به اقلیتهاى مظلوم كشور با سوءاستفاده از احساسات ملى است. ایران مثال فرش پر نقش و نگاریست كه زیبایىاش را مدیون تنوعِ اقوام، زبان، اقشار و فرهنگ هاى مختلف است. كافیست چشمها را بشوییم و جورِ دیگر ببینیم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
Seemorgh.com/culture
منبع: khabaronline.ir