آثار این نمایشگاه بیشتر به نقاشی‌های كودكانی شبیه بودند كه به جای نقاشی كشیدن روی كاغذهای كوچك سفید، توانسته بودند روى...

 

نقاشی‌هایی كه هفته گذشته به دیوارهای نگارخانه دی، آویزان بودند، شباهت چندانی به آثاری نداشتند كه به‌طور معمول در نمایشگاه‌های نقاشی دیده می‌شوند.
 آثار این نمایشگاه بیشتر به نقاشی‌های كودكانی شبیه بودند كه به جای نقاشی كشیدن روی كاغذهای كوچك سفید، توانسته بودند روی تخته‌های نازك چوبی به نقاشی بپردازند. در این نمایشگاه هیچ فردی كه حرفه‌اش نقاشی باشد نیز حضور نداشت و آثار ارائه‌شده در آن متعلق بود به افرادی كه نقاشی می‌كشند اما نقاش نیستند.
بنیاد مكرمه قنبری بعد از درگذشت او، چند دوره كارگاه آموزشی در زادگاه این بانوی علاقه‌مند به نقاشی برگزار كرد كه با استقبال خوبی نیز روبه‌رو شد و نمایشگاه نگارخانه دی نیز به نمایش آثار برگزیده آخرین دوره از این كارگاه اختصاص داشت. در این نمایشگاه، نقاشی‌های افراد برگزیده حاضر در كارگاه و آثاری از مكرمه قنبری در كنار هم به نمایش گذاشته شدند.
در میان آثار حاصل از این كارگاه آموزشی كه همه آنها روی تخته‌های نازك چوبی كشیده شده بودند، بیش از هر چیز آثاری به چشم می‌آمدند كه با شیوه‌های كاملا كودكانه تصویر شده بودند؛ نقاشی‌هایی با همان موضوع‌ها و شیوه اجرا كه می‌توان آنها را در دفتر نقاشی كودكان دبستانی دید. البته با این تفاوت كه حضور یك مربی در كنار این افراد مشخص است كه حداقل، آنها را به پر كردن زمینه‌های سفید آثارشان با رنگ، تشویق كرده است. جالب این‌جاست كه در برخی از آثار این بخش از نمایشگاه می‌توان همان شیوه‌ای را دید كه مكرمه قنبری در رنگ‌گذاری تابلوهایش از آنها استفاده می‌كرد و لكه‌های رنگ را به شكل نقطه نقطه در كنار هم می‌نشاند.
هر چند از یك ذهن آموزش ندیده بعید است كه به راحتی بتواند به تقلید از چنین شیوه‌ای بپردازد اما حتی اگر چنین اتفاقی روی داده باشد باز هم این مربیان كارگاه‌های آموزشی بودند كه می‌توانستند مانع از آن شوند یا آن را در مسیر صحیح هدایت كنند. البته با دیدن عكس‌هایی كه از افراد حاضر در كارگاه‌های آموزشی بنیاد مكرمه قنبری در كاتالوگ نمایشگاه چاپ شده است، این طور به‌نظر می‌رسد كه همه افراد حاضر در كارگاه‌ها، فقط افراد روستایی نبودند و عده‌ای نیز در میان آنها حضور داشتند كه با نقاشی، خیلی هم بیگانه نبودند.
ناگفته نماند كه در آثار حاصل از این كارگاه‌ها، 3 نقاشی وجود داشت كه از كیفیتی متفاوت از دیگر آثار برخوردار بودند و جالب این‌جاست كه هر 3 این تابلوها در نمایشگاه نگارخانه دی به فروش رفتند. یكی از این تابلوها، نقاشی یك چهره بود كه صرفا با كنار هم نشستن لكه‌های رنگی تصویر شده بود و تكنیك مدرن آن برای یك فرد ناآموخته كه چیزی از هنر نقاشی نمی‌داند، چندان باورپذیر نیست. دو تابلوی دیگر نیز هر چند ممكن است با مناظری كه در شمال با آنها مواجه می‌شویم تفاوت زیادی داشته باشند اما به‌عنوان یك نقاشی، نسبت به دیگر آثار قابل‌قبول‌تر بودند. در یكی از این دو تابلو، زن‌هایی تصویر شده بودند كه به شیوه روستایی‌های شمال با قرار دادن ظروفی روی سرهایشان، مشغول حمل آنها بودند.
اما مطمئنا در روستاهای شمال ایران هیچ زنی بدون روسری و با موهای بلوند و بور این كار را انجام نمی‌دهد. با این حال برای توجیه این موضوع به راحتی می‌توان از عصر ارتباطات و حضور تلویزیون در هر خانه‌ای كمك گرفت.در بخش دیگری از این نمایشگاه، تعدادی از نقاشی‌های مكرمه قنبری نیز به نمایش گذاشته شده بود. در اغلب این نقاشی‌ها، آدم‌هایی تصویر شده‌اند و سوژه‌های انسانی تم اصلی كارهای او را تشكیل می‌دهند.
در این نقاشی‌ها هر جا كه لازم شده نقاش، پیچیدگی‌های تصویری را نمایش دهد، از خلاصه كردن بیان خود استفاده كرده و سوژه‌اش را به ساده‌ترین شكل ممكن تصویر كرده است. در نقاشی‌های مكرمه قنبری، هیچ‌یك از قواعد نقاشی رعایت نمی‌شود؛ چراكه خصلت اصلی كار او نیز بر همین اساس استوار است كه بدون دانستن این قوانین و بدون در نظر گرفتن آنها، صرفا به برون‌ریزی احساس‌های خود می‌پردازد.
حضور آدم‌ها در بیشتر این آثار نشان می‌دهد كه كشیدن نقاشی برای مكرمه قنبری تااندازه‌ای بر نیاز او برای غلبه بر دغدغه‌های فكری استوار بود. جذابیت كارهای مكرمه نیز ارتباط چندانی با كیفیت آثار او ندارد، بلكه كیفیت آثار او در این نكته است كه آنها را فردی بدون دانش نقاشی، خلق كرده است. در یكی از گفت‌و‌گوهایی كه در زمان حیات مكرمه قنبری انجام شد، وقتی از او می‌پرسند كه فكر می‌كند چرا مورد توجه گروهی مستندساز قرار گرفته است، جواب می‌دهد برای اینكه از 65 سالگی نقاشی را شروع كرده آن هم بدون آن‌كه آموزشی دیده باشد.
خود مكرمه قنبری با این جواب به صادقانه‌ترین شكل ممكن درباره كار خودش قضاوت كرده است. همان طور كه برخی از آثار مكرمه قنبری با دانستن این پس‌زمینه كه خالق آنها فردی بدون دانش نقاشی است، می‌تواند حیرت‌انگیز باشد، تعداد زیادی از نقاشی‌های او حتی با دانستن این پس‌زمینه نیز چیزی برای عرضه ندارند. حال در این شرایط تكلیف معلوم است كه اگر گروهی بخواهند مانند او نقاشی كنند و به تقلید از او بپردازند، چه اتفاقی روی خواهد داد.
این هیجان‌زدگی‌ها، یادآور دورانی است كه مكرمه را به‌عنوان كشفی تازه مطرح می‌كردند كه گوی سبقت را از مارك شاگال ربوده و فرزندانش خبر از این می‌دادند كه «مریل استریپ» قصد دارد در فیلمی هالیوودی در نقش مكرمه بازی كند. غافل از آن‌كه مكرمه هیچ ارتباطی با شاگال ندارد و ارزش آثار او نیز نه به‌دلیل شاگال بودن بلكه به‌دلیل مكرمه بودن است.
شاید یكی از بهترین توصیف‌هایی كه درباره مكرمه قنبری و آثار او انجام شده، گفته‌های محسن وزیری مقدم، نقاش 84 ساله كشورمان باشد كه دو سال پیش در یكی از نمایشگاه‌های آثار قنبری عنوان كرد: «در بین طراحی‌ها، طراحی‌های غلط هم وجود دارند، اما این طراحی غلط، شیرینی و لطافت خاصی به نحوه بیان این خانم می‌دهد. كمپوزیسیون این كارها ربطی به كمپوزیسیون‌های روزمره و متداول اروپا ندارد‌ نباید و نمی‌توان از آن زاویه آنها را بررسی كرد. اما خانم مكرمه هر آنچه از دلش برآمده را با شعور و درك تمام در تابلوها گنجانده است.»
 
 
 مطالب مرتبط:
نخستین سال‌روز خاموشی نقاش خاک‌های ایران
 هانیبال الخاص؛ نقاشی خاص!!
 
 
 
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: همشهرى آنلاين