به تعبیر آرماندو میلانی، اگر می‌خواهید نجات پیدا كنید، حرف زدن تنها راه‌حل است. یك طراح برای به‌دست آوردن یك زندگی خوب باید بجنگد. اشاره او به ممیز ایران بود. او سال‌ها پیش نام فامیلی...
 
   
 
   روزها از پی هم می‌آیند و می‌روند و پاییز خاکستری جاری‌تر از هر فصل، بزرگی را با خود می‌برد، بی‌اندک رحمی ‌به ماندگان که سال‌ها باید به انتظار بمانند شاید کودکی به بلوغ برسد و جا‌های خالی که روز به روز با دریغ بیشتر می‌شوند، پر کند. روزها می‌آیند و می‌روند و قراری نیست به عادت نبودن خوب‌‌ترها و فقدان‌هایی که به مثابه ضایعه‌هایی است از پی هم. داریم به سه سالگی روز سرد آذری می‌رسیم که خبری به سرعت دهان به دهان بچرخد تا تیتر یک ده‌ها روزنامه پایتخت ایران شود. از نیمه‌های شب می‌دانستیم فردا چه روز سردی است. مرتضی ممیز رفت، با کسوتی چون قافله‌ سالاری هنر گرافیك ایران، با كوله‌باری از تجربه و تلاش. چهارم شهریورماه ۱۳۱۵ شمسی در خیابان مولوی تهران، بازار حضرتی، به دنیا آمده بود؛ مرتضی فرزند محمد علی و خانم كوچك. در فاصله دهه ۴۰ و ۵۰ به ‌بلوغ حرفه‌ای رسید؛ جهان را دیده و هرچه را كه لازم بوده، برگرفته برای ایران آورده است. هم‌دوره‌ای‌هایش می‌گویند یك‌دهه طول كشید كه دستاورد دهه گذشته‌اش را ببیند.
از میان مردم و میدان مولوی آمده بود، هیچ‌گاه ریشه‌های مذهبی، معنوی و قومی‌خود را نشكست و دورشان نكرد؛ خوشنویسی، نقش‌مایه‌ها، هنر اسلامی ‌و هرچیز دیگر را درست كشف كرد و در كارهایش به‌كار برد، آن وقت تمامیت‌اش كامل شد. از همان ابتدا ممیز می‌دانست كه تحصیلات چقدر برای رشته گرافیک مهم است؛ تلاش کرد تا این رشته را از سلطه نقاشی درآورد و به رسمیت بشناساند و بهترین طراحان را به‌عنوان استاد دعوت كند؛ حالا نتیجه‌اش هویداست و گفته می‌شود طراحی گرافیك ایران یكی از متحرك‌ترین و بااصالت‌ترین رشته‌هایی است كه به‌سرعت جایگاهی را در دنیا به‌خود اختصاص داده است.
می‌گویند هیچ‌كس مانند ممیز اینچنین به كارش عشق نورزید كه آن را تشكیلاتی و اجرایی كند. تا آخر عمرش معلمی ‌كرد، انجمن‌های متعدد راه‌اندازی كرد. گرافیك جهان را به ایران و ایران را به جهان شناساند. به تعبیری همیشه نان سفره‌اش را به‌راحتی كه از او توقع می‌رفت، با جهان تقسیم ‌كرد. با رفتنش، ده‌ها مراسم و بزرگداشت و یادمان خاطره و وعده‌هایی که برای راه‌اندازی بنیاد و جایزه‌های جهانی و... دادند؛ حضور هزاران نفر در مراسم تشییع ممیز را متمایز می‌کرد. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفته بود برای قدرشناسی از مرتضی ممیز، هنرمندی كه علاوه بر جایگاه داخلی از رتبه بین‌المللی برخوردار است و یقینا جایگاه شاخص والایی در بنا نهادن ساختمان محكم گرافیك ایران داشته، كارهای زیادی باید صورت بگیرد، اگر بعد از درگذشت‌شان صرفا به یادبودی اكتفا كنیم دین‌مان را ادا نكرده‌ایم. قرار است با همكاری انجمن گرافیك ایران و مركز هنرهای تجسمی‌جایزه‌ای به‌نام ممیز در رشته‌هایی كه وی كار كرده،‌ در سطح بین‌المللی به‌صورت سالانه یا دوسالانه مطرح شود.
محمدحسین ایمانی‌خوشخو- همان سال- تاكید كرده بود كه جایزه، مستقل از دوسالانه پوستر تهران خواهد بود و پیشنهاد اولیه موضوع‌دار بودن جایزه به مناسبتی مرتبط با این هنرمند فقید است. اما به‌جای این جایزه جهانی! به اختصاص بخشی در دوسالانه پوستر تهران به مرتضی ممیز اکتفا شد. با این حال خانواده و دوستان نزدیک ممیز طرحی اجرایی‌تر را آهسته پیش بردند و تا سه‌سالگی‌اش رساندند. آنها با اعتبار جهانی ممیز دوستانش را به ایران آوردند. به بهانه تولد یا سالروز درگذشت. در نخستین جشن تولد دیپلمات فرهنگی ایران كه بدون حضور خودش برگزار می‌شد، دوستان خارجی ممیز، بن باس- گرافیست، بنیانگذار و رئیس آرشیو طراحان گرافیك هلند- و آلن لوكرنك- طراح گرافیک فرانسوی- به دعوت اهالی نشریه نشان با ۴۰ پوستر و ۴۰ نشان به ایران آمدند. در دومین سال هم آرماندو میلانی، گرافیست سرشناس ایتالیایی. اکنون پیر برنارد فرانسوی و شاگردانش در راهند.
گرافیست‌های نامدار جهان که به‌خاطر ممیز ما به ایران می‌‌آیند
سال نخست: بن باس- دوست هلندی مرتضی ممیز و بنیانگذار و رئیس آرشیو طراحان گرافیك هلند– بود که به‌خاطر جشن تولد هفتاد سالگی پیر گرافیک ما به ایران آمد. او از دیدن جمعیتی که به‌خاطر ممیز جمع شده بودند، شگفت‌زده بود. باس از ممیز می‌گفت و تعلقاتی كه هر کس در زندگی مادی درگیر آن است. از گرایش به دنیای ماتریالیستی، ثروت و قدرت در میان مردم هم گفت و به تشریح تمایز و تفاوت ممیز و زندگی معنوی و علاقه‌مندی‌های او پرداخت. ممیز را طراح پركار و معلمی‌خواند كه مرگش خیلی‌ها را افسرده كرد؛ كسی كه وجود و توانایی‌اش را با دیگران برای بهتر شدن دنیا تقسیم كرد.
به‌گمان او چیزی كه ما را متحد می‌كند، مسائل انحصاری‌مان نیستند، بلكه آن چیزهایی هستند كه با هم تقسیم می‌كنیم و این همان فرهنگ است كه دنیا را یكپارچه نگه‌ داریم و زندگی كنیم؛ در دنیایی كه زیبایی و انسانیت مطرح است. وقتی كسی از دنیا می‌رود، دیگر اسمش به ‌زبان نمی‌آید، در مجالس نیست و خوابش را نمی‌بینیم، اما مرتضی با ماست و ما به‌عنوان طراحان جهان اینجاییم كه وجودش را گرامی‌داریم. ممیز نه‌تنها در قلب، نوشته، داستان و گفت‌وگوهای ماست، در گفته‌ها و زندگی ما هم هست؛ از مرتضی برای سهمش در زندگی خودمان تشكر می‌كنیم.
آلن لوكرنك- طراح گرافیک فرانسوی- میهمان دیگر، به همان بهانه تولد در ایران حاضر شده بود. او ممیز را طراح بزرگ، جهانی و نیز طراحی كه به حقیقت و خرد جمعی و تقسیم مزایای كار گرافیك با دیگران اعتقاد دارد، می‌دانست و تاكید می‌كرد كه ممیز ما، سهم بزرگی در معرفی طراحی گرافیك ایران داشته است. لوكرنك دوست صمیمی‌ممیز بود؛ می‌گفت: مرتضی هم همچون همه ما با كاركردهایی كه در دنیا وجود دارد، توانست خود را بهتر بشناسد. ممیز به‌عنوان یك ایرانی در سال‌های ۵۰ درحالی كه ایران از سنت خطاطی و تصویرسازی بهره‌مند بود، به گرافیك توجه نداشت، با هدفی كه داشت، متوجه شد كه این هنر چقدر مهم است و ضروری است آن ‌را در كشورش توسعه دهد.
«به‌خوبی در كارهای ممیز وقتی در فرانسه تحصیل می‌كرد، مشاهده می‌شود، مثل هر طراحی تحت تاثیر چند مكتب، حتی مكتب‌های در تضاد با هم، بود. از گرافیك سوئیس و پوسترهای لهستانی تاثیر می‌گرفت. ممیز دقت و ارتباط منظم و دقیق را از گرافیك سوئیس و آزادی را كه در پوسترهای لهستان بود، كسب كرده بود. دستش را آزاد می‌گذاشت؛ برای كارهای خلاق تحت تاثیر مكتبی بودن، لزوما كپی گرفتن نیست.»
اینها را دوست فرانسوی ممیز ‌گفته بود. او تصریح می‌کرد: مرتضی متعلق به ایران بود. سعی می‌كرد با قوانینی كه در طراحی سوئیسی بود و با درك از گرافیك پوستر لهستانی كار كند، اما پیش از هر چیز گرافیست ایرانی بود و خیلی زود كارهایش به‌خاطر تازگی، تفاوت و ایرانی بودن در دنیا جا باز كرد؛ به‌خصوص تایپوگرافی كه قبلا كار نشده بود. بسیار زود به‌عنوان نخستین ایرانی توانست به‌عضویت انجمن‌های طراحی بین‌المللی درآید. بعد از انقلاب اسلامی، متاسفانه جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران اتفاق افتاد و ایران را از دنیا جدا كرد. من هم مثل بقیه فكر می‌كردم این هنر در ایران تمام شده باشد. وقتی سال ۲۰۰۱ دعوت شدم، با تعجب كشف كردم كه نه‌تنها تمام نشده، بلكه گرافیك ایرانی تا چه‌حد خلاق، مدرن و تعلیم یافته است.
این هنرمند فرانسوی می‌گفت كه هیچ جامعه‌ای را نمی‌شناسد كه چنین انجمن ارگانیكی داشته باشند و كارشان را هنر ببینند تا لباس قلابی تبلیغات. می‌دانم این هم كار ممیز بوده كه با تلاش سخت به‌تنهایی شروع كند و بتواند آن‌را در یك راستا، تبدیل به سیل خروشان كند و اتحاد نیروی عظیمی‌را به‌ وجود ‌آورد.
این گرافیست بین‌المللی تصریح می‌كرد كه هیچ چیز ابدی نیست؛ مثل مكتب‌ها؛ مكتب لهستان از بین رفت، حتی اگر نقش پررنگی را بازی كرده باشد. كسی چه‌می‌داند كه این اتفاقی كه در ایران افتاده، چقدر دوام پیدا كند، اما معتقدم از بین نمی‌رود چون خوب تعلیم داد شده و اعضای انجمن برای نگهداری آن می‌كوشند و تاریخچه‌ای چون ممیز پشت سرخود دارند.
لوکرنک به ممیز به‌عنوان طراح گرافیك درجه یك و گرافیست مدرن احترام ‌گذاشت؛ احترام به‌خاطر پایه‌گذاری گرافیك در دانشگاه تهران، بیشتر از هر چیزی به‌عنوان یك انسان كه با هوش و ذكاوتش گرافیك ایران را جذاب و خاص كرد. می‌گفت، بدون هوش، ذكاوت و قلب رئوف او این امر امكان ندارد. كمتر كسی در قلبم به‌راحتی جا می‌گیرد و افتخار می‌كنم كه دوست او هستم.

سال دوم:
مراسم دومین سال‌ نبود مرتضی ممیز نهم آذرماه بر سر مزار وی در روستای باغبان‌كلای كردان برگزار شد؛ همان روزها برنامه‌های خانه هنرمندان ایران بسته شده و برای برگزاری این نمایشگاه كه قرار بود در آستانه دومین سالروز درگذشت پیر گرافیك ایران برگزار شود، زمان خالی نداشت. بنابراین گرافیست حدود ۶۵ ساله ایتالیایی كه ۲۰ سال گذشته را در آمریكا، فرانسه و ایتالیا گذرانده، با دو ماه تاخیر به تهران وارد آمد.
آرماندو میلانی با موهای جو گندمی ‌و به زبان تركیبی ایتالیایی و انگلیسی گفته بود، مرتضی ممیز را به‌خاطر طراحی خلاقانه و حس انسان‌دوستانه‌اش دوست داشته و گمان می‌كند این خصوصیات یك طراح خوب است.
به تعبیر آرماندو میلانی، اگر می‌خواهید نجات پیدا كنید، حرف زدن تنها راه‌حل است. یك طراح برای به‌دست آوردن یك زندگی خوب باید بجنگد. اشاره او به ممیز ایران بود. او سال‌ها پیش نام فامیلی خودش را روی یك اتومبیل قدیمی‌ دیده و با آن عكس یادگاری می‌گیرد؛ از دوستانش هم در سراسر جهان می‌خواهد كه اگر مورد مشابهی دیدند تصویری برای او ارسال كنند. تلفیق عكس مرتضی ممیز و مرلین مونرو، ارسالی پیر گرافیك ما بوده است. در نمایشگاه میلانی آثار در دو بخش جداگانه تدارك دیده شده بودند؛ در یك بخش آثار طراحی‌ها- قلم فلزی‌- و در بخشی دیگر ۴۰ لوگو و ۴۰ پوستر میلانی عرضه شدند.

سال سوم:
حالا در آستانه سومین آذرماه سرد بدون پیر گرافیک هستیم و در تدارک مراسم سومین سالروز درگذشت دیپلمات فرهنگی ایران‌زمین.
افسانه ممیز- همسر مرتضی ممیز- گفته بود این نمایشگاه‌ها كه ان‌شاءالله هرساله از طرف بنیاد مرتضی ممیز با همكاری خانواده و دوستان ممیز برگزار خواهد شد در جهت معرفی هرچه بیشتر گرافیك دنیا به ایران و بالعكس، آشنایی نسل جوان گرافیست با گرافیك جهان و ارتقای سطح گرافیك در ایران كه از اهداف و خواسته‌های مرتضی ممیز و نیز بنیاد مرتضی ممیز است، برگزار می‌شود. او همكاری و مشاركت همه دوستان را در جهت هر چه بهتر شدن كیفیت كار در آینده موثر می‌داند.
اکنون بنیاد ممیز نمایشگاهی از آثار طراح گرافیک برجسته فرانسوی پیر برنارد را از دوم تا هشتم آذر ماه سال جاری برنامه‌ریزی کرده است. «فردا را امروز بسازیم» عنوان این نمایشگاه است که در گالری ممیز خانه هنرمندان برگزار می‌شود.
اما این همه داستان نیست. نمایشگاهی هم از گزیده پروژه‌های دانشجویان فرانسوی همزمان در گالری میرمیران خانه هنرمندان هم تدارک دیده شده است. این دو نمایشگاه با همکاری و حمایت مدیریت هنرهای تجسمی‌وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشر خط و ربط، نشر مشکی، انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، خانه هنرمندان ایران، بخش فرهنگی سفارت فرانسه در تهران، آموزشگاه ویژه و چاپ نباتی برگزار خواهد شد. برگزارکنندگان می‌خواهند کتابی با عنوان «فردا را امروز بسازیم» شامل گزیده آثار طراح فرانسوی پیر برنارد به بهانه این نمایشگاه منتشر کنند. کتاب یادشده توسط انتشارات هیرمند و با مدیریت هنری ساعد مشکی تهیه و تدوین شده است. مرتضی ممیز، به‌دلیل ابتلا به بیماری سرطان پروستات و عوارض ناشی از آن، دقایقی پیش از نیمه‌شب شنبه پنجم آذر ۸۴ در بیمارستان آبان- تهران- درگذشت. ۴۵ سال تلاش بی‌وقفه در عرصه گرافیک معاصر ایران، ایجاد تشکل حرفه‌ای طراحان گرافیک، خلق فضاهای جدید طراحی، مدیریت هنری و گرافیکی بسیاری از نشریات معتبر ایران، طراحی صحنه و مطرح ساختن گرافیک ایران در صحنه‌های بین‌المللی و بالاخره تدریس و... از ممیز چهره‌ای منحصربه‌فرد و فراتر از مرزهای ایران ساخت. مرتضی ممیز فارغ‌التحصیل رشته نقاشی از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. گواهینامه طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی از مدرسه عالی هنرهای تزئینی پاریس گرفته بود. او مدیر هنری و طراح گرافیك نشریاتی چون ایران آباد، كتاب هفته، كیهان هفته، فرهنگ كاوش نگین، فرهنگ و زندگی، رودكی، فصلنامه خاورمیانه، گفت‌وگو و پیام امروز بوده و مسوولیت طراحی صحنه و لباس ۱۴ تئاتر و دو فیلم سینمایی را به‌عهده داشت. بسیاری از پوسترهای رویدادها و بیلبوردهای فیلم‌های سینمایی مطرح را او طراحی كرده بود.
ممیز كارگردان و طراح سه فیلم كوتاه نیز بود و طراحی و نقاشی، طراحی روی جلد، طراحی اعلان و نشانه‌ها، حرف‌های تجربه و سایر مقاله‌ها، ازجمله تالیفات وی به‌شمار می‌رود. سینما و تئاتر ایران وامدار تلاش‌های استاد ممیز در عرصه‌ها و مراحل مختلف تولید و پخش فیلم‌های سینمایی، متحرك و... بوده و از ذهن خلاقه وی بهره برده‌اند: خاك، ملكوت، طبیعت بی‌جان، غزل، شاید وقتی دیگر، ستارخان، دایره مینا، غریبه و مه، ناخدا خورشید، اجاره‌نشین‌ها و... با هنرمندی ممیز نقش ماندگار یافت و در خاطره فرهنگی این دیار در قالب پوستر و نشانه خواهند ماند. جایزه و نشان رتبه اول دانشگاه هنرهای زیبا، دیپلم بینال پوستر ورشو، جایزه طراح شاعر از فستیوال فیلم كن، دیپلم برای فیلم یك نقطه سبز از فستیوال مسكو، فیلم برگزیده جشنواره سینمایی بیروت و جایزه ممتاز نمایشگاه طراحی امروز از نشان درجه یك دولتی جمله افتخارهایی است كه در كارنامه این چهره ماندگار هنر ایران ثبت شده است. به‌زعم بزرگان هنر نقاشی و گرافیک، گرافیك ایران اگر در هر بخش نه، اما در یك بخش بسیار مدیون او است كه آن جدی گرفته شدن گرافیك و اعتبار خاص محكم و مستقل گرافیست است.

همه چیز از یاد می‌رود، ولی مردم اصیل و فرهنگ ‌دوست در یاد می‌دارند كه وامدار چه كسی و چه كسانی هستند. آدم‌ها، مكتب‌ها، سبك‌ها، شیوه‌ها پدیدار می‌شوند، قد می‌افرازند و از میان می‌روند و آنچه باقی می‌ماند، معنا و مفهوم تداوم زندگی هنرمند یا فرهنگ در طول تاریخ معاصر است. شاید به حق ما هم بخش عمده‌ای از این فرهنگ باشیم. تا وقتی می‌ایستیم، می‌شنویم و می‌گذریم و چیزی در خاطره ما می‌ماند، معنایش این است كه تكه‌های متعدد و متنوع این فرهنگ درخشانیم.
«مرگ چنین خواجه نه كاری است خرد»  
    
  

  
  
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: www.aftab.ir