فرش آنان مثل یك بافته عصر ساسانی در حال پوسیده شدن است. چاره کار تنها ایستادن آن بود و نگاه چشمدرچشم به این بادها كه میوزند و موجها كه میآیند. آنان تلاش میكنند، اثرشان را به جای ماندگاری بر جامدات بر خاطرهها ماندگار كنند. وقتی با احمد كارگران (از پایهگذاران گروه هنر نو هرمز) صحبت كردم، با این مسأله روبهرو شدم كه در این گروه، بر خلاف نمونههای پایتختنشین، فرد بخشی از هدف جمع است. در میان این هنرمندان خلیجی از خودمحوری و خودباوری رایج و كاذب خبری نیست؛ آنان فقط میخواهند كار كنند و بر آدمهای اطرافشان اثر بگذارند. شاید برای این است كه هر یک از افراد این گروه ریشه در جامعهشناسی و تئاتر دارند، نه هنرهای تجسمی!
حیفم میآید كه ننویسم: در اثرآفرینی گروه هرمز با مسؤولیتی اجتماعی مواجهیم. خیلی از ما فكر میكنیم، مسؤولیت اجتماعی یعنی انسانی اخلاقی بودن یا دست بالا انجام وظایف محوله به بهترین وجه. در حالی كه سالها در فرانسه دیدهام، در مهدكودك و دبستان بر این تربیت تأكید دارند: مسؤولیت اجتماعی یعنی ادای دین به جامعه و محیطی كه اجازه رشد به انسان میدهد. آنان از خردسالی میآموزند، در قبال جامعه و طبیعتی كه در آن بزرگ شدهاند، مسؤولیت دارند و نفع خود را باید در نفع جمع ببینند. ای كاش مسؤولین اداری و دولتی شهرستانها هم مثل گروه هرمز میاندیشیدند و در برابر آلودگی محیط زیست یا تعرض سیاسی به نام خلیج زیبایی چون فارس، احساس مسؤولیت میکردند.
قرار بود ساخت بزرگترین سفره هفتسین جهان هم در روزهای قبل از تحویل سال به انجام برسد، و با وجود آن كه استانداری و بخشداری با اجرای آن موافق بودند و حتا بر آن اصرار داشتند، اما به دلیل ناهماهنگی مسؤولین ارشاد هرمزگان این سفره هرگز پهن نشد! گروه معترض بودند كه: عجیب است كه مسؤولین استانی هر بار در تلویزیون حاضر میشوند و به ضرورت جذب سرمایههای توریستی توصیه میكنند، اما وقتی پای عمل میرسد، اشتیاقها و نفع همگانی فدای محافظهكاری و كاهلی میشود!
در هر حال، تا آخرین لحظات باقیمانده سال هم این حسرت و ذوق در دل هنرمندان و مردمی كه برای چیدن سفره جمع شده بودند، وجود داشت كه ممكن است، شرایط پهن كردن این سفره خاكی وجود داشته باشد. اما چنین نشد.
این گروه توانسته است، رابطه انسانی تنگاتنگی با محلیها برقرار كند و مردم به انحای مختلف خود را در برابر آثار این گروه مسؤول میدانند. این اتفاقی است كه هرگز میان مردم تهران و هنر مفهومی به وجود نیامد. همه این حوادث موجب شده، گروه هرمز مأیوس نشود. آنان در تلاشند، در ماههای آینده فرش خاكی بسیار بزرگتری را با همكاری هنرمندان دیگر استانها ببافند.
دوباره مینویسم: ای كاش مسؤولین ارشاد و استانداری هرمزگان قدروقیمت این همه احترام به طبیعت و شناخت انسانی از محیط را بدانند.
