به بهانه سالروز تولد استاد پرویز تناولی
مسیح احمدی، در سالروز تولد استاد تناولی، هنرمند مجسمهسازی کشور، اظهار کرد:
امروز در مجسمهسازی باید فرهنگ ایرانی و سبک زندگی ایرانی در نظر گرفته شود. چرا که فرهنگ و سبک زندگی ما دارای ریشه است و به تبع آن مجسمههای مبتنی بر فرهنگ ایرانی ریشهدار خواهد بود. استاد تناولی با پژوهش و پرورش ایده ها و خلاقیتش امروز در مجسمهسازی حرفهای زیادی برای گفتن دارد و با برنامه ریزی و پیروی از سبک زندگی ایرانی و فرهنگ و هنر ایرانی امروز، مجسمههای ساخته است که در موزه های بزرگ دنیا جز آثار نمایشی به حساب می آیند.
احمدی با بیان این که جمله "اصفهان گهواره هنری من است" از استاد تناولی نشان می دهد که اصفهان تا چه اندازه شهر ریشه دار، با تاریخ و فرهنگ غنی و پر مفهوم است، گفت:
فعالیت هنرمندان بزرگ ایران همگی دارای خلاقیت و هدف بوده است همانطور که در دوران صفویه آنچه بنا نهاده شده، دارای هدفی خاص بوده و پس هر اثر یک خلاقیت خوابیده است. این موضوع نشان می دهد که برای هنرمند زمانی که خلاقیت و هدف مطرح است متریال و ابعاد کار خیلی تاثیر گذار نخواهد بود.
مسیح احمدی تصریح کرد:
ما حافظ و مولانا داریم شعرایی که از هر بیت اشعارشان می توان یک مجسمه خلق کرد، ما سبک معماری کاشان، یزد و اصفهان را داریم که بر اساس هر سبک می توان مجسمه ای خلق کرد با وجود همه این ها این سوال است که چرا گاهی از غرب پیروی می کنیم؟ جاودانگی اساتیدی مثل تناولی ها این است که سعی کردند از فرهنگ داخلی منشا بگیرند چرا که معماری در این کشور از مجسمه سازی جدا نبوده است.
احمدی هنرمند مجسمه ساز با اشاره به این که وضعیت مجسمه سازی در کشور رو به بهبود است و در حال حاضر بازارهای حراجی خوب و گالری های خوبی در حال افتتاح شدن است، اظهار کرد:
طی این سال ها مجموعهداران زیادی اضافه شدند و همواره مجموعهداران بین المللی و ایرانی پیگیر آثار مجسمه سازان ایرانی هستند.
احمدی با بیان این که مجسمه سازی ایران به دلیل اصالت در دنیا خریدار دارد، گفت:
هنرمندان ایران در هنرهای تجسمی مثل عکاسی، مجسمه سازی، نقاشی و ویدئو آرت چون ریشه ای عمل می کنند، در دنیا حرف برای گفتن دارند، یکی از ریشه ادبیات وارد میشود و یکی از ریشه تاریخی اثری خلق می کند و این برای جهانیان جذاب است. چرا که جهان می تواند با این آثار ارتباط برقرار کند. امروز مجسمهسازان ایران انتظارات بیشتری از مردم و جامعه هنری دارند، چراکه هنرمندان مجسمه ساز ایران علاقه دارند که آثار خود را در کشور خودشان به نمایش بگذارند، اما متاسفانه به دلیل اینکه در خارج از کشور راحت تر آثارشان به نمایش گذاشته میشود، نمایشگاههای مجسمه سازان ایران در خارج از کشور بیش از داخل کشور شده است.
این هنرمند مجسمهسازی ادامه داد:
هنرمندان ایرانی در دنیا حرفهای مهمی برای گفتن دارند. به همین دلیل در حراجیهای بزرگ دنیا، هر ساله مجسمه هایی از ایرانیان وجود دارد. این اتفاقات نشان میدهد هنرمند مجسمهساز ایران به خصوص آن هنرمندی که از فرهنگ ایران و سبک زندگی ایرانی استفاده میکند در دنیا خریدار دارد. باید در بحث شهری به مجسمه سازها بیش از این بها داده شود. امروز مجسمههایی که در اصفهان کار می شود، رضایت بخش نیست. هنرمندان قویتر می توانند کار کنند. مفهوم ریشه دار بودن پشت مجسمههای شهری اصفهان باید وجود داشته باشد چراکه این شهر خودش ریشهدار است؛ اگر پشت مجسمه ای که در اصفهان نصب می شود، ریشه نباشد سریع فراموش می شود. امروز به دلیل نبود ریشه پشت مجسمه های اصفهان آنها پس از مدتی تکراری می شوند.
مسیح احمدی گفت:
مجسمه باید بتواند به زبانی ساده مفهوم خود را برساند و در همه دنیا یک مفهوم را مخابره کند. وقتی یک مجسمه ساز خلاقیت را در کنار ایده و مفهوم قرار دهد، آنگاه مجسمه آن هنرمند ریشهدار خواهد بود و با تکنیک ساده گویی مفهوم خود را می رساند.
این هنرمند مجسمه سازی خاطرنشان کرد:
هنرمندانی مثل استاد تناولی جستجوگرانی بودند که به دنبال یک هدف می رفتند. این افراد دنبال ارائه با کیفیت بوده و برای آثارشان شان مشخص میکردند. آنها با سوژههایشان ارتباط سمعی و بصری برقرار می کردند اما امروز متاسفانه اینترنت این ارتباط مستقیم را قطع کرده است.
بیوگرافی استاد پرویز تناولی:
پرویز تناولی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد و از نوجوانی به رشته مجسمه سازی پرداخت و در سال ۱۳۳۰ در این رشته از هنرستان هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد. سپس به ایتالیا رفت و به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۹ از آکادمی «بررا» در میلان این رشته را به پایان برد. در همان سال به تهران بازگشت و تدریس در رشته مجسمه سازی را در هنرکده تازه تأسیس هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر امروز) به عهده گرفت.
سپس در سال ۱۳۶۰ به دعوت دانشکده هنری مینا پولیس به آمریکا رفت و تا سال ۱۳۶۳ به کار و تدریس در آن دانشکده پرداخت. در سال ۱۳۶۳ دانشکده هنرهای زیبا از وی دعوت به همکاری کرد و وی پس از بازگشت به تهران سرپرستی و تدریس مجسمه سازی را در دانشگاه تهران به عهده گرفت و با ساخت کورههای برنز ریزی و تجدید نظر در برنامههای مجسمه سازی، این رشته را متحول کرد. پس از 18 سال تدریس بالاخره در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه بازنشسته شد و بعد از آن بخشی از سال را در ونکوور کانادا و بخش دیگر را در تهران به کار مشغول است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir