«نیایش و نیروی جادویی آن» در دنیای اساطیر
نكته دیگر اینكه منظور از جادو و نیروهای جادویی در این گفتار اشاره به نیروهای خارق‌العاده است؛ بدون توجه به بار منفی این واژه‌ها در ادبیات فارسی

 نیایش در دنیای اساطیری

 نیایش در دنیای اساطیری مجموعه اعمالی بوده است كه هدف آن سوق دادن نیروهای فراسویی در راستای فریادرسی و سودرسانی به نیایش‌كنندگان به حساب می‌آید. دكتر ژاله آموزگار در همایش‌ آیین‌های ایرانی كه با موضوع آب و نیایش در تالار فردوسی دانشكده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، با موضوع «نیایش و نیروی جادویی آن»‌ به ارائه مقاله‌ای پرداخت كه متن كامل آن را می‌خوانید.  
  
 دكتر ژاله آموزگار در همایش‌ آیین‌های ایرانی كه با موضوع آب و نیایش در تالار فردوسی دانشكده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، با موضوع «نیایش و نیروی جادویی آن»‌ به ارائه مقاله‌ای پرداخت كه متن كامل آن را می‌خوانید.
 
عنوان گفتار امروز من «نیایش و نیروی جادویی آن» است كه در زمینه‌های اساطیری ایران به بحث كشیده می‌شود.

پیش از آغاز مطلب اشاره به دو نكته را ضروری می‌دانم. نخست اینكه در این گفتار خود نیایش مطرح می‌گردد؛‌ با علم بر اینكه این همایش به آب و مسائل مربوط به آن اختصاص دارد. گفتار من در مقایسه با دیگر مقالاتی كه در رابطه با موضوع آب در این همایش ارائه می‌شود، بحث عام‌تری را در بر می‌گیرد و هدف آن بحث درباره نیایش و حالت جادویی آن است و دنیایی كه این مسائل در آن مطرح می‌شود، فقط دنیای اساطیری است.
نكته دیگر اینكه منظور از جادو و نیروهای جادویی در این گفتار اشاره به نیروهای خارق‌العاده است؛ بدون توجه به بار منفی این واژه‌ها در ادبیات فارسی. و به عبارت دیگر در اینجا سخن از جادوی سفید است نه جادوی سیاه.

نیایش و واژه‌هایی همچون آیین، یزش، یشن، آفرین، ‌نماز و ... در كنار معنی واژه‌نامه‌ای خود كه عبارت از شكر و سپاس به جای آوردن و مدح كردن است، مفهومی دیگر نیز در میان انسان‌های باستان داشته است و آن عبارت از مجموعه اعمالی بوده است همچون تكرار كلمات یا به جای آوردن حركات و اعمالی آیینی كه هدف آن سوق دادن نیروهای فراسویی در راستای فریادرسی و سودرسانی به نیایش‌كنندگان به حساب می‌آید.
سابقه آن را باید در دوردست‌های تاریخ جست و جو كرد و ریشه آن را در عجز انسان در مقابله با درماندگی‌ها و دشواری‌ها و در ناتوانی‌های او از برآورده ساختن خواسته‌هایش.

این بشر ناتوان می‌كوشد با انواع روش‌هایی كه می‌شناسد به زعم خود نیروهای خارق‌العاده دور از دسترس را به انقیاد خویش دربیاورد و چون درماندگی‌اش فزونی می‌یابد و قوای فراسویی در نظرش تواناتر جلوه می‌كند، ‌به نیایش و آیین‌ها دست می‌یازد. بدین سان كه نخست كلام‌های تضرع‌آمیز را با عجز و لابه به زبان می‌آورد، سپس در مرحله‌ پیشرفته‌تر درماندگی‌هایش را با سخنانی آهنگین در قالب سرودها و مزامیر می‌سراید و مجموعه این اعمال برای او تبدیل به نیرویی جادویی می‌شود و حصاری محكم به وجود می آورد و این موجود ناتوان و درمانده در میان آن احساس آرامش می‌كند. و این‌چنین می‌شود كه نیایش‌ها و آیین‌ها متناسب با نیازمندی‌ها و محیط‌های فرهنگی و جغرافیایی شكل می‌گیرد.

این رسوم بیشتر در دم‌های خاصی چون طلوع آفتاب، نیمروز و غروب آفتاب انجام می‌گیرد و كم كم این موضوع از حالت فردی به صورت دسته‌جمعی در می‌آید و نیروی برخاسته از جمع حالتی معجزه‌آمیز می‌یابدو ذات نیایش مشكل گشا می‌گردد.

در دنیای پر رمز و راز اساطیری ما نقش «یزش» و نیایش كاملا به چشم می‌خورد. در گات‌های مزدیسنایی یزش یا نیایش خود ایزدی دارداز سوی ذات اهورامزدا.

در بخشی از كتاب پهلوی «بندهشن» كه چگونگی و علت آفرینش آفریدگان برای نبرد با نیروهای شر بیان می‌شود، آمده است كه اهورامزدا با یاری امشاسپندان كه تجلیات او هستند،‌ مینو یا ایزد یزش را می‌آفریند و در هنگام نیمروز كه زمان آرمانی در ایران باستان است،‌ آفریدگار در حالت یزش و نیایش به جای آوردن به آفرینش آفریدگان می‌پردازد.

اهورامزدا كه بالاترین قدرت هستی مزدیسنایی است نیرویی بالاتر از خود ندارد كه بر او یزشی به جای بیاورد جز اینكه قائل شویم به اینكه نیایش خود به وجود آوردن نیرو است.

در همین راستا می ‌توانیم از اسطوره معروف «زروان» صحبت به میان آوریم. زروان ایزد بزرگ زمان كه در راس كائنات قرار دارد،‌ پیش از آنكه دنیای ملموسی وجود داشته باشد. او در اوج قدرت خود می‌خواهد كه برای جهان فرمانروایی به وجود آورد كه آفریدگار آسمان‌ها و زمین باشد و برای اینكه این آرزوی او برآورده شود 1000 سال صبورانه نیایش می‌كند.

این نیایش به خواست هیچ مافوقی نیست. چون بالاتر زروان نیست. نیایش فقط برای نیایش است. ثمره این هزار سال نیایش ایجاد نطفه اهورامزدا در بطن زروان است اما چون در هنگام نیایش لحظه‌ای شك می‌كند كه مبادا این آرزوی او برآورده نشود، نطفه اهریمن بسته می‌شود و در كنار اهورامزدا در بطن زمان جای می‌گیرد.

با دنباله اسطوره همگی آشنا هستید. خیر و شر در كنار هم رشد می‌كنند و وجود شر به خیر معنا می‌دهد و تقابل نیكی و بدی را در جهان پرتضاد به تصویر می‌كشد. هدف از این گفتار شرحی از آفرینش زروانی نیست بلكه توجه به مساله انجام این كار است. بدین معنا كه ایزد زمان كه در دوردست‌های تاریخ اساطیری ما هیچ قدرتی بالاتر از آن وجود ندارد، نیایش را برای چه موجودی به جا می‌آورد. جز این نیست كه نیایش برای ذات نیایش انجام می‌گیرد و خود نیایش است كه اعجاز می‌آفریند و نیروی جادویی آن موجب شگفتی‌ها می‌شود.
مورد آشنای دیگری كه با آب و باران نیز در ارتباط است،‌ اسطوره ایزد «تیشتر» یا ایزد باران تعلق دارد. تیشتر ایزدی از تبار ایزدان بسیار كهن است كه اصل آب‌ها و سرچشمه باران در ذات اوست و باروری زمین در گرو بارش اوست. اوست كه باید با دیو خشكسالی یا اپوش به نبرد بپردازد تا راه بارش باران استوار گردد.

تیشتر در شبانه‌روز اول هر ماه به صورت مرد جوان بلندقامتی در آسمان پرواز می‌كند تا از فراز ابرها باران را بر زمین بباراند كه هر قطعه آن به اندازه جامی است و به بالای مردی. در 10 شبانه‌روز دوم ماه به شكل گاو زرین‌شاخ درمی‌آید و در آسمان پرواز می‌كند و از ابرها باران می‌باراند. در ده شبانه‌روز سوم ماه به هیات اسبی در می‌آید زیبا، سپید و زرین‌موی با ساز و برگ زرین كه در آسمان پرواز می‌كند و باز از ابرها باران می‌باراند.
تیشتر در این هیات برای پاك كردن زمین از زهر جانوران زیان‌بخش به دریای اساطیری فراكرد روی می‌‌آورد تا در آنجا با «اپوش‌دیو» كه دیو خشكسالی است و به شكل اسب سیاهی است بی‌یال و بریده‌گوش به نبرد بپردازد. تیشتر اپوش را از خود نیرومندتر می‌یابد و در برابر او احساس شكست می‌كند. اپوش او را هزار كام از دریای فراخكرد دور می‌كند و خشكی و تشنگی بر جهان مستولی می‌شود.

تیشتر شكایت به اهورامزدا می‌برد كه مردم نیایش شایسته‌ای به جا نیاورده‌اند و در نیایش‌های خود نام او را آنچنان كه باید ذكر نكرده‌اند. و به عبارت دیگر نیروی جادویی نیایش را از او دریغ داشته‌اند و دلیل شكست او عدم دسترسی به نیروی نیایش مردمان بوده است و چون به فرمان اهورامزدا نیایش به جای آورده می‌شود، نیوری ده مرد جوان، 10 شتر، ‌10 گاو، ‌10 كوه و 10 رود به او بخشیده می‌شود و این بار كه در برابر اپوش‌دیو قرار می‌گیرد،‌ او را هزار كام از دریا دور می‌كند، آب را از دریا می‌‌گیرد،‌ ابرهای باران‌زا را از این سوی به آن سوی می‌تازاند و گرز خود را بر آتش درون ابرها می‌كوبد و همكار دیو اپوش از وحشت خروشی برمی‌آورد و نابود می‌شود و بار دیگر باران بیش از پیش با قطراتی به بزرگی سر گاو سر انسان بر هفت كشور فرو می‌ریزد. و این‌همه در سایه نیرویی است كه از نیایش برخاسته است.

در یشت هشتم كه اختصاص به تیشتر دارد آمده است كه اهورامزدا می‌گوید اگر نیایش به‌ آیین برای تیشتر به جای آورده شود، سپاه دشمن به این سرزمین درنیاید.

مورد دیگر از نیروی نیایش را در اسطوره «ایزد نیمروز» (رپیتوین) می‌توان یافت؛ این سرور و نگهبان گرمای روز. همكار سودرسان ایزد تیشتر و ایزد نگهبان آب‌های زیرزمینی. این ایزد كه نامش به معنای نیمروز است كه زمانی مقدس و آرمانی در اسطوره‌های ایرانی است، با آب نسبتی دارد. این ایزد در آغاز زمستان كه بنا بر گاهشماری باستانی ما در اول آبان ماه قرار دارد،‌ به دورن زمین می‌رود تا آب‌های زیرزمینی را در برابر تازش دیو سرما نگاهبان باشد و ریشه گیاهان و درختان را در آغوش گرم خود محافظت كند.

اگر در فصل تابستان گیاهان سرسبز و درختان پربارند، از تیمارهای دلسوزانه این ایزد است. در فصل زمستان كه ایزد رپیتوین در زیر زمین به سر می‌برد،‌آب چشمه‌ها گرم است و در تابستانكه او در روی زمین است،‌آب چشمه‌ها سرد. نگاهداری و نگاهبانی آب‌ها در زیر زمین، از جهتی قرینه كار ایزد تیشتر است در آسمان. اما در دورانی كه این ایزد در زیر زمین به سر می‌برد، برای نبرد او با دیو سرما، باید با نیایش‌ها به یار‌ی‌اش شتافت تا نیوریش افزون گردد. از این روست كه در ماه دوم نبرد زیرزمینی او یعنی در ماه آذر جشن‌های آتش برگزار می‌شود كه نوعی نیایش آیینی است. و چون صد روز از نزول او به زیر زمین و نبرد مداوم او با دیو سرما می‌گذرد، ناتوانی بیشتری به او هجوم می‌آورد و نیاز بیشتری به نیایش دارد. آیین‌های جشن سده درست صد روز پس از سفر زیرزمینی اوست كه باید با آیین باشكوه انجام گیرد تا بر نیروی او افزوده گردد.

و در بازگشت او در آغاز بهار، كه نشانی از پیروزی گرما بر سرماست، باید برای او نیایش‌های خاصی به جای آورد. نیایش‌های بهارانه با آیین‌های نوروزی به هم آمیخته شده است و تبدیل به جشن بزرگ سالانه ما شده است.

با چند نمونه‌ای كه از تاریخ اسطوره‌ای ایران نقل شد، امیدوارم توانسته باشم نیروی جادویی به جای آوردن نیایش را تا حدودی نشان دهم ولی باید خاطرنشان كردكه نیایش‌ها باید به‌سامان و درست به جای آورده شود و آیین‌ها به‌آیین برگزار گردد. بی‌جا نیست كه یكی از خیشكار‌ی‌های اردیبهشت‌امشاسپند،‌ نظارت بر انجام به‌آیین آیین‌هاست و اردیبهشت‌امشاسپند خود نمادی از آیین‌ به‌سامان برگزار شده است. و در میان ایزدان دیگر تاریخ اساطیری به نام ایزد «دهمان آفرین» نیز برمی‌خوریم كه نام او به معنای دعای مرد متقی است و خیشكاری او این است كه نیایش را به هدف خواسته شده برساند و همچنین می‌توان به ایزد «سروش» اشاره كرد كه ایزدی است كه برای نخستین ستایش و نیایش به جای آورده است و سرور نیایش‌های به حساب می‌آید و در یشتی كه به او تعلق دارد، از تاثیر یزش‌ها و دعاهای درست به زبان جاری شده،‌ برای دفع خطرات سخن گفته می‌شود.

با بندی از آبان یشت كه خطاب به «اردویسوراناهیتا» است كلام را به پایان می‌برم. «كشتی‌ران ماهری كه فریدون او را به صورت كركسی در آسمان به پرواز واداشته بود و توانایی در خانه خویش فرود آمدن را نداشت، با عجز و لابه دست به دامان اردویسوراناهیتا شد و خطاب به او گفت: ای اردویسور اناهیتا به یاری من بشتاب تا بر زمین اهوراآفریده و خانه خویش برسم، آنگاه نیایش و آیینی سزاوار به جای آورم. اردویسوراناهیتا كه همیشه آنانی را كه دست به سوی او دراز می‌كنند،‌ كامروا می‌سازد،‌ ‌بازوانش را محكم گرفت و بر زمین آورد، با این شرط كه آیینی‌ و نیایشی به‌آیین به جای آورد.

 

گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: rugart.org