علی بنی صدر
همه وهمه برای خلق تصویری آبستره تر. وقتی به کارهایش نزدیک تر می‌شوی، می‌بینی نه تنها تسخیر بیرحمی‌هایی است که او تجربه کرده، بلکه درعین حال شرارت انسانی را به طورکلی نشان می‌دهند....
 
گفت وگوی وحید شریفیان با علی بنی صدر
آشوب و هیجان یک میدان جنگ، شاید به نوعی شنیده می‌شود. وقایع حس می‌شوند به واسطة حرارت رنگ‌‌ها. انگار معامله و سودایی مشکوک در حال وقوع در کار نمایان است و شاید یادآور لحظة داوری است. در این مناظر مملو از جنب وجوش داستان‌‌هایی حماسی در حال آشکار شدن هستند.
علی بنی صدر، 1976، در تهران به دنیا آمد و در کودکی همراه خانواده اش به کالیفرنیا نقل مکان کرد. او در Newyork school of visual arts ثبت نام کرد، جایی که اولین نمایشگاه انفرادی اش با عنوان "در تبعید" (2005) در آنجا برپا شد. بعد از آن به آکادمی ‌هنر نیویورک رفت و در آنجا به ادامة تحصیل پرداخت. درحال حاضر در نیویورک زندگی و کار می‌کند و تاکنون در مراکز و گالری‌‌های معتبری چون روپک، ساچی، موزه کوئین نیویورک، ... شرکت داشته است. علی بنی صدر با خاطرات کودکی‌اش شناخته می‌شود، انقلاب و بیرحمی‌ دوران جنگ، که همه و همه التقاطی را نتیجه می‌دهد، که نیمی ‌آبستره است و نیمی ‌فرم‌های مشخص را تشکیل می‌دهد. این شیوه به طور کامل برای تشریح و توصیف این نقاشی‌‌ها استفاده می‌شود. در تمامی‌ کارهایش حسی از صدا و حرکت وجود دارد که ناشی از مسیری است که او تصوراتش را با آن تجریدی و یک گستره بزرگ رنگی را برای کشاندن موضوعاتش به زندگی ایجاد می‌کند. اغلب نقاشی‌‌های بنی صدر از اجزا و مؤلفه‌‌های مختلف ساخته شده است؛ پیکره‌‌هایی که از مینیاتور ایرانی الهام گرفته شده اند و با ضربات درشت قلم مو در کنتراست است. همه وهمه برای خلق تصویری آبستره تر. وقتی به کارهایش نزدیک تر می‌شوی، می‌بینی نه تنها تسخیر بیرحمی‌هایی است که او تجربه کرده، بلکه درعین حال شرارت انسانی را به طورکلی نشان می‌دهند. تغییر شکل یافته در شکوه و جلال نقاشی. سرتاسر یأس، انزوا و دهشت را نمایان می‌سازد. علی می‌گوید: من مجذوب و شیفتة تاریخ جنگ شدم؛ توطئه، استعمار، فساد، جنگ‌‌های باستانی و مدرن، ... ضدیت و کشمکش در قلب کارهایم وجود دارند. با ارتباط بیشتر با کارهای بنی صدر می‌توانیم رد پا و تأثیر استادان قدیم را ببینیم. اما به جای تقلید و پیروی تکنیکی، او آنها را از شکل انداخته، تا شیوة خود را بیشتر شخصی کند. این بخصوص در جایی مشخص‌تر می‌شود که بنی صدر از رنگ‌‌های معمول نقاشی‌‌های مذهبی اروپایی استفاده می‌کند و به این تصاویر نوعی تابش الهی می‌دهد که با کشمکشی، که اغلب به تصویر می‌کشد، در کنتراست است. این یک نوآوری است. این همان رهایی و فراغت و معنایی است که کارهای بنی صدر را هیجان‌انگیز می‌کند. برای مثال، در یکی از کارهایش، اثر نقاش قرن هفدهم هلندی به نام آدرین پیرز واندر با عنوان "صید کردن برای ارواح"، که نسخة اصلش جنگی بین کاتولیک و پروتستان را نشان می‌دهد، مبدأ قرار داده است. ولی علی بنی صدر در کارش با حفظ سبک نیمه آبستره خود هیچ کدام از فیگورهای آن نقاشی را به گونه ای که به نقاشی مبدأ ارجاع پیدا کند- چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا- تعریف نمی‌کند. همان  گونه که فرشته دفتری می‌گوید: این هنرمند صحنة نمایشی را خلق کرده و بازیگرانی را فراهم آورده که برای مخاطب واگذارده شده اند تا بازیگران پیشکسوت تشخیص داده شوند.*
• • •
علی بنی صدر

چه طور و چه زمانی به هنر علاقه مند شدید؟ در جایی خواندم، تحصیلات تان در زمینة تصویرسازی بوده؛ درهرصورت، تصویرسازی تا چه حد بر نقاشی تان تأثیر گذاشته؟
من لیسانس نقاشی دارم، اما در SVA نیویورک کلاس‌‌هایی در زمینة  تصویرسازی رفتم که بیشتر دور ه‌‌های نقاشی در دپارتمان شان برگزار می‌شد. من از زمانی  که به یاد دارم، کار هنری می‌کردم، بخصوص طراحی. اما در شانزده سالگی، یعنی زمانی که در سانفرنسیسکو کار گرافیتی می‌کردم، به نقاشی جذب شدم.

همان طورکه در بیشتر نقدهایی که بر کارهای شما نوشته شده هم آمده؛ ما می‌توانیم هیرونیموس بوش، که سیسلی براون را دریافته، و همین طور نقاشی ایرانی، بخصوص قهوه خانه، را در کارهای‌تان ببینیم؛ همگی در ترکیبی نیمه انتزاعی. آیا در پی ایراد نقدی بر تاریخ هنر یا سنت یا نقاشی سنتی  ایران هستید؟
من خیلی تحت تأثیر مینیاتور‌‌های قرن شانزدهم ایران و همین طور کار‌‌های بوش هستم. و خیلی به وجوه و فضا‌‌های روان شناسانه در این نقاشی ‌‌ها علاقه دارم و همین طور فاصله بیننده تا اثر. فکر می‌کنم، همه اینها در کارهایی که شما ذکر کردید، وجود دارد. کار‌‌های من نیمه آبستره اند؛ به خاطر این که می‌خواهم تصاویر حول وحوش مخیله ام را آشکار کنم. آنها هرگز واضح و ایستا نیستند و همواره در حرکت اند.

کار‌‌های شش - هفت سال پیش شما را که می‌بینیم، می‌توانیم نوعی از اُرینتالیسم را در آنها تشخیص دهیم؛ این که کار شما در آثار اخیر یک جهش ناگهانی داشت، خیلی جالب است!
دقیقاً نمی‌دانم به کدام کارها اشاره می‌کنید، اما شش- هفت سال پیش در حال تحصیل بودم و در حال تجربة مدیوم‌‌ها و شیوه‌‌های مختلف.

منظورم کارهایی است که در Iranian.com به نمایش درآمد، در سال ۲۰۰۵.
بله. آنها کارهایی بودند که در دوره لیسانس انجام شده بودند و من فقط در حال تجربه با مدیوم‌‌ها و شیوهای مختلف کار بودم.

در جایی گفته اید، کار‌‌های من ترجمه صداهاست؛ می‌توانید کمی‌ درباره آن توضیح دهید؟
در سال ۲۰۰۶ من منظرة D-day 1 را در نُرماندی فرانسه دیدم. این منظره هنوز دست نخورده و به همان شکلی است که در خلال جنگ جهانی  دوم با حفره‌‌های ایجاد شده روی زمین، پناهگاه‌‌ها، ...، باقی  مانده. وقتی این منظره را دیدم، دریافتم خیلی  با آنها احساس خویشاوندی و نزدیکی می‌کنم. و شروع کردم به یادآوری صدا و لرزش  انفجار‌‌های جنگ ایران و عراق، که در تهران شاهد بودم؛ حفره‌‌هایی که از زمان بچگی به یاد دارم. همه این خاطرات در من دوباره طغیان کرد و شروع به ساختن کارهایی بر اساس این صدا‌‌ها کردم ... وقتی نقاشی می‌کنم، صدای آنچه را خلق می‌کنم، می‌شنوم ...

بااین همه، به نظر می‌رسد یک انرژی بالقوه- و شاید خطرناک- در کارتان هست که براحتی  می‌تواند آنها را به مسیری دکوراتیو سوق دهد. خودتان چه نظری دارید و اگر این طور فکر می‌کنید، چه طور می‌توان این انرژی را کنترل کرد؟
شخصاً فکر نمی‌کنم آنها دکوراتیو باشند؛ اما می‌توانم بفهمم، با توجه به یک سری کارهایی که چند سال پیش ساختم، کسی  چنین تصوری داشته باشد. کارهایی که بعضی المان‌‌های دوبُعدی در آنها بود. در یکی  از نقاشی‌‌هایم با عنوان "زندانیان آفتاب» (T.V)، من یک تصویر دوبُعدی داشتم؛ تصویری از تلویزیون که وقتی  برنامه ندارد یا برنامه ‌‌هایش تمام می‌شود، نشان می  داد. یادم می  آید، وقتی  ما می‌خواستیم برنامه‌‌های تلویزیون را نگاه کنیم، تلویزیون را روشن می‌کردیم تا ببینیم هنوز این تصویر انتزاعی و صدایش هست یا نه. این تصویر (قبل و بعد از برنامه‌‌ها) یک نوع ترس همیشگی را با خود داشت، هرچند فکر می‌کنم، نقدهایی که روی این کار شد، این ارتباط را با اثر برقرار نکردند. گمان می‌کنم در امریکا شما هیچ وقت چنین تصاویری روی صفحه تلویزیون نمی‌بینید و به جایش آخر شب نمایش‌‌های تلویزیونی زنده طنز می‌بینید.

به نظر می‌رسد شما شناخت خوبی درباره تاریخ ایران دارید. دقیقاً چه زمانی به امریکا مهاجرت کردید، و تاکنون تأثیر ایران روی کارها و مسیر کاری تان چه بوده؟
من ایران را وقتی دوازده ساله بودم، ترک کردم؛ در سال ۱۹۸۸. ایران تاریخ و فرهنگی غنی دارد، از شعر و ادبیات و مینیاتور؛ و اینها همگی کار‌‌هایم را چفت وبست کرده.

دربارة هنر حال حاضر ایران چه نظری دارید؟
فکر می‌کنم، هنرمندان در ایران از هنر به عنوان سلاحی برای رساندن صدای شان به دنیا استفاده می‌کنند؛ و هدف هنر همین است. همان طور که پیکاسو می‌گوید: هنر برای تزئین اتاق‌‌ها نیست. هنر اسلحة مهاجم در برابر پدافند دشمن است.

بعضی از انتخاب‌‌ها و نمایشگاه‌‌ها، که از هنر معاصر ایران در نیویورک، پاریس یا لندن برگزار شده، یک حرکت ترقی خواهانه برای هنر ایران است یا یک معرفی شتاب زده از هنر معاصر ایران؟ چه نظری دارید، دربارة مثلاً نمایش ساعتچی از هنر معاصر خاورمیانه؟
فکر می‌کنم، این یک شمشیر دولبه است؛ از طرفی، این برای هنرمندان ساکن ایران خیلی  عالی  است که بتوانند ایده‌‌های شان را با بقیة دنیا به مشارکت بگذارند و با بقیة دنیا در ارتباط باشند. برای نمونه، درباره نمایش ساعتچی و روپک، این یک معرفی  خوب از هنر ایران بود در صحنة بین المللی هنر. و کار‌‌ها به خوبی  در کنار هم جمع آوری و ارائه شده بود. ازطرفی، بعضی نمایش‌‌های گروهی از ایرانی ‌‌ها در این سال‌‌ها برگزار شده که کیوریت‌‌های واقعاً ضعیفی داشته و به هیچ وجه سازماندهی  خوبی نداشته است.

تأثیر بازار بر مشی یک هنرمند به چه شکل است یا به چه شکلی باید باشد؟ چه زمانی می‌تواند مثبت و مفید باشد؟
زمانی  که در استودیو هستم، سعی نمی‌کنم به بازار فکر کنم. ترجیح می‌دهم با کارم تعامل داشته باشم ... بازار آنچه را بخواهد، انجام می‌دهد ...

به عنوان یک هنرمند موفق، که در نیویورک زندگی و کار می‌کند، آیا هیچ پیشنهادی برای هنرمندان ایرانی-  چه در داخل و چه در خارج - دارید؟
می‌خواهم بگویم، هنرمند باشند، هنرمندی که حالا برحسب اتفاق ایرانی هم هست، نه بیشتر!
 
 
پی نوشت
1- یادبودهای بازسازی شده یا دست نخورده، بجامانده از جنگ (جهانی دوم)، که دربردارندة صحنة روز صلح، روز فتح، روز آغاز جنگ یا روزی حساس از این گونه وقایع است.
* برگرفته از کاتولوگ نمایشگاه علی بنی صدر در گالری روپک، فوریه 2010.

 
تهیه شده توسط: مجله تندیس/  فرشته دفتری  
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان (+عکس آثار)
ویدئو اینستالیشن‌های تونی اورسلر (+عکس)
وقتــی کودکان، مدل غــول‌ها می‌شوند! (+عکس)
 رقیب شاو، کارش را شوخی نمی‌گیرد! (معرفی هنرمند هندی+عکس آثار)
نگاهی به زندگی و هنر آندره سوروگین نقاش (درویش)