نفهمیدم از کدام آسمان صاف افتادی توی دامنم، نه دامن من تو را یاد چیزی می اندازد و نه...
 
«زیر سر باد»
بیخودی به دست آمده بودی
بیخودی از دست رفتی
نفهمیدم از کدام آسمان
صاف افتادی توی دامنم
نه دامن من تو را یاد چیزی می اندازد مِن بعد
نه آسمان مرا یاد کسی
نفهمیدم آمدنت را حیران بنگرم
یا رفتنت را مات بگریم
باد آورده را باد می برد؟ قبول
دلم را که باد نیاورده بود!
***

«من»

حال و روز تو را و
دلتنگی های سال به سال تو را و
تردید های تو را که
ضرب در عشق کنیم و
به توان دلواپسی برسانیم
تازه می شود من

 *** 

غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
باور کن تمام غذاها ته می گیرند
وقتی خودت نیستی،
باران هست
 
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/Entertainment
منبع: نوشته مهدیه لطیفی/heliya1382.persianblog.ir
 
مطالب جالب دیگر:
وقتی که عشق و آغوش معجزه می‌کند و باعث حیرت می‌شود!! (+عکس)
عشق‌ها را همه با دور کمر می‌سنجند...!
بستنی با طعم گاو!!
مسجدی که اصلا شبیه مسجد نیست!! (+عکس)
هر کسی چهار زن دارد!؟
اگر می‌دانستید که قهوه چگونه تولید می‌شود، هرگز نمی‌خوردید!! (+عکس)