... تق... تق... تق...... کلون قلبم که صدا کرد...... امید فریاد زد... :... چقدر دلم برای عشق تنگ شده بود...
 
... تق ... تق ... تق ...

... کلون قلبم که صدا کرد ...

... امید فریاد زد ... :

... چقدر دلم برای عشق تنگ شده بود ...

 ...

 ...

... نومیدی زیر لب گفت ... :

... بالاخره این مرگ گور به گور شده رسید!
 
 
گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع: setaresoha.persianblog.ir