اگر دنیا 3 درجه گرمتر شود چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
«همچنان که زمینها میسوزند، دریا بالا میآید. حتی با خوشبینانهترین محاسبه، هشتاد درصد یخهای قطب شمال آب میشوند، نیویورک زیر آب فرو میرود و دریای شمالی نقشهی هلند را تکهپاره میکند. در سرتاسر دنیا، قحطیزدگان در حال حرکت خواهند بود؛ از آمریکای مرکزی به درون مکزیک و ایالات متحده و از آفریقا به درون اروپا؛ جایی که حزبهای فاشیستِ باز جان گرفته، در انتخابات، با قول آنکه قحطیزدگان را بیرون نگه میدارند، پیروز خواهند شد.»
در نگاه نخست، این توصیف بیشتر به توصیفهای آخرالزمان میماند اما این تصویری است که وبگاه «گرمایش جهانی» از دنیایی ۳ درجه گرمتر از امروز، مینگارد؛ اتفاقی که با روند کنونی تا سال ۲۰۵۰، یعنی فقط ۳۲ سال دیگر رخ خواهد داد. تصور دنیایی ۵ درجه گرمتر از امروز، دنیای سال ۲۱۰۰ میلادی هم اصلا به تخیلی نیرومند نیاز ندارد. دانستن آنکه همهی پیامدهای کنونی گرمایش جهانی در اثر افزایش ۰.۸ درجهای به نسبت میانگین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ است، در تصور کردن دنیای ۲۱۰۰، یاریکننده خواهد بود.
سال ۱۹۵۷ بود که «راجر رویل» و «هنس سوز»، استادانی از دانشگاه کالیفرنیا با انتشار مقالهی خود، نخستین چراغ را در بحث «گرمایش جهانی»، برافروختند. آنها در مقالهی خود با رد یک باور نادرست، توجهها را به نقش فعالیتهای انسانی در افزایش دمای کرهزمین جلب کردند. آن باور این بود که هر قدر که کارخانهها دیاکسیدکربن تولید کنند، اقیانوسها جذبش خواهند کرد؛ باوری که برای سالها در مجامع علمی حکمفرما بود. از آنجا که مهمترین تولیدکنندهی دیاکسید کربن، کارخانههایی بودند (هستند) که سوختهای فسیلی مصرف میکردند (میکنند)، این باور سالها مهمترین خدمت را به این کارخانهها میکرد.
در آن زمان، میزان دیاکسید کربن موجود در هوا، به نسبت پیش از انقلاب صنعتی ۱۲ درصد افزایش یافته بود؛ مقداری که امروز تقریبا ۱.۵ برابر شده است. اما «رویل» و «سوز» با اثبات آنکه اقیانوسها ظرفیتی محدود برای این کار دارند، خط بطلانی بر این باور کشیدند. به همین خاطر است که امروزه این مقاله به عنوان نقطهی آغاز بحث «گرمایش جهانی» در نظر گرفته میشود.
پس از ۱۹۵۷، اصطلاح «گرمایش جهانی» جسته و گریخته به کار میرفت؛ تا آنکه در سال ۱۹۷۵، مقالهی «تغییرِ آبوهوایی: آیا ما در مرز گرمایش جهانی هستیم؟» از «والاس بروکر» مرحلهای نوین از بحثها دربارهی گرمایش جهانی را آغاز کرد. به دنبال مقالهی بروکر، بحثها در این باره، همچنان ادامه یافت اما سیاستمداران هنوز هم چندان آن را جدی نمیگرفتند یا بهتر بگوییم، هنوز حتی در ظاهر هم لازم نمیدیدند که خود را مصمم به مقابله با افزایش گازهای گلخانهای نشان دهند.
سال ۱۹۸۸، تابستان گرم و خشکی داشت. به دنبال همین موج گرما بود که سناتورها از «جیمز هانسن»، دانشمند هواشناسی ناسا خواستند تا در مجلس سنا شهادت بدهد که «گرم شدن هوا و گازهای گلخانهای با یکدیگر ارتباط دارند.» در آن زمان، ایالات متحده بزرگترین تولیدکنندهی دیاکسیدکربن جهان بود و به تنهایی نزدیک به یک چهارم کل دیاکسید کربن جهان را تولید میکرد؛ مقامی که آن را در سال ۲۰۰۵ و پس از دههها تکیه زدن بر این جایگاه، به چین واگذاشت.
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
seemorgh.com/entertainment
منبع: isna.ir