چرا با هم سر جنگ داریم ؟
چرا حتی با یک صحبت کردن معمولی میخواهیم همدیگر را بزنیم ؟
چرا بعضی ازافراد همیشه در هنگام درخواست ، لحن و ژستی طلبکارانه داشته و از کلمات دستوری استفاده میکنند ؟ چرا در درخواستها کمتر از کلمه لطفا استفاده میشود ؟
باید گفت این نوع رفتارها به ویژه استفاده از کلمات باید گونه و دستوری تا اندازه زیادی از نوع ساختهایی که بر جامعه ما حاکم است سرچشمه میگیرد .
امروزه اصل را بر اساس کار گروهی و رفتار برابر میگذارند تا ضمن رشد خلاقیتهای فردی ، کارایی نیز بالا میرود. روابط احترام امیز نیز غیر از ان نیست .
تو به من احترام میگذاری ، من به تو احترام میگذارم پس ما با هم برابریم. این در حالی است که ساختهای جامعه این ارزشها را خاموش نگه میدارد ،واین ارزشها بروز پیدا نمی کنند.
تفکری که در جوامع قدیمی و در برخی از جامعههای حاضر وجود دارد این بوده است که اگر زور وجود نداشته باشد کارها پیش نمی رود مثلا در خانواده میگویند :
بچهها باید زور بالای سرشان باشد در غیر این صورت کاری که به او محول شده است را انجام نمیدهد .
در حقیقت باید گفت دراین نوع تفکر اولین چیزی که باعث حل مساله میشود استفاده از زور است . در نحوه رابطه برابرانه درست است که نتایج بهتراست اما خیلی پیچیده تر بوده و در حقیقت به مهارت و دانش بیشتری نیاز است .
در شیوه ارتباط برابرانه دیگر به خود رابطه فکر نمی شود بلکه به نتیجه اش توجه میشود .استفاده از جملات دستوری را به ساختار اجتماعی ، تربیتی و فرهنگی جامعه بستگی دارد
به نظر میرسد ریشه طلبکارانه رفتار کردن و عدم درخواست در بیان خواستهها . استفاده کردن از جملات زیبا ، خواهش کردن ، با لطف صحبت کردن ، رعایت ادب و احترام به دیگران نه احساس حقارت و ضعف میاورد بلکه نشانی از شخصیت والای شماست .
در گذشته رعایت احترام در تمام جوامع بشری امری بدیهی بوده است و کلام افراد بسیار اهمیت داشته است اما در نسلهای بعد این اصل رعایت نشده است .
تناقض میان ارزشهای گفته شده و انچه در عمل اجرا شده است ، نیز عامل مهمی است .
طولانی شدن اقتدارها در هر حوزه ای باعث مشکلات میشود .
مثلا لازم است والدین بچه تا سن 16 سالگی وی اقتدار داشته باشند و پس از ان کم کم دایره اقتدار خود را کمتر کنند اما متاسفانه در خیلی از موارد این وضعیت را ادامه میدهند . یکی از پیامدهای این طولانی شدن اقتدار ، تحقیر شخصیتهاست . و باعث ایجاد مشکل میشود .
همان طور که گفته شد " باید " گفتن و دستور دادن باعث انزجار افراد از شما می شود و نتیجه ان نیز سطحی و زود گذر است اما خواهش کردن نتیجه روانی مثبتی دارد . دراین توصیه میشود که : " به جای کلمه " باید " از عبارت " بهتر است " استفاده کنید . نتیجه این امر بسیار پایدارتر و مطلوب تر خواهد بود و بار منفی کلمه " باید " نیز گرفته میشود .
وی همچنین معتقد است که در صورت طلبکارانه و دستوری برخورد کردن افراد ،جامعه دچار چرخه ی معیوب شده از تنشها ، فشارها ، تقاضاهای براورده نشده ، ناکامیها و سرکوب شدنها میشود که اگر کسی در این چرخه بیفتد ، تلاش میکند احساس حقارت و خود کمتربینی خود را با فریاد کردن خواستهها التیام بخشد و با استفاده از بایدها به دنبال شفای سطحی زخمهای درونی خویش باشد .
و همه ی این مسائل از ان جا ناشی میشود که ما بر مکالماتمان حاکم نیستیم و این از بینشهایمان نشات میگیرد . باید گفتن ناشی از جهان بینی است که بر تعاملات و روابط جامعهها حاکی است . و باعث میشود چرخه ی جامعه کند حرکت کند و جامعه ای پر از تنشها و سرکشیها و اشوبهای داشته باشیم .
بر عکس این مطالب ، آن رابطههای دوستانه و محترمانه است در هر سطحی است که باعث سرعت و حرکت روان تر چرخه ی جامعه میشود .
رفتار درست و استفاده از کلمات و جملات درخواست گونه و همراه با احترام در هر سطحی باعث سالمتر شدن ، بهتر و بهبود روابط شده و فعالیتها را کاراتر و نتایج ان را مثبت تر خواهد کرد .