حالا هم گاه و بیگاه تا پسرش میرسد به او خبر میدهد: میدانی خانمت هنوز نیامده؟ میدانی میهمان دارید؟ شام برایت همان چیزی كه دوست داری گذاشتهام بیا یه لقمه بخور بعد خانه خودت هم میخوری.
همین كارها مایه دلخوری عروس خانم را فراهم كرده است و این روزها زمزمه همان چیزی كه مادر داماد از آن میترسید شروع شده است: میخواهم برویم یك آپارتمان نزدیك مادرم اینها بگیریم. از اینجا رفت و آمد خیلی مشكل است. به محل كارم نیز دور است و...
هرقدر میزان وابستگی عاطفی مادر با پسر بیشتر و بیشتر باشد، سپردن او به عروس سختتر میشود.
برخی از مادران ماهها و بلكه سالها پس از ازدواج پسرشان هنوز نمیتوانند نگرانیشان را از وضعیت فرزندشان پنهان دارند و حتی گاه نسبت به غذا خوردن پسرشان، دستپخت عروس و نحوه پرستاری او وقتی بیمار است شك و تردید دارند و گاه این تردیدها را به صورت آزار دهندهای بروز میدهند.
مادر كه همیشه آرزو میكرده پسرش داماد شود امروز نگران این است كه هیچكس بخوبی او نتواند از پسر دردانهاش مراقبت كند.
توصیههای همیشگی مادرشوهر در مورد مراقبت از پسرش باعث میشود به عروس حس یك خدمتكار دست دهد و جایگاه همسرش نیز به عنوان یك مرد بچه ننه در نظر او جلوه كند و از كنترل همیشگی مادر شوهر فاصله بگیرد. چون خانمها ترجیح میدهند در زندگی همسرشان زن اول باشند. تنها كسی كه مسوول رسیدگی به مرد زندگیشان است.
مشاوران خانواده به زوجهای جوان و والدین آنان توصیه میكنند از دخالت مستمر در زندگی زوج جوان بپرهیزند و تنها وقتی از آنان كمك خواسته شد توصیهها و تجربیات خود را در اختیار آنان قرار دهند. رفتارهای كنترلی ابراز ناراحتی و دلتنگی و گریه برخی مادران برای دوری از فرزند و دعوت كردن او به هر بهانه بدون حضور همسر و كم محلی به همسر او سبب میشود در زندگی زوج كدورت ایجاد شود و در ذهن مرد نیز تعارض پدید بیاید و احساس گناه به او دست دهد بدخلقیها، سردیها و ستیزهای ناشی از آن میتواند زندگی زوج را تا سرحد جدایی سوق دهد.
متخصصان خانواده و روانشناسی، جایگاه خانواده را در حد یك الگوی قابل استفاده در مراحل مختلف زندگی و میانجی در مسائل دشوار و پایگاه و حامی میدانند كه در مراحل سخت و مورد نیاز به یاری فرزندان میشتابند.
نوع دیگری از اختلال در رابطه خانواده پدری و خانواده جوان روابط سرد و منفعلانه است. برخی والدین خصوصا مادران برای جلوگیری از مداخله در زندگی زوج جوان كلا آنها را به حال خود رها میكنند و حتی از رفت و آمد با آنان نیز خودداری میكنند.
حس میكنم والدین همسرم از من خوششان نمیآید زیرا از وقتی ما ازدواج كردهایم به خانهمان رفت و آمد نمیكنند و فقط انتظار دارند ما به خانه آنان برویم و مزاحمت را بهانه میكنند.
رفتار وگفتار مادر شوهر الگویی برای رفتار سایر افراد خانواده میشود پس در این زمینه مادر شوهرها در حفظ جایگاه و تكریم همسر پسرشان نقش مهمی ایفا میكنند. كما اینكه عروس خانواده نیز متقابلا رفتار چنین مادر شوهر خردمندی را الگوی رفتار خود خواهد كرد و باعث افتخار خود میداند كه به او كمك كند و از او درس بگیرد.
این دیدگاه همیشه روابط را مشكل میكند.