این هفته قصد داریم در مورد رابطه پدر و فرزندی با شما صحبت كنیم. در یكی از پرونده‌های دادگاه در كانادا موردی بود كه مطرح كردن آن بی‌فایده نیست.

 

ماجرا مربوط به مشكل میان یك پدر و دختری 12 ساله بود كه طرز تفكر و نگرش متفاوتی داشتند و از دادگاه تقاضای كمك كرده بودند.

دختر 12 ساله كه سوزان نام داشت معتقد بود كه پدرش مدام از او ایراد می‌گیرد و تمام فعالیت‌های روزانه او را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.او می‌گفت پدرم اجازه نمی‌دهد با اتوبوس مدرسه به اردو بروم. نمی‌گذارد با دوستانم بیرون بروم، بخصوص اگر قرار باشد برای تفریح و گردش برویم.این اواخر نیز فقط به دلیل این‌كه دوستم از طریق اینترنت چند جوك نامناسب برایم فرستاده كامپیوترم را از من گرفته و توسط یكی از دوستانش سایت مورد نظر را نیز هك كرده.

من نمی‌توانم در فضایی كه مانند زندان است براحتی زندگی كنم و درس بخوانم و شاداب باشم. نیاز به محیط بازتری دارم. امروز با گذشته فرق كرده است. من خودم می‌توانم خوب و بد را تشخیص دهم و برای خودم تصمیم بگیرم، اما پدرم هرگز چنین اجازه‌ای به من نمی‌دهد.

از طرف دیگر وقتی این پدر و دختر به دادگاه مراجعه كرده بودند مشاور به دختر گفته بود تا وقتی كه جرمی ‌از شما سرنزده باشد هیچ‌كس نمی‌تواند شما را محدود كند و برایتان مرز بگذارد.

اما پدر كه با نگرانی صحبت می‌كرد گفت كه او دخترش را دوست دارد و معتقد است كه فرزندان از دوره كودكی به بعد باید با حد و مرزهایی روبه‌رو باشند تا هم امنیت بیشتری داشته باشند و هم والدین بتوانند آنها را در شرایط گوناگون مورد حمایت قرار دهند. 

این موضوع از نظر تربیتی تعریف شده است. او ادامه داد من نمی‌توانم بگذارم دخترم مانند یك فرد غریبه تمام هنجارها و ارزش‌های خانواده را زیر پا بگذارد و تا وقتی به طور علنی جرمی ‌مرتكب نشده هیچ برخوردی با او نكنم. اگر قرار باشد با هر كسی می‌خواهد چت كند و هر اطلاعات و جوك و عكسی كه می‌خواهد در اینترنت ببیند و از این طریق با افرادی سودجویی كه می‌خواهند چنین دخترانی را به دام بیندازند آشنا شده و مطابق نظرات آنها عمل كند دیگر كاری از دست ما بر نمی‌آید.

من نمی‌توانم بنشینم و تباه شدن زندگی فرزندم را ببینم و دم نزنم. درست است كه او 12 سال دارد، اما هنوز در اجتماع نیست و از روابط اجتماعی و فریب‌های جامعه اطلاعی ندارد. او هنوز خیلی كوچكتر از آن است كه بتواند پیش‌بینی كارهای خود را به درستی بكند و بتواند عواقب آنها را تشخیص دهد.

دوست او كاری كرده كه دخترم با من مثل غریبه رفتار كند در صورتی كه من از روی دلسوزی می‌خواهم مانع برخی از كارهای به ظاهر ساده او شوم.من پدرم و هیچ پدری نیست كه آینده و زندگی فرزندش برایش اهمیتی نداشته باشد. 

اگر قرار باشد كه پدر در نقش بانك ظاهر شود و فقط هزینه كارهای مختلف فرزندان را پرداخت نماید، اما هیچ حقی برای اظهارنظر یا مقابله با مسائل ناشایست نداشته باشد پس ارتباطات خانوادگی و رابطه صمیمانه میان اعضا چه می‌شود؟!اگر قرار است جهان با پیشرفت خود اعضای خانواده را چنان از هم دور كند كه هیچ‌كس اهمیتی به دیگری ندهد این چه پیشرفت و چه لذتی است؟! 

البته وكیل پدر معتقد است كه این خواست دختر بود تا موضوع را به دادگاه بكشاند و به این طریق پدر را متوجه اشتباهش بكند، اما نهایتا این موضوع موجب تشدید اوضاع و سرسختی طرفین شده و حالا باید منتظر نظر قاضی در این مورد بود.
 
 
 
گردآورى:گروه سبك زندگى سيمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع:www.jamajamonline.ir
 
مطالب پيشنهادى:
چگونه فرزندانی مودب داشته باشيم؟؟؟
نگاهی به گرايش دختران به رفتارهای پسرانه
دانشجویان و سال‌های دور از خانه
 سنین طلایی جوانی فرزندمان را جدی بگیریم؟!