جداسازي دو جنس در دانشگاه؛ «توهين» به دختر و پسر دانشجو
از محوطة شلوغ و پرسروصداي دانشگاه عبور ميكنم و وارد يكي از ساختمانها ميشوم و عجيب است كه محيط بهيكباره به محيطي ساكت و نسبتاً خلوت تبديل ميشود. روي پردهها و ديوارها جملات پندآموز و آيات و روايات زيادي دربارة ماه رمضان به چشم ميخورد. در حالِ بالا رفتن از پلههاي انتهاي سالن هستم كه با شنيدن صداي فريادهايي متوجه مردي نسبتاً بلندقد با ريش بلند و درهم ميشوم كه دختر و پسري به دنبال او روان هستند. حدس ميزنم سوژه خودش به استقبالم آمده است. مرد مرتباً با پرخاش و فشارِ دست پسر را به جلو ميراند و دختر، كمي آرامتر، پشت سر آنها حركت ميكند. ناراحتي و اضطراب را در چشمان هر دوي آنها ميبينم. در يك آن مرد به عقب برميگردد و بند كيف دختر را كه روي دوشش قرار گرفته ميكشد و ميگويد: «تندتر بيا.» وارد اتاقي ميشوند كه سردر آن تابلو «انتظامات» به چشم ميخورد. مرد درحاليكه كاغذهايي در دست دارد دائماً از اين سو به آن سوي اتاق ميرود و صداي فريادهايش بهطور نامفهوم به گوش ميرسد. به كاغذي كه در دست دارد اشاره ميكند و ميگويد: «سابقه هم كه داري!» دختر كمي آن طرفتر در حالِ صحبت با خانمي است كه با چادر سياه پشت ميزي نشسته است.
پس از چند دقيقه دختر با چهرهاي برافروخته و عصباني از اتاق بيرون ميآيد و به طرف در خروجي ساختمان ميرود. صبر ميكنم تا كمي آرام شود و بعد ميپرسم: «قضيه چه بود؟» ميگويد:
من داشتم با پسرخالهام صحبت ميكردم كه آن آقا گفت بايد با او به انتظامات برويم.
به او گفتي كه پسرخالهات است؟
درحاليكه چشمانش اطراف را جستوجو ميكند، ميگويد:
بله گفتم ولي گفت: «با پسرخالهات هم حق نداري صحبت كني.»...
پس از چند دقيقه دختر با چهرهاي برافروخته و عصباني از اتاق بيرون ميآيد و به طرف در خروجي ساختمان ميرود. صبر ميكنم تا كمي آرام شود و بعد ميپرسم: «قضيه چه بود؟» ميگويد:
من داشتم با پسرخالهام صحبت ميكردم كه آن آقا گفت بايد با او به انتظامات برويم.
به او گفتي كه پسرخالهات است؟
درحاليكه چشمانش اطراف را جستوجو ميكند، ميگويد:
بله گفتم ولي گفت: «با پسرخالهات هم حق نداري صحبت كني.»...
كمي دورتر پسر را ميبيند كه با اشاره از او ميپرسد اوضاع چطور است و دختر درحاليكه سعي ميكند ناراحتي خود را پنهان كند سري تكان ميدهد كه يعني بد نيست و نگران نباشد، و ادامه ميدهد:
... گفتند گزارش مينويسند. خانم جباري، مسئول انتظامات خواهران، مرا تهديد به اخراج كرد و گفت الان روزي شش، هفت مورد اخراج دارند. همانجا هم دختر ديگري بود كه حكم اخراجش را صادر كرده بودند و التماس ميكرد حكمش را لغو كنند. من هم از آنها خواهش كردم. گفتند: «فعلا ً برو ببينيم چه ميشود.»
طبق چه قانوني ميخواهند تو را اخراج كنند، آيا جايي نوشته شده كه دختر و پسر نبايد با هم صحبت كنند؟
نه، نوشته نشده، فقط در مورد آرايش و لباس تذكراتي دادهاند.
از او جدا ميشوم و به طرف پسر كه كمي آن طرفتر با دوستانش مشغول صحبت است ميروم. به محض اينكه اولين سؤال را ميپرسم، سر صحبت او و دوستانش باز ميشود. همگي از سختگيريهاي بيمبنا و بيقانوني كه در اين دانشگاه اعمال ميشود، ناراضي و گلهمندند:
به مارك روي لباس مثلا ً نايك و ديزل و... گير ميدهند. داخل گوشيهاي موبايل ما را ميگردند، مخصوصاً گوشيهاي دوربيندار؛ اگر كسي را در حال عكس گرفتن ببينند كه كارش ساخته است.
به مدل ريش ايراد ميگيرند. اگر بخواهي ريش بگذاري، بايد حتماً سبيل هم بگذاري. موي بلند هم اشكال دارد. البته خود من تا وقتي ريشهايم بلند بود به موهاي بلندم ايراد نميگرفتند ولي وقتي ريشهايم را زدم، گفتند: «چرا موهايت بلند است؟»
به نامزدها هم تذكر ميدهند كه با هم صحبت نكنند. يكبار پدر و مادر يكي از دوستانم كه نامزد داشت به دانشگاه آمده و گفته بودند اينها با هم نامزدند ولي آنها جواب داده بودند كه فرقي ندارد، داخل دانشگاه هيچ دختر و پسري نبايد با هم ارتباط داشته باشند.
ولي الان كه من بعضي از دخترها و پسرها را در حال حرف زدن ميبينم!
بله، فقط اگر داخل ساختمان باشي تذكر ميدهند، چون حوصله ندارند ازساختمان بيرون بيايند.
حالا متوجه علت خلوتي داخل ساختمان و شلوغي محوطه ميشوم!
«سابقهاي» كه مأمور انتظامات از آن صحبت كرده بود كنجكاوي مرا برانگيخته بود و نميدانستم سؤال دربارة آن خارج از ادب است يا نه. سرانجام بهطور ضمني و مؤدبانه از او دربارة آن «سابقه» ميپرسم. ميگويد:
دفعة قبل هم با دخترخالهام صحبت كرده بودم. اينجا خيلي راحت كلمة «سابقه» و «رابطه» را در هر مورد كوچكي بهكار ميبرند. آبروي دانشجوها برايشان اهميت ندارد و بهراحتي به آنها برچسبهاي نامربوط ميزنند. خيلي دوست داشتم به همين آقاياني كه در و ديوار را پر از تذكرات مخصوص ماه رمضان كردهاند بگويم آيا تهمت زدن به يك انسان و ريختن آبروي او روزه را باطل نميكند؟ شما كه ديديد مرا چطور هل ميدادند و بر سرم فرياد ميزدند، مطمئناً هيچگاه اين توهينها از خاطرم نميرود.
دوستان ديگر او هم حرفهايي براي گفتن دارند. از آنها ميپرسم:
يكي از مسئولان دانشگاه شما گفته بود بعد از جدا كردن كلاس دخترها از پسرها،% 90 درصد پيشرفت تحصيلي داشتهايد، نظر شما در اين باره چيست؟
همگي به هم نگاه ميكنند و ميزنند زير خنده...
آره، والله! از وقتي كلاسها جدا شده و ما سر كلاسها نميرويم، آلودگي فكريمان كمتر شده!
بالاخره بعد از چند دقيقه شوخي و خنده دربارة پيشرفت 90 درصدي، يكي از آنها ميگويد: «همه ميدانند كه كلاسهاي مختلط هميشه شلوغتر از كلاسهاي تفكيكشده است. پيشرفتي هم نديدهايم. خيلي دوست داريم بدانيم بر چه مبنايي چنين حرفي زدهاند.»
بعد از صحبت كردن با چند دانشجو از دانشكدههاي مختلف متوجه ميشوم كه سياست رؤساي دانشكدههاي مختلف، در اين زمينه، با يكديگر و مسئولان دانشگاه متفاوت است.
مهناز مهديزاده دانشجوي سال چهارم كارشناسي زبان است و از طرحي كه جديداً مسئولان دانشگاه در گفتوگو با رسانهها براي جداسازي جنسيتي مطرح كردهاند بيخبر است. او ميگويد: «از ترم گذشته كه مدير گروه زبان عوض شده تمام كلاسها را مختلط كرده است، زيرا به جداسازي دخترها و پسرها اعتقادي ندارد.»
دوست ديگر او كه دانشجوي كامپيوتر است، ميگويد: «در دانشكدة كامپيوتر هم، امسال كلاسهايي كه بهصورت مختلط تشكيل ميشود بيشتر از كلاسهاي مختلط سال گذشته است.»
طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاهها كه تابستان سال جاري مطرح شد شوك بزرگي بر جامعه بهويژه بر قشر فرهنگي و دانشجوي كشور وارد كرد و موجبات حيرت آنان را فراهم آورد.
اين طرح بهنوعي يادآور طرح تصويبنشدة انطباق پزشكي بود كه در مجلس پنجم طرح شد و به همان ميزان نيز بازتابهاي گوناگوني يافت. غلامحسين ظريفيان، معاون دانشجويي وزارت علوم، از مخالفت قطعي و صددرصد وزارت علوم با اين طرح خبر داد و ارائة چنين پيشنهادهايي را ناشي از تفكر و ديدگاهي دانست كه فكر و ذهن و روح انسان را صرفاً متوجه مسائل غريزي و جنسي ميداند. او همچنين افزود: «طبق تحقيقات، برخي از آسيبهاي نسل جوان در مدارس كه تفكيكشده هستند از دانشگاههاي كشور كه تفكيكنشدهاند بيشتر است.»
مسعود پزشكيان، وزير بهداشت، نيز ضمن مخالفت با طرح مذكور اطمينان داد كه اين طرح در دانشگاههاي پزشكي اجرا نخواهد شد.
رؤساي بعضي از مهمترين دانشگاههاي دولتي تهران نيز بهشدت با اين طرح مخالفت كردند و آن را توهين به دانشگاه و دانشگاهيان دانستند. سعيد سمنانيان، رئيس دانشگاه تربيت مدرس، با طالباني و متحجرانه خواندن اينگونه افكار، اين طرح را وسيلهاي براي متشرع نشان دادن و كسب جايگاه و موقعيت بالا براي طراحان آن دانست.
نجفقلي حبيبي، رئيس دانشگاه علامه طباطبايي، تفكيك جنسيتي در دانشگاهها را به صلاح جامعه ندانست و گفت: «با توجه به اينكه تفكيك جنسيتي بههيچوجه عملي نيست، چرا برخي بر آن اصرار دارند؟» او همچنين افزود: «برخي جريانات فكري در جامعه تلاش ميكنند تا اين طرح را در تمام حوزهها اجرا كنند، اما محيط دانشگاه متفاوت است. شايد بتوان در اتوبوسها تفكيك ايجاد كرد اما در جامعة دانشگاهي نميتوان اين كار را انجام داد.» علي قاضي، قائم مقام و معاون فرهنگي نهاد نمايندگي مقام رهبري در دانشگاه تربيت مدرس، معتقد است: «اگر ضوابط شرعي اجرا شود، ديگر نيازي به تفكيك جنسيتي در دانشگاهها نيست.» او همچنين ميافزايد: «بايد فرهنگ مذهبي بين دانشجويان را افزايش دهيم تا شاهد مشكلاتي در اين زمينه نباشيم، اما خطكشي بين زن و مرد در دانشگاهها را نميپذيريم.»
بحث تفكيك جنسيتي با نطق پيش از دستور نيره اخوان بيطرف، نمايندة اصفهان، آغاز شد كه از دولت خواسته بود لايحهاي براي جداسازي فضاي دانشگاهها به مجلس ارائه دهد. محمدتقي رهبر، ديگر نمايندة اصفهان، نيز مخالفت خود را با اختلاط در دانشگاه ابراز كرد و در نشستي با انصار حزبالله تهران در پاسخ به مخالفان نطق اخوان بيطرف گفت: «چرا دانشگاههاي ما بايد بهگونهاي باشد كه وقتي يك نمايندة مجلس مسئلة تفكيك دختران و پسران را مطرح ميكند اينگونه اعتراض شود؟» وي تأكيد كرد: «چرا در مقاطع تحصيلي ديگر اين تفكيك وجود دارد، اما در مقطع دانشگاه كه اوج جواني است ما شاهد اختلاط هستيم؟» اما بحث به همينجا ختم نشد و بارها ديگر نمايندگان اين طرح را رد يا قبول كردند، طراحانِ آن نظرهاي متفاوت و متناقضي مطرح كردند و نهايتاً طرح در كميسيون فرهنگي مجلس رد شد. اما همچنان اظهارنظر در مورد آن ادامه دارد (چنانكه محمدتقي رهبر در تذكري به رئيسجمهور از اردوهاي مختلط دانشجويان انتقاد كرد و دانشگاه علامه طباطبايي نيز مدتها درگير اختلافات بسيج دانشجويي و مسئولان دانشگاه بر سر جو فرهنگي و به قول اعضاي بسيج «فساد دانشگاه» بود.
در رد يا قبول تفكيك جنسيتي در دانشگاهها همهگونه نظري شنيده شد؛ از امامان جمعه و نمايندگان مجلس و وزرا گرفته تا استادان و رؤساي دانشگاه، و تنها نظري كه نه خواسته شد و نه شنيده شد، نظر دانشجويان بود. شايد بتوان گفت نظرهاي فيالبداهه و بدون پيشزمينة قبلي كه دانشجويان در جواب نظرخواهي دربارة اين طرح دادهاند بسيار پختهتر، سنجيدهتر و واقعگرايانهتر از نظر طراحان اين طرح است.
مسئولان دانشگاه آزاد، در رأس موافقان طرح تفكيك
سابقة اجراي چنين طرحي، بجز چند مورد محدود و همگي در دروس عمومي دانشگاههاي دولتي، به دانشگاه آزاد برميگردد.
واحدهاي دانشگاه آزاد در سراسر كشور با اينكه زير نظر مديريت واحدي هستند سياستهاي فرهنگي متفاوت و گاه متناقضي را در پيش گرفتهاند. مثلا ً در بعضي واحدها چادر براي دختران دانشجو اجباري است درحاليكه در واحدهاي ديگر اينگونه نيست. صحبت كردن دختر و پسر در جايي ممنوع و در جايي ديگر آزاد است. در شهري كلاسها و حتي در ورودي تفكيك شده و در شهري ديگر تفكيك نشده است. مدير گروهي در يكي از واحدها با كلاس تفكيكشده مخالف است و برنامة آموزش را مختلط تنظيم ميكند، درحاليكه رئيس همان واحد از تفكيك تمام كلاسها خبر ميدهد. اين سردرگمي و آشفتگي سالهاست كه گريبانگير اين تشكيلات عريض و طويل دانشگاهي است و دانشجويان از تغييرات هر روزة قوانين انضباطي گلهمندند. در هر حال بهنظر ميرسد، حتي با تصويب نشدن طرح تفكيك جنسيتي در مجلس، دانشگاه آزاد به روند كجدارومريز قبلي خود در اين زمينه ادامه دهد و بخشي از بودجهاش را به فراهم آوردن شرايط براي اجراي اين طرح اختصاص دهد.
اظهارنظر بعضي از مسئولان اين دانشگاه گواه اين مدعاست:
دكتر احمدي، معاون فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد، معتقد است: «تفكيك جنسيتي در دانشگاه به ايجاد فضايي سالمتر و محيطي مناسب جهت يادگيري دانشجويان منجر خواهد شد.»
گلمحمدي، مسئول دفتر نمايندگي مقام رهبري در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهرانجنوب، راهحل مشكلات اخلاقي در دانشگاهها را تفكيك جنسيتي دانسته و گفته است: «اجراي اين طرح 80 درصد مشكلات اخلاقي و تحصيلي را برطرف ميكند.»
رئيس دفتر فرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد واحد رودهن، كه يكي از بزرگترين واحدهاي دانشگاه آزاد است، در گفتوگو با ايسنا گفته است: «كيفيت آموزش با اجراي اين طرح 90 درصد افزايش پيدا ميكند و دانشجويان دختر و پسر با فراغت سرگرم تحقيق و تفحص و مطالعة مفيد ميشوند.»
از حسن جانعبدي، رئيس دفتر فرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد واحد رودهن، كسي كه آمار پيشرفت 90 درصدي دانشجويان اين دانشگاه پس از تفكيك كلاسها را ارائه داده، ميخواهم دربارة تحقيقي كه اين ميزان پيشرفت را نشان داده است، توضيح دهد. او با تعجب ميگويد: «من چنين چيزي گفتهام؟» و من توضيح ميدهم كه اين جمله در مصاحبهاي با ايسنا از او نقل شده است. هرچند بهنظر ميرسد هنوز بهخاطر نياورده است، ميگويد: «البته چنين پيشرفتي داشتهايم ولي تحقيقي به صورت آماري دربارة آن صورت نگرفته است.» و ادامه ميدهد: «بهرغم شايعاتي كه در مورد اين دانشگاه مطرح است، طبق نتايج ارزيابيهاي انجامشده، دانشگاه ما در بين دانشگاههاي منطقة 8 چند بار رتبة اول، دوم و سوم را بهدست آورده است. دليل اين موفقيت اين بود كه ما دو ساختمان داشتيم؛ يكي در داخل شهر كه مختص خواهران بود و يكي در خارج شهر كه مختص برادران بود و بهدليل اين تفكيك فكر و ذهن دانشجويان فقط دنبال درس بود. اكنون نيز، با اينكه همة كلاسها به اين محل منتقل شده است، بيش از 70 درصد كلاسها بهصورت تفكيكشده برگزار ميشود، مگر مواقعي كه ضرورت ايجاب كند، مثلا ً براي يك درس 50 متقاضي خواهر و 3، 4 متقاضي برادر ثبتنام كرده باشند يا برعكس.»
ميگويم: «گويا بعضي از مديرگروههاي اين دانشگاه به اين جداسازي اعتقاد ندارند و يا اجراي آن را بهدليل كمبود امكانات و تسهيلات غيرممكن ميدانند.»
ما در اين زمينه هيچ مشكلي نداريم و آنقدر فضا و امكانات و استاد داريم كه حتي اگر همة دانشجويان در يك روز به دانشگاه بيايند باز هم مشكلي پيش نميآيد. منتها، هنوز با وجود تفكيك كلاسها، در مسير رفتوآمد مشكل داريم، چون با اينكه 70 دستگاه اتوبوس براي رفت و آمد خواهران در نظر گرفتهايم نيمي از آنان به هر دليلي زير بار استفاده از آن نميروند. به همين علت، براي حل اين معضل، من پيشنهاد دادهام كه سه روز اول هفته خواهران به دانشگاه بيايند، كه مشكل شغلي ندارند، و سه روز آخر هفته برادران. به اين صورت ديگر هيچ مشكلي نخواهيم داشت. اين پيشنهاد به مقامات بالا ارجاع داده شده و آقاي جاسبي فرمودهاند كه يكي از مسئولان دانشگاه مسئوليت آن را قبول كند كه متأسفانه از قبول مسئوليت سر باز زدهاند.
مسئلهاي را كه در دفتر انتظامات دانشگاه شاهد آن بودم، مطرح ميكنم و ميپرسم: «آيا اينگونه رفتار توهينآميز با دانشجويان، آن هم فقط بهدليل صحبت كردن با يكديگر، از نظر شما صحيح است؟» او ميگويد: «اگر برادر و خواهري همينجوري سرخود با هم صحبت كنند، مسئولان انتظامات تذكر ميدهند. دانشگاه جاي آن نيست كه دختر و پسر با هم صحبت كنند يا با هم ارتباط داشته باشند.»
يكي از وظايفي كه نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها بر عهده دارد برگزاري جشنهاي ازدواج دانشجويي است كه سالانه مبلغ بسياري صرف تبليغ و برگزاري آن ميشود. از عبدي ميپرسم: «اگر دختر و پسر هيچ ارتباطي با يكديگر نداشته باشند و حتي نتوانند يكديگر را ببينند، تكليف ازدواج دانشجويي كه اينقدر دانشجويان به آن تشويق ميشوند و شما نيز مسئوليت برگزاري جشنهاي آن را در اين دانشگاه بر عهده داريد، چه ميشود؟» اما او به اينكه ارتباط دختران و پسران در محيط دانشگاه ميتواند به ازدواج ختم شود، اعتقادي ندارد و ميگويد: «آثار منفي اين ارتباطها صددرصد بيشتر است و سوءاستفادههاي زيادي از آن ميشود. ممكن است پسري با دختري آشنا شود و به او قول ازدواج هم بدهد و در كنار آن با پنج دختر ديگر هم دوست باشد اما طبق تجربة كاري ما، موقع ازدواج، با اين دخترها ازدواج نميكند و با دختري ازدواج ميكند كه دلش را نزده باشد و دائم به اين فكر نكند كه وقتي در خانه نيست او با چه كسي است. در اين رابطهها، پسرها از دخترها سوءاستفاده ميكنند و موقع ازدواج با دختري ازدواج ميكنند كه از نظر اخلاق، رفتار و ايمان باب ميلشان باشد.»
راهحل: از هر چيز دو تا
مهندس ف.ن. از استادان دانشگاه آزاد در مقايسة كلاسهاي مختلط و تفكيكشده، كه خود تجربة تدريس در هر دوي آنها را دارد، تحرك و پويايي و بخصوص رقابت در كلاسهاي مختلط را بهمراتب بيشتر ميداند و اين را عاملي براي پيشرفت علمي دانشجويان ميشمارد. وي، با تأكيد بر اينكه ارتباط سالم پسر و دختر در دانشگاه مقدمة اجتماعي شدن و ورود جوانان به جامعه و بازار كار است، ميگويد: «اگر با طرحهايي مثل جداسازي دختر و پسر اين ارتباط و تعامل را به تعويق بيندازيم، در واقع بلوغ اجتماعي افراد را به تعويق انداختهايم و آنها بايد در مرحلهاي دشوارتر با اين مسئله مواجه شوند، درحاليكه جو و محيط دانشگاه ايجاب ميكند كه ارتباطات سالمتر و هدفمندتر شكل بگيرد و حتي با شناختي كه از جنس مخالف به دانشجويان ميدهد تمريني براي زندگي مشترك هر يك از آنهاست، ولي متأسفانه ما ميخواهيم اين محيط سالم را كه در كنترل ما و تحت نظر ماست از آنها بگيريم و آنها را راهيِ مكانهاي ديگري كنيم كه از شرايط آن خبر نداريم.» او اصلاح ظاهري دانشگاه را اقدامي بيفايده ميداند و معتقد است: «پس از مدتي اينگونه برخوردها عوارض خود را در جامعه نشان خواهد داد، همانگونه كه عوارض سياستهاي نسنجيده و غيركارشناسانة گذشته بهوضوح در جامعة كنوني مشاهده ميشود.»
البته اين استاد دانشگاه با اين نظر ارائهدهندگان طرح مذكور موافق است كه ارتباط دختران و پسران بهسمت افراط پيش رفته و از حالت طبيعي خارج شده است، ولي علت آن را ارتباط دختر و پسر در دانشگاه نميداند، بلكه عدم ارتباط آنها در مقاطع قبلي تحصيلي و زندگي را موجب بروز اينگونه رفتارها ميداند. او عقيده دارد كنجكاوي نسبت به جنس مخالف از نوجواني آغاز ميشود ولي بهدليل فرهنگ سنتي خانوادهها و نظام آموزشي اين كنجكاوي تا مقطع دانشگاه بيپاسخ ميماند و دائماً جلو آن سد گذاشته ميشود و در دانشگاه بهناگاه اين سد برداشته ميشود و جوان در برخورد با اين محيط جديد و ناآزموده دچار سردرگمي و آشفتگي ميشود. اين استاد دانشگاه ميگويد: «اگر ما به دنبال حل اين مشكل هستيم، نقطة شروع قطعاً دانشگاه نيست و بايد به سالها پيش از آن، يعني دورة نوجواني و كودكي افراد برگرديم.»
... گفتند گزارش مينويسند. خانم جباري، مسئول انتظامات خواهران، مرا تهديد به اخراج كرد و گفت الان روزي شش، هفت مورد اخراج دارند. همانجا هم دختر ديگري بود كه حكم اخراجش را صادر كرده بودند و التماس ميكرد حكمش را لغو كنند. من هم از آنها خواهش كردم. گفتند: «فعلا ً برو ببينيم چه ميشود.»
طبق چه قانوني ميخواهند تو را اخراج كنند، آيا جايي نوشته شده كه دختر و پسر نبايد با هم صحبت كنند؟
نه، نوشته نشده، فقط در مورد آرايش و لباس تذكراتي دادهاند.
از او جدا ميشوم و به طرف پسر كه كمي آن طرفتر با دوستانش مشغول صحبت است ميروم. به محض اينكه اولين سؤال را ميپرسم، سر صحبت او و دوستانش باز ميشود. همگي از سختگيريهاي بيمبنا و بيقانوني كه در اين دانشگاه اعمال ميشود، ناراضي و گلهمندند:
به مارك روي لباس مثلا ً نايك و ديزل و... گير ميدهند. داخل گوشيهاي موبايل ما را ميگردند، مخصوصاً گوشيهاي دوربيندار؛ اگر كسي را در حال عكس گرفتن ببينند كه كارش ساخته است.
به مدل ريش ايراد ميگيرند. اگر بخواهي ريش بگذاري، بايد حتماً سبيل هم بگذاري. موي بلند هم اشكال دارد. البته خود من تا وقتي ريشهايم بلند بود به موهاي بلندم ايراد نميگرفتند ولي وقتي ريشهايم را زدم، گفتند: «چرا موهايت بلند است؟»
به نامزدها هم تذكر ميدهند كه با هم صحبت نكنند. يكبار پدر و مادر يكي از دوستانم كه نامزد داشت به دانشگاه آمده و گفته بودند اينها با هم نامزدند ولي آنها جواب داده بودند كه فرقي ندارد، داخل دانشگاه هيچ دختر و پسري نبايد با هم ارتباط داشته باشند.
ولي الان كه من بعضي از دخترها و پسرها را در حال حرف زدن ميبينم!
بله، فقط اگر داخل ساختمان باشي تذكر ميدهند، چون حوصله ندارند ازساختمان بيرون بيايند.
حالا متوجه علت خلوتي داخل ساختمان و شلوغي محوطه ميشوم!
«سابقهاي» كه مأمور انتظامات از آن صحبت كرده بود كنجكاوي مرا برانگيخته بود و نميدانستم سؤال دربارة آن خارج از ادب است يا نه. سرانجام بهطور ضمني و مؤدبانه از او دربارة آن «سابقه» ميپرسم. ميگويد:
دفعة قبل هم با دخترخالهام صحبت كرده بودم. اينجا خيلي راحت كلمة «سابقه» و «رابطه» را در هر مورد كوچكي بهكار ميبرند. آبروي دانشجوها برايشان اهميت ندارد و بهراحتي به آنها برچسبهاي نامربوط ميزنند. خيلي دوست داشتم به همين آقاياني كه در و ديوار را پر از تذكرات مخصوص ماه رمضان كردهاند بگويم آيا تهمت زدن به يك انسان و ريختن آبروي او روزه را باطل نميكند؟ شما كه ديديد مرا چطور هل ميدادند و بر سرم فرياد ميزدند، مطمئناً هيچگاه اين توهينها از خاطرم نميرود.
دوستان ديگر او هم حرفهايي براي گفتن دارند. از آنها ميپرسم:
يكي از مسئولان دانشگاه شما گفته بود بعد از جدا كردن كلاس دخترها از پسرها،% 90 درصد پيشرفت تحصيلي داشتهايد، نظر شما در اين باره چيست؟
همگي به هم نگاه ميكنند و ميزنند زير خنده...
آره، والله! از وقتي كلاسها جدا شده و ما سر كلاسها نميرويم، آلودگي فكريمان كمتر شده!
بالاخره بعد از چند دقيقه شوخي و خنده دربارة پيشرفت 90 درصدي، يكي از آنها ميگويد: «همه ميدانند كه كلاسهاي مختلط هميشه شلوغتر از كلاسهاي تفكيكشده است. پيشرفتي هم نديدهايم. خيلي دوست داريم بدانيم بر چه مبنايي چنين حرفي زدهاند.»
بعد از صحبت كردن با چند دانشجو از دانشكدههاي مختلف متوجه ميشوم كه سياست رؤساي دانشكدههاي مختلف، در اين زمينه، با يكديگر و مسئولان دانشگاه متفاوت است.
مهناز مهديزاده دانشجوي سال چهارم كارشناسي زبان است و از طرحي كه جديداً مسئولان دانشگاه در گفتوگو با رسانهها براي جداسازي جنسيتي مطرح كردهاند بيخبر است. او ميگويد: «از ترم گذشته كه مدير گروه زبان عوض شده تمام كلاسها را مختلط كرده است، زيرا به جداسازي دخترها و پسرها اعتقادي ندارد.»
دوست ديگر او كه دانشجوي كامپيوتر است، ميگويد: «در دانشكدة كامپيوتر هم، امسال كلاسهايي كه بهصورت مختلط تشكيل ميشود بيشتر از كلاسهاي مختلط سال گذشته است.»
طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاهها كه تابستان سال جاري مطرح شد شوك بزرگي بر جامعه بهويژه بر قشر فرهنگي و دانشجوي كشور وارد كرد و موجبات حيرت آنان را فراهم آورد.
اين طرح بهنوعي يادآور طرح تصويبنشدة انطباق پزشكي بود كه در مجلس پنجم طرح شد و به همان ميزان نيز بازتابهاي گوناگوني يافت. غلامحسين ظريفيان، معاون دانشجويي وزارت علوم، از مخالفت قطعي و صددرصد وزارت علوم با اين طرح خبر داد و ارائة چنين پيشنهادهايي را ناشي از تفكر و ديدگاهي دانست كه فكر و ذهن و روح انسان را صرفاً متوجه مسائل غريزي و جنسي ميداند. او همچنين افزود: «طبق تحقيقات، برخي از آسيبهاي نسل جوان در مدارس كه تفكيكشده هستند از دانشگاههاي كشور كه تفكيكنشدهاند بيشتر است.»
مسعود پزشكيان، وزير بهداشت، نيز ضمن مخالفت با طرح مذكور اطمينان داد كه اين طرح در دانشگاههاي پزشكي اجرا نخواهد شد.
رؤساي بعضي از مهمترين دانشگاههاي دولتي تهران نيز بهشدت با اين طرح مخالفت كردند و آن را توهين به دانشگاه و دانشگاهيان دانستند. سعيد سمنانيان، رئيس دانشگاه تربيت مدرس، با طالباني و متحجرانه خواندن اينگونه افكار، اين طرح را وسيلهاي براي متشرع نشان دادن و كسب جايگاه و موقعيت بالا براي طراحان آن دانست.
نجفقلي حبيبي، رئيس دانشگاه علامه طباطبايي، تفكيك جنسيتي در دانشگاهها را به صلاح جامعه ندانست و گفت: «با توجه به اينكه تفكيك جنسيتي بههيچوجه عملي نيست، چرا برخي بر آن اصرار دارند؟» او همچنين افزود: «برخي جريانات فكري در جامعه تلاش ميكنند تا اين طرح را در تمام حوزهها اجرا كنند، اما محيط دانشگاه متفاوت است. شايد بتوان در اتوبوسها تفكيك ايجاد كرد اما در جامعة دانشگاهي نميتوان اين كار را انجام داد.» علي قاضي، قائم مقام و معاون فرهنگي نهاد نمايندگي مقام رهبري در دانشگاه تربيت مدرس، معتقد است: «اگر ضوابط شرعي اجرا شود، ديگر نيازي به تفكيك جنسيتي در دانشگاهها نيست.» او همچنين ميافزايد: «بايد فرهنگ مذهبي بين دانشجويان را افزايش دهيم تا شاهد مشكلاتي در اين زمينه نباشيم، اما خطكشي بين زن و مرد در دانشگاهها را نميپذيريم.»
بحث تفكيك جنسيتي با نطق پيش از دستور نيره اخوان بيطرف، نمايندة اصفهان، آغاز شد كه از دولت خواسته بود لايحهاي براي جداسازي فضاي دانشگاهها به مجلس ارائه دهد. محمدتقي رهبر، ديگر نمايندة اصفهان، نيز مخالفت خود را با اختلاط در دانشگاه ابراز كرد و در نشستي با انصار حزبالله تهران در پاسخ به مخالفان نطق اخوان بيطرف گفت: «چرا دانشگاههاي ما بايد بهگونهاي باشد كه وقتي يك نمايندة مجلس مسئلة تفكيك دختران و پسران را مطرح ميكند اينگونه اعتراض شود؟» وي تأكيد كرد: «چرا در مقاطع تحصيلي ديگر اين تفكيك وجود دارد، اما در مقطع دانشگاه كه اوج جواني است ما شاهد اختلاط هستيم؟» اما بحث به همينجا ختم نشد و بارها ديگر نمايندگان اين طرح را رد يا قبول كردند، طراحانِ آن نظرهاي متفاوت و متناقضي مطرح كردند و نهايتاً طرح در كميسيون فرهنگي مجلس رد شد. اما همچنان اظهارنظر در مورد آن ادامه دارد (چنانكه محمدتقي رهبر در تذكري به رئيسجمهور از اردوهاي مختلط دانشجويان انتقاد كرد و دانشگاه علامه طباطبايي نيز مدتها درگير اختلافات بسيج دانشجويي و مسئولان دانشگاه بر سر جو فرهنگي و به قول اعضاي بسيج «فساد دانشگاه» بود.
در رد يا قبول تفكيك جنسيتي در دانشگاهها همهگونه نظري شنيده شد؛ از امامان جمعه و نمايندگان مجلس و وزرا گرفته تا استادان و رؤساي دانشگاه، و تنها نظري كه نه خواسته شد و نه شنيده شد، نظر دانشجويان بود. شايد بتوان گفت نظرهاي فيالبداهه و بدون پيشزمينة قبلي كه دانشجويان در جواب نظرخواهي دربارة اين طرح دادهاند بسيار پختهتر، سنجيدهتر و واقعگرايانهتر از نظر طراحان اين طرح است.
مسئولان دانشگاه آزاد، در رأس موافقان طرح تفكيك
سابقة اجراي چنين طرحي، بجز چند مورد محدود و همگي در دروس عمومي دانشگاههاي دولتي، به دانشگاه آزاد برميگردد.
واحدهاي دانشگاه آزاد در سراسر كشور با اينكه زير نظر مديريت واحدي هستند سياستهاي فرهنگي متفاوت و گاه متناقضي را در پيش گرفتهاند. مثلا ً در بعضي واحدها چادر براي دختران دانشجو اجباري است درحاليكه در واحدهاي ديگر اينگونه نيست. صحبت كردن دختر و پسر در جايي ممنوع و در جايي ديگر آزاد است. در شهري كلاسها و حتي در ورودي تفكيك شده و در شهري ديگر تفكيك نشده است. مدير گروهي در يكي از واحدها با كلاس تفكيكشده مخالف است و برنامة آموزش را مختلط تنظيم ميكند، درحاليكه رئيس همان واحد از تفكيك تمام كلاسها خبر ميدهد. اين سردرگمي و آشفتگي سالهاست كه گريبانگير اين تشكيلات عريض و طويل دانشگاهي است و دانشجويان از تغييرات هر روزة قوانين انضباطي گلهمندند. در هر حال بهنظر ميرسد، حتي با تصويب نشدن طرح تفكيك جنسيتي در مجلس، دانشگاه آزاد به روند كجدارومريز قبلي خود در اين زمينه ادامه دهد و بخشي از بودجهاش را به فراهم آوردن شرايط براي اجراي اين طرح اختصاص دهد.
اظهارنظر بعضي از مسئولان اين دانشگاه گواه اين مدعاست:
دكتر احمدي، معاون فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد، معتقد است: «تفكيك جنسيتي در دانشگاه به ايجاد فضايي سالمتر و محيطي مناسب جهت يادگيري دانشجويان منجر خواهد شد.»
گلمحمدي، مسئول دفتر نمايندگي مقام رهبري در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهرانجنوب، راهحل مشكلات اخلاقي در دانشگاهها را تفكيك جنسيتي دانسته و گفته است: «اجراي اين طرح 80 درصد مشكلات اخلاقي و تحصيلي را برطرف ميكند.»
رئيس دفتر فرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد واحد رودهن، كه يكي از بزرگترين واحدهاي دانشگاه آزاد است، در گفتوگو با ايسنا گفته است: «كيفيت آموزش با اجراي اين طرح 90 درصد افزايش پيدا ميكند و دانشجويان دختر و پسر با فراغت سرگرم تحقيق و تفحص و مطالعة مفيد ميشوند.»
از حسن جانعبدي، رئيس دفتر فرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد واحد رودهن، كسي كه آمار پيشرفت 90 درصدي دانشجويان اين دانشگاه پس از تفكيك كلاسها را ارائه داده، ميخواهم دربارة تحقيقي كه اين ميزان پيشرفت را نشان داده است، توضيح دهد. او با تعجب ميگويد: «من چنين چيزي گفتهام؟» و من توضيح ميدهم كه اين جمله در مصاحبهاي با ايسنا از او نقل شده است. هرچند بهنظر ميرسد هنوز بهخاطر نياورده است، ميگويد: «البته چنين پيشرفتي داشتهايم ولي تحقيقي به صورت آماري دربارة آن صورت نگرفته است.» و ادامه ميدهد: «بهرغم شايعاتي كه در مورد اين دانشگاه مطرح است، طبق نتايج ارزيابيهاي انجامشده، دانشگاه ما در بين دانشگاههاي منطقة 8 چند بار رتبة اول، دوم و سوم را بهدست آورده است. دليل اين موفقيت اين بود كه ما دو ساختمان داشتيم؛ يكي در داخل شهر كه مختص خواهران بود و يكي در خارج شهر كه مختص برادران بود و بهدليل اين تفكيك فكر و ذهن دانشجويان فقط دنبال درس بود. اكنون نيز، با اينكه همة كلاسها به اين محل منتقل شده است، بيش از 70 درصد كلاسها بهصورت تفكيكشده برگزار ميشود، مگر مواقعي كه ضرورت ايجاب كند، مثلا ً براي يك درس 50 متقاضي خواهر و 3، 4 متقاضي برادر ثبتنام كرده باشند يا برعكس.»
ميگويم: «گويا بعضي از مديرگروههاي اين دانشگاه به اين جداسازي اعتقاد ندارند و يا اجراي آن را بهدليل كمبود امكانات و تسهيلات غيرممكن ميدانند.»
ما در اين زمينه هيچ مشكلي نداريم و آنقدر فضا و امكانات و استاد داريم كه حتي اگر همة دانشجويان در يك روز به دانشگاه بيايند باز هم مشكلي پيش نميآيد. منتها، هنوز با وجود تفكيك كلاسها، در مسير رفتوآمد مشكل داريم، چون با اينكه 70 دستگاه اتوبوس براي رفت و آمد خواهران در نظر گرفتهايم نيمي از آنان به هر دليلي زير بار استفاده از آن نميروند. به همين علت، براي حل اين معضل، من پيشنهاد دادهام كه سه روز اول هفته خواهران به دانشگاه بيايند، كه مشكل شغلي ندارند، و سه روز آخر هفته برادران. به اين صورت ديگر هيچ مشكلي نخواهيم داشت. اين پيشنهاد به مقامات بالا ارجاع داده شده و آقاي جاسبي فرمودهاند كه يكي از مسئولان دانشگاه مسئوليت آن را قبول كند كه متأسفانه از قبول مسئوليت سر باز زدهاند.
مسئلهاي را كه در دفتر انتظامات دانشگاه شاهد آن بودم، مطرح ميكنم و ميپرسم: «آيا اينگونه رفتار توهينآميز با دانشجويان، آن هم فقط بهدليل صحبت كردن با يكديگر، از نظر شما صحيح است؟» او ميگويد: «اگر برادر و خواهري همينجوري سرخود با هم صحبت كنند، مسئولان انتظامات تذكر ميدهند. دانشگاه جاي آن نيست كه دختر و پسر با هم صحبت كنند يا با هم ارتباط داشته باشند.»
يكي از وظايفي كه نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها بر عهده دارد برگزاري جشنهاي ازدواج دانشجويي است كه سالانه مبلغ بسياري صرف تبليغ و برگزاري آن ميشود. از عبدي ميپرسم: «اگر دختر و پسر هيچ ارتباطي با يكديگر نداشته باشند و حتي نتوانند يكديگر را ببينند، تكليف ازدواج دانشجويي كه اينقدر دانشجويان به آن تشويق ميشوند و شما نيز مسئوليت برگزاري جشنهاي آن را در اين دانشگاه بر عهده داريد، چه ميشود؟» اما او به اينكه ارتباط دختران و پسران در محيط دانشگاه ميتواند به ازدواج ختم شود، اعتقادي ندارد و ميگويد: «آثار منفي اين ارتباطها صددرصد بيشتر است و سوءاستفادههاي زيادي از آن ميشود. ممكن است پسري با دختري آشنا شود و به او قول ازدواج هم بدهد و در كنار آن با پنج دختر ديگر هم دوست باشد اما طبق تجربة كاري ما، موقع ازدواج، با اين دخترها ازدواج نميكند و با دختري ازدواج ميكند كه دلش را نزده باشد و دائم به اين فكر نكند كه وقتي در خانه نيست او با چه كسي است. در اين رابطهها، پسرها از دخترها سوءاستفاده ميكنند و موقع ازدواج با دختري ازدواج ميكنند كه از نظر اخلاق، رفتار و ايمان باب ميلشان باشد.»
راهحل: از هر چيز دو تا
مهندس ف.ن. از استادان دانشگاه آزاد در مقايسة كلاسهاي مختلط و تفكيكشده، كه خود تجربة تدريس در هر دوي آنها را دارد، تحرك و پويايي و بخصوص رقابت در كلاسهاي مختلط را بهمراتب بيشتر ميداند و اين را عاملي براي پيشرفت علمي دانشجويان ميشمارد. وي، با تأكيد بر اينكه ارتباط سالم پسر و دختر در دانشگاه مقدمة اجتماعي شدن و ورود جوانان به جامعه و بازار كار است، ميگويد: «اگر با طرحهايي مثل جداسازي دختر و پسر اين ارتباط و تعامل را به تعويق بيندازيم، در واقع بلوغ اجتماعي افراد را به تعويق انداختهايم و آنها بايد در مرحلهاي دشوارتر با اين مسئله مواجه شوند، درحاليكه جو و محيط دانشگاه ايجاب ميكند كه ارتباطات سالمتر و هدفمندتر شكل بگيرد و حتي با شناختي كه از جنس مخالف به دانشجويان ميدهد تمريني براي زندگي مشترك هر يك از آنهاست، ولي متأسفانه ما ميخواهيم اين محيط سالم را كه در كنترل ما و تحت نظر ماست از آنها بگيريم و آنها را راهيِ مكانهاي ديگري كنيم كه از شرايط آن خبر نداريم.» او اصلاح ظاهري دانشگاه را اقدامي بيفايده ميداند و معتقد است: «پس از مدتي اينگونه برخوردها عوارض خود را در جامعه نشان خواهد داد، همانگونه كه عوارض سياستهاي نسنجيده و غيركارشناسانة گذشته بهوضوح در جامعة كنوني مشاهده ميشود.»
البته اين استاد دانشگاه با اين نظر ارائهدهندگان طرح مذكور موافق است كه ارتباط دختران و پسران بهسمت افراط پيش رفته و از حالت طبيعي خارج شده است، ولي علت آن را ارتباط دختر و پسر در دانشگاه نميداند، بلكه عدم ارتباط آنها در مقاطع قبلي تحصيلي و زندگي را موجب بروز اينگونه رفتارها ميداند. او عقيده دارد كنجكاوي نسبت به جنس مخالف از نوجواني آغاز ميشود ولي بهدليل فرهنگ سنتي خانوادهها و نظام آموزشي اين كنجكاوي تا مقطع دانشگاه بيپاسخ ميماند و دائماً جلو آن سد گذاشته ميشود و در دانشگاه بهناگاه اين سد برداشته ميشود و جوان در برخورد با اين محيط جديد و ناآزموده دچار سردرگمي و آشفتگي ميشود. اين استاد دانشگاه ميگويد: «اگر ما به دنبال حل اين مشكل هستيم، نقطة شروع قطعاً دانشگاه نيست و بايد به سالها پيش از آن، يعني دورة نوجواني و كودكي افراد برگرديم.»
تابلوهايي روي ديوار توجهم را جلب ميكند: «محل نشستن برادران» و «محل نشستن خواهران»، ولي روي همة نيمكتها هم «خواهرها» و هم «برادرها» نشستهاند.
«حدود يك سال است كه اين تابلوها را بالاي نيمكتهاي محوطه نصب كردهاند ولي بجز همان اوايل كسي به آنها توجهي نكرد.» اين را بهاره، دانشجوي سال سوم دندانپزشكي دانشگاه آزاد تهران، ميگويد. از بهاره ميخواهم دربارة آن خانمها و وظايفشان بيشتر توضيح بدهد.
«به موهاي رنگشده ايراد ميگيرند، خط چشم، لاك، كفشهاي روشن و... هم ممنوع است و اگر اين موارد را ببينند، جلو پسرها داد ميزنند كه مثلا ً خانم خط چشمت را پاك كن. با پسرها هم نبايد صحبت كنيم. يك بار يكي از دوستان خانوادگيمان براي كاري به دانشگاه ما آمده بود و من در حال صحبت كردن با او بودم كه يكي از اين خانمها از پشت سرم رد شد و گفت: «بسه ديگه!» از خجالت و شرمندگي سرخ شده بودم. با كلي عذرخواهي، از آن آقا خواستم بقية صحبت را خارج از دانشگاه ادامه بدهيم.»
گوشة حياط كوچك دانشگاه، اتاقك كوچكي است كه حداكثر گنجايش 2 نفر را دارد. اينجا دفتر انجمن علمي است. اعضاي اين انجمن بيرون آن در حال صحبت هستند. مينا ت. عضو اين انجمن است. او عقيده دارد: «دانشگاه صرفاً دربرگيرندة مجموعهاي از افراد كه از نظر علمي برجسته هستند، نيست. دانشجويان قشري متفكر، آشنا و حساس به مسائل اجتماعي، سياسي و فرهنگي هستند و در واقع نبض تپندة جامعهاند. اگر در جامعهاي منزلت و اعتبار اين قشر مورد ترديد و اهانت قرار گيرد، چه از بُعد سياسي مثل حادثة كوي دانشگاه و چه از بُعد فرهنگي مثل طرح تفكيك دختر و پسر در كلاسهاي دانشگاه، اين محيط پويا و مؤثر دچار ركود ميشود. مسئولان بايد بدانند كه دانشگاه حمام عمومي نيست كه زنانه، مردانه داشته باشد. اگر جدايي زن و مرد موجب تقدس و تعالي ميشود، لطفاً ابتدا دو مجلس زنانه و مردانه تشكيل دهند كه مردان فقط براي مردان قانونگذاري كنند و زنان براي زنان. انشاءالله با ديدن نتايج مثبت آن، اين جداسازي در تمام كشور اجرا خواهد شد.»
او از اينكه بدون هيچ تجربه و كار پژوهشي در دانشگاه چنين طرحهاي بيپايهاي مطرح شود، اظهار تأسف ميكند و ميگويد: «اينگونه اقدامات فقط سرپوشي براي برنامههاي شكستخوردة بعضي مسئولان است.»
دوست او كه خود را مقيد و مذهبي ميداند، ضمن تأييد حرف وي، ميگويد: «مخالفت بسياري از شخصيتهاي مذهبي و مقدس ما با بعضي اعمال افراطي در اين زمينه نيز مؤيد همين مطلب است. در گذشته، عدهاي رستگاري و سعادت اخروي را صرفاً در دوري جستن از زنان ميدانستند و در واقع بين فساد و ارتباط با زن رابطهاي حتمي و مستقيم قائل بودند. يا، برعكس، زناني كه خواهان زندگي پاك و معنوي و سعادت اخروي بودند در ديرهايي بهسر ميبردند كه هيچ مردي حق ورود به آنها را نداشت. ولي پيامبر با اينگونه اعمال مخالفت ميكرد و تقوا را شرط رستگاري ميخواند و اعتقاد داشت كه زن و مرد، نهتنها ميتوانند، بلكه بايد در كنار هم به سعادت و معنويت دست پيدا كنند. در زمان و مكاني كه زن فقط و فقط وسيلة شهوتراني بود و به غير از آن وجودش ماية فساد و گناه شمرده ميشد، پيامبر زنان را به حضور در جامعه و مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي تشويق كرد و تصوير نادرستي را كه از زن در ذهن جامعه بود، پاك كرد.»
زهرا ن. دختري چادري و از اعضاي فعال اين انجمن علمي است. او، ضمن بيان شرايط ادامة كار انجمن در صورت اجراي اين طرح، آثار آن را روي تعداد اندك دختران فعال در انجمن چنين ارزيابي ميكند: «راهحلهايي كه براي اينگونه مسائل (مسائل جنسيتي) ارائه ميشود همواره به ضرر دختران و زنان جامعه است، چرا كه طبق ساز و كارهاي مردسالارانه مردان بيشتر امكانات و منابع قدرت را در اختيار خواهند گرفت و زنان بهتدريج به حاشيه رانده خواهند شد. زيرا مكانيزمي كه در نهايت قرار است اين جداسازي و تقسيم را انجام دهد در دست مردان و مطابق تفكرات و مدافع منافع آنان است. آنها با توجيهاتي نظير ساختار جسمي و روحي زنان و ديگر كليشههاي رايج جنسيتي زنان را از دسترسي به منابع محروم ميكنند.»
او ادامه ميدهد: «فرض كنيم كه كلاسها را از هم جدا كنند. در اين صورت، ميماند تشكلها و نشريات دانشجويي كه اگر در اين موارد جدايي صورت نگيرد و همكاري و گفتوگوي دانشجوها در اين گروهها آزاد باشد، قطعاً ظرف مدت كمي تعداد اعضاي آنها ده برابر خواهد شد و اين مشكل پيش ميآيد كه از هر گروه دختر و پسري كه با هم صحبت ميكنند بايد پرسيده شود آيا عضو تشكلي هستند يا نه، كه اين اجرانشدني و ماية استهزاست. اما اگر جدايي صورت گيرد و تمام اين تشكلها را به دو بخش دختران و پسران تقسيم كنند، بايد امكانات و فضاي لازم را براي هر دوي اين گروهها تأمين كنند. درحاليكه اين تشكلها همين الان هم با كمبود شديد امكانات و فضا روبهرو هستند. اين مشكل در رشتههايي كه نسبت دختر و پسر خيلي متفاوت است، مثلا ً 90 به 10 يا 80 به 20، نمود بيشتري پيدا خواهد كرد. زيرا اگر امكانات را به نسبت جمعيت دختر و پسر تقسيم كنند با دو مسئله روبهرو خواهيم بود: اولا ً، اين نسبتها دائماً در حال تغييرند و هر سال كم و زياد ميشوند. ثانياً، اگر اين نسبت 10 يا 20 درصد باشد و در نتيجه 10 يا 20 درصد امكانات نيز به آن تعلق بگيرد، اين ميزان امكانات عملا ً به هدر ميرود، زيرا با آن هيچ كاري نميتوان كرد.»
دانشگاه تكجنسيتي
در صورت اجراي طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاهها، آنچه در نهايت با آن مواجه خواهيم بود دانشگاههايي تكجنسيتي است: دخترانه و پسرانه. عدهاي عقيده دارند كه آسيبهاي روحي و رواني و اخلاقي در دانشگاههاي تكجنسيتي از همة دانشگاههاي كشور كمتر است. (روزنامة جمهوري اسلامي، 4/7/83)
اگر تحقيقاتي عميق و همهجانبه در مورد آثار اجراي اين طرح بر دانشجويان و پيشرفت تحصيلي آنها صورت گيرد، ميتوان با توجه به نتايج آن اجراي آن را در ديگر دانشگاهها توصيه يا منع كرد.
سها تفرشي از فارغالتحصيلان دانشگاه الزهراست. او در كنار معايبي كه براي تكجنسيتي بودن دانشگاه برميشمارد مزايايي نيز براي آن قائل است. او ميگويد: «جو دانشگاه خيلي شبيه دبيرستان بود و حتي استادها هم رفتارشان با ما مثل دبيرستانيها بود. اين باعث شده بود رفتارهاي اجتماعي دانشجوها ضعيف باشد. علاوه بر اين، دانشجويان در واقع بهترين فرصت براي شناخت جنس مخالف را از دست داده بودند و بسياري از آنان به ازدواجهاي سنتي تن ميدادند.» او بعضي از مواردِ گرايش بين استادان مرد و دانشجويان را ناشي از اين فضا ميداند. در عين حال، او وجود چنين دانشگاهي را حداقل تا سالهاي اخير لازم و مفيد ميداند: «بسياري از دانشجويان بهدليل فشار خانوادهها اجازة تحصيل در دانشگاههاي مختلط را نداشتند و اگر الزهرا نبود، بايد تحصيل را رها ميكردند.»
سابقة تأسيس مكاني به نام دانشگاه به سال 1313 برميگردد كه لايحة تأسيس دانشگاه تهران در مجلس شوراي ملي تصويب شد. اين طرح با الگو گرفتن از دانشگاههاي فرانسه كه بهصورت مختلط بود ارائه شد. در جامعة سنتي آن روزِ ايران اين شكل دانشگاه فرصتي در اختيار جوانان دانشجو قرار ميداد تا در محيطي علمي و پاكيزه ارتباط با جنس مخالف را تجربه كنند. بعد از انقلاب پروسة پاكسازي و اسلامي كردن دانشگاهها آغاز شد. اين روند در بعضي موارد دچار چنان تندرويهايي شد كه حتي مسئولان عالي نظام را به واكنش واداشت. مثلا ً دكتر صادق طباطبايي از اعضاي خانوادة آيتالله خميني خاطرهاي به شرح زير در اين زمينه بيان ميكند: «در سال تحصيلي 61 يا 62، روزي حجتالاسلام دكتر شيخالاسلامي، رئيس وقت دانشكدة الهيات، وارد كلاس ميشود و ميبيند وسط كلاس پرده كشيده و دانشجويان دختر و پسر را از هم جدا كردهاند. ايشان به اين امر اعتراض ميكند. در پاسخ گفته ميشود كه اين دستورالعمل انجمن اسلامي است. استاد ميگويد يا پرده را جمع كنيد يا من از درس دادن امتناع ميكنم. جوان نمايندة انجمن اسلامي در كلاس مقاومت ميكند. آقاي دكتر شيخالاسلامي از كلاس بيرون ميآيد و با دختر امام تماس ميگيرد و از امام كسب تكليف ميكند. امام ميگويد: "به اين بازيها خاتمه بدهيد و با كساني كه مقدستر از حضرت امير ظاهر ميشوند به ديدة شك و ترديد بنگريد. مگر قرار است دختر و پسر سر كلاس استاد چه كنند كه بايد از ديد يكديگر دور باشند؟ اين جوانان كساني هستند كه دو سه سال ديگر وارد صحنههاي مديريت اجتماعي ميشوند. اين عمل جز توهين و بياعتنايي به شخصيت آنان معنايي ندارد. كساني كه چنين انديشههايي در سر دارند يا خود مريض و ضعيفالنفساند و يا مأمور شياطين ديگر."»
اما اين تندرويها پايان نيافت و دانشجويان شاهد احكام انضباطي شديد و حتي اخراج از دانشگاه بهدليل ارتباط با جنس مخالف بودند. ممنوعيت مطلق ارتباط با جنس مخالف بهيكباره با پيشنهاد يكي از مقامات عالي كشور به ازدواج موقت يا همان صيغه تغيير پيدا كرد. ولي نسخة رفع كوتاهمدت نياز جنسي درماني براي بحران عاطفي و رواني دانشجويان نبود، كمااينكه اعتراضات بسيار زيادي عليه اين پيشنهاد صورت گرفت و پس از مدتي نيز به فراموشي سپرده شد. با روي كار آمدن دولت خاتمي، كه دانشجويان نقش پررنگي در آن ايفا كردند، و همزمان با گسترش آزاديهاي اجتماعي و سياسي، محيط دانشگاهي نيز از انحصار تفكري كه دانشگاه را با پادگان نظامي اشتباه گرفته بود، درآمد و فعاليتهاي سياسي، علمي و فرهنگي در جو نسبتاً آزادِ بهوجود آمده شدت يافت. شوراهاي صنفي و انجمنهاي علمي و هنري دانشجويان، كه اكثراً محصول اين دوره هستند، محيطي سالم و پويا براي تعامل و همكاري دختران و پسران دانشجو فراهم كردند. هر چند واقعة 18 تير 1378 باعث ركود فعاليتهاي سياسي و فكري شد، اما آزاديهاي اجتماعي ديگر و از جمله روابط دختر و پسر (چه در جامعه و چه در دانشگاه) همچنان گسترش پيدا كرد؛ تا جايي كه عدهاي آن را سياستي زيركانه براي سرگرم كردن دانشجويان و بازداشتن آنها از پيگيري مطالبات بنيادين سياسي و اجتماعي خود تفسير كردند.
در اين دوره پارتيها و ميهمانيهاي پنهاني شبانه به اردوهاي دانشجويي چند ده نفريِ دشت آهار و كلكچال و دركه تبديل شد و اگر در روزهاي تعطيل به يكي از اين مكانها سر ميزديد حتماً چند گروه از دانشجويان دانشگاههاي مختلف را آنجا ميديديد. در اين گروهها، دختران و پسراني كه در خانوادههاي سنتي با محدوديتهاي بسياري در حوزة ارتباط با جنس مخالف پرورش يافته بودند محيطي جديد را تجربه كردند.
آنچه با عنوان فساد در دانشگاهها از آن ياد ميشود رفتار طبيعي نسلي است كه تحت شديدترين سانسور و مضايقة اطلاعاتي پرورش يافته است. اين نسل خوب بهياد دارد كه كلمات «عشق» و «عاشقي» و «دوست داشتن» كلمات ممنوعة سريالها و كارتونها و سرودهاي رسانة ملي بود. تغيير و سانسور در ديالوگهاي زن و مرد در كتابها، مجلات و برنامههاي تلويزيوني و به نمايش نگذاشتن رابطة واقعي زن و مرد به پرورش نسلي منجر شده است كه از مهمترين جنبة زندگي يعني عشق و علاقة دو جنس به يكديگر چيزي گنگ و نامفهوم در ذهن دارد. افراد اين نسل دائماً تشويق به ازدواج ميشوند و مهمترين مسئلة آنها «ازدواج» دانسته ميشود درحاليكه فرصت و امكان شناخت و درك جنس مخالف به طرق مختلف از آنها سلب ميشود.
الگوي رفتاري خواهران و برادران:
1. گفتار و رفتار براساس اخلاق اسلامي
2. پرهيز از اختلاط نامناسب در اماكن عمومي دانشگاه شامل: سالن مطالعه، كتابخانه، كلاسها، غذاخوري و غيره.
3. پرهيز از استفاده از انواع وسايل، اشيا، پوشاك و... كه مغاير با شئون اسلامي و اجتماعي بوده و بهعنوان ترويج فرهنگ غرب محسوب ميشود.
الگوي پوششي خواهران:
استفاده از چادر بهعنوان حجاب برتر و يا مانتو شلوار، مقنعة بلند مناسب، جوراب ضخيم، كفشهاي پاشنهكوتاه در رنگهاي سنگين و پرهيز از هرگونه آرايش و استفاده از زيورآلات و عطر در محيط دانشگاه.
اين تذكرات روي تابلوهايي در كنار در ورودي مركز علوم دندانپزشكي دانشگاه آزاد تهران نوشته شده است. اينجا از هر عنوان دفتر دو تا ديده ميشود: دفتر فرهنگ اسلامي برادران، دفتر فرهنگ اسلامي خواهران؛ دفتر انتظامات برادران، دفتر انتظامات خواهران؛ تربيت بدني و امور دانشجويي برادران، تربيت بدني و امور دانشجويي خواهران...
نسرين افضلي
عكس: نوشين نجفي
عكس: نوشين نجفي