از این قبیل آدم‌ها كم نیستند. آنهایی كه همه می‌دانند از خشم قرمز می‌شوند و از شدت عصبانیت چشم را می‌بندند و دهان را باز می‌كنند تا ناراحتی‌شان را سر عالم و آدم هوار كنند؛

آسیب شناسی دست به یقه شدن
فقط یك تلنگر كافی است حتی یك اشاره تا او عصبانی شود و یقه فرد روبه‌رویش را بگیرد و داد و قال راه بیندازد. همه می‌گویند او مثل یك بشكه باروت است. می‌گویند كافی است یك حرف دو تا بشود و او جوش بیاورد. می‌گویند عصبانی كه می‌شود، خون جلوی چشمش را می‌گیرد و دیگر چیزی نمی‌فهمد. ولی خودش این حرف‌ها را قبول ندارد فقط می‌گوید بیشتر آدم‌ها لجش را درمی‌آورند. همان‌هایی كه زرنگی می‌كنند و جای پارك ماشینش را می‌گیرند، همان‌هایی كه در صف از او جلو می‌زنند و نادیده‌اش می‌گیرند حتی بقال محل كه جنسش را گران‌تر از همه می‌فروشد یا همسایه‌اش كه صدای ضبطش را بلند می‌كند.

سر حرفش كه باز می‌شود از همسرش هم گلایه می‌كند و می‌گوید بعضی وقت‌ها راه رفتن او هم خونش را به جوش می‌آورد، می‌گوید بعضی اوقات اگر تنه كسی به تنه‌اش بخورد، فورا داغ می‌كند و صدایش را بلند می‌كند تا زود حقش را بگیرد. او اصلا عاشق دست به یقه شدن است، ولی خودش این را نمی‌داند. فقط می‌گوید بیشتر آدم‌ها ناراحتش می‌كنند و چون حقش را نادیده می‌گیرند، او مجبور است جلویشان بایستد.
 
از این قبیل آدم‌ها كم نیستند. آنهایی كه همه می‌دانند از خشم قرمز می‌شوند و از شدت عصبانیت چشم را می‌بندند و دهان را باز می‌كنند تا ناراحتی‌شان را سر عالم و آدم هوار كنند؛ ولی خودشان هیچ گاه قبول نمی‌كنند كه آدم‌هایی عصبانی هستند.
 
گردشی كوتاه در شهر خیلی خوب ثابت می‌كند بیشتر آنهایی كه حالا شهرنشین شده‌اند و مجبورند عواقب زندگی در یك شهر شلوغ و پرهیاهو را تحمل كنند، با كمترین محركی دچار خشم شده و مقابل كسی كه او را به این حالت درآورده است، گارد می‌گیرند.
 
از نظر یك شخص عصبانی همیشه آدم‌های دیگر مقصرند و كاری می‌كنند تا او تاب و تحمل از دست بدهد و موجودی پرخاشگر شود، البته شاید بخشی از این حرف‌ درست باشد. شاید این آدم‌های اطراف ما هستند كه با بی‌ملاحظه‌گی‌هایشان دیگران را عصبانی می‌كنند و‌ آنها را به خشم می‌آورند.
 
این هم حرف درستی است كه این روزها محیط سالم و امن روانی كمتر پیدا می‌شود و آدمی هر كجا كه باشد، بالاخره عاملی برای تحریكش یافت می‌شود، ولی هرچه هم كه این حرف‌ها درست باشد، چاره‌ای جز زندگی مسالمت‌آمیز با دیگران وجود ندارد؛ چراكه ما آدم‌ها چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به زندگی‌مان در آرام‌ترین حد ممكن ادامه دهیم.
 
 
عصبانیت، واكنشی طبیعی
البته حرف زدن از مذموم بودن عصبانیت و این كه فرد عصبانی بالاخره یك روزی اطرافیانش را به ستوه می‌آورد، به این معنی نیست كه هیچ آدمی حق عصبانی شدن ندارد. چارلز اسپیلبرگر، روانشناسی كه متخصص مطالعه خشم است، می‌گوید: خشم حالتی عاطفی است كه شدتش از تحریك ملایم تا عصبانیت شدید تغییر می‌كند، یعنی او نیز قبول دارد كه خشم جزیی از ذات آدم‌هاست، چون به اعتقاد او، درجه‌ای از عصبانیت برای زنده ماندن لازم است؛ هرچند این جمله نمی‌تواند توجیه خوبی برای هجوم آوردن ما به هر شخص یا شیئی باشد.
 
اما در این كه خشم با همه ضروری بودنش باید كنترل شود و مدیریتش به دست شخص بیفتد، شكی نیست؛ ولی به هر حال این كاری است كه از هر كسی ساخته نیست.
 
شهروز پرورش، روان‌شناس بالینی در این زمینه به آستانه تحمل افراد اشاره می‌كند و می‌گوید:
ظرفیت هر فرد در برابر رویدادها، هیجان‌های مثبت و منفی و استرس‌ها با افراد دیگر متفاوت است.
گاه ممكن است با شنیدن واژه آستانه تحمل، رویدادهای منفی و استرس‌ها در ذهن ما تداعی شود در صورتی كه افراد زیادی هستند كه آستانه تحمل آنها در مقابل هیجان‌های مثبت نیز تنظیم و تقویت شده است، مثلا وقتی گفته می‌شود فلانی ظرفیت محبت زیادی را ندارد.

ریشه اولیه آستانه تحمل در افراد ارثی است، ولی مانند سایر مولفه‌ها و مهارت‌های شخصی همچون اعتماد به نفس و... همیشه در حال نوسان است یعنی افرادی كه به مهارت‌های كنترل و تقویت آستانه تحمل مسلط نیستند. به احتمال زیاد در برخورد با تنش‌ها و مشكلات، واكنش‌های سالمی را نشان نخواهند داد.
 
این در حالی است كه امكان دارد تا سنی خاص اختیار افراد دست خودشان نباشد و در نتیجه عوامل زیادی در تكوین شخصیتشان دخالت داشته باشند، ولی بعد از این‌كه افراد به سن بلوغ فكر می‌رسند، موظفند مانند وضعیت فیزیولوژی، شرایط روانی شخصیتی خود را توسط متخصصان چكاب كنند و بهبود بخشند.
 
این روان‌شناس ادامه می‌دهد:
یكی از مهارت‌های زندگی كه به تعامل سالم میان انسان‌ها منجر می‌شود، توان حل مساله است به طوری كه در مسیر بروز یك اختلاف بین دو نفر یا بیشتر باید 15 مرحله طی شود تا كار به آخرین مرحله یعنی درگیری برسد.
 
بهترین و ساده‌ترین راه هنگام عصبانیت نفس كشیدن عمیق و پس از آن تكرار جملات آرام‌بخشی چون «سخت نگیر» استپرورش در ادامه تاكید می‌كند كه در شهرهای بزرگی چون تهران، كوچك‌ترین اختلاف بسرعت تبدیل به خشم و درگیری می‌شود و درخصوص آن می‌گوید: در حال حاضر آستانه تحمل اجتماعی افراد بشدت ضعیف شده است و این سطح پایین آستانه تحمل عوارض و خطرات روانی اجتماعی و حتی جانی بسیار زیادی به دنبال خواهد داشت، ‌به طوری كه افراد ممكن است گاه به خاطر یك مساله ساده
 
او درخصوص دلایل روانی اجتماعی ضعف آستانه تحمل می‌گوید:
در روانشناسی اجتماعی، موضوعی به نام اضافه بار روانی وجود دارد. یعنی بعضی‌وقتها مجموع فشارها و استرس‌ها در اجتماع بیشتر از آستانه تحمل افراد می‌شود. در این نوع جوامع مردم حوصله حرف زدن با همدیگر را ندارند.
 
پس دیگر انتظاری نیست كه آنها به سمت حل مسائل و مشكلات خود همراه با احترام و حفظ عزت انسانی بروند و بدیهی است كه در چنین جوامعی جمعیت و زندان‌ها بالا و حجم پرونده‌های قضایی نیز بسیار زیاد است.
 
او با ارائه توضیحات بیشتر می‌گوید: تحقیقات روان‌شناسان در چند سال گذشته نشان داده كه سهم نابسامانی‌های روانی در تهران حدود 30 درصد كل جمعیت كشور است. به طوری كه فرسودگی عصبی روانی در تهران درصدر مسائل روانی قرار دارد. فرسودگی روانی یا خستگی عصبی به این معناست كه افراد از انرژی روانی‌شان بدون این‌كه تقویتی صورت پذیرد به صورت مكرر استفاده می‌كنند و همانند باتری ضعیف شده‌ای كه شارژ نمی‌شود، كارایی كامل خود را از دست می‌دهند.
 
 
راه‌حل‌های كاهش عصبانیت
ولی افراد هر چه قدر هم زود خشم باشند و آستانه تحملشان پایین باشد، باز هم می‌توانند به درجاتی از خودكنترلی برسند.
 
برای این منظور راه‌های متفاوتی پیشنهاد شده ولی به نظر می‌رسد مثل همیشه گام نخست باور داشتن به تاثیر این راه‌هاست. روان‌شناسان می‌گویند بهترین و ساده‌ترین راه هنگام عصبانیت، نفس كشیدن عمیق و پس از آن تكرار جملات آرام‌بخشی چون «سخت نگیر» است.
 
با ماساژ دادن شقیقه‌ها و خنك كردن بدن هم می‌توان خشم را فرونشاند ولی به تاكید روان‌شناسان با تلاش برای سرگرم كردن خود چه با دیدن یك فیلم، چه با حرف زدن با دوستان یا حتی تلاش برای خندیدن می‌توان خود را از شرایط ناخوشایند پس از بروز عصبانیت رها كرد.
 
البته در این میان راه‌های دیگری هم پیشنهاد می‌شود كه شاید كمی عجیب به نظر می‌رسد. مثلا می‌شود بالش یا كوسنی را برداشت و با مشت كوبیدن روی آن خشم خود را تخلیه كرد یا حتی درون آب فریاد كشید. تكنیك آیینه هم از آن راه‌های پیشنهاد شده است به این صورت كه می‌توان جلوی آیینه ایستاد یا در خیال خود این كار را كرد. بعد هر چه دلمان خواست به كسی كه از دستش عصبانی شده‌ایم، بگوییم. گفته می‌‌شود تكنیك آب و آرامش هم خیلی موثر است. روشی كه در آن شیشه آبی را در یخچال می‌گذاریم و هر وقت كه عصبانی شدیم به سراغ آن آب می‌رویم و كمی از آن می‌نوشیم و به خود می‌گوییم «این آب به من آرامش می‌دهد.»
 
البته شاید تمام این روش‌ها سودمند باشد، ولی به نظر می‌رسد بیشتر روش‌های مقطعی هستند در حالی كه بالا بردن آستانه تحمل مهارتی است كه نیاز به در كنار هم قرار گرفتن بسیاری از عوامل دارد.
 
پرورش در این باره می‌گوید:
برای بالا بردن آستانه تحمل دولت‌ها و سازمان‌های مربوطه باید افراد را از نظر سلامت روانی در وضعیت مصونیت قرار دهند. این در شرایطی است كه خانواده‌ها نیز باید با آگاهی و هشیاری مراقب بهداشت روانی خود باشند. در این میان خود فرد نیز موظف است با یادگیری مهارت‌های لازم و به‌كارگیری شیوه‌های مناسب، روان و شخصیت خود را سالم نگه دارد و با گام برداشتن در مسیر خودشكوفایی از زندگی و انسان بودن لذت ببرند.
 
گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
www.eemorgh.com/lifestyle
منبع:jamejamonline.ir - مریم خباز
 
مطالب پیشنهادی:
چطور آرامش خود را حفظ کنیم؟
ازدواج یک دختر سرطانی قبل از مرگش!
گاهی لیوان را زمین بگذارید!
برای جلوگیری از فرسودگی روانی خونسردی خود را حفظ کنید
موفقیت در کار و زندگی با برقراری ارتباط مؤثر