اگر به هوا پری، مگس باشی و اگر بر آب روی، خسی باشی، دل بهدست آر تا کسی باشی. «بایزید بسطامی»
یه فرشته، چه شکلیه؟!
«کوربه»، یکی از نقاشان سبک «رئالیسم» در این مورد میگوید: «من نمیتوانم یک فرشته را نقاشی کنم چون هرگز آن را ندیدهام.»
آنروز نیز از هنرجوها همین را خواستم و بچهها شروع کردند به نقاشیکردن. «روژین» یکی از آنان بود که روحیهی بسیار لطیف و در عینحال پرجرأتی داشت. او از معدود بچههایی بود که شخصیت مستقلی داشت و بهندرت از من راهنمایی میخواست. آن روز هم قبل از اینکه گفتههای من تمام شود، «روژین» مدادرنگیهایش را بیرون آورد و کارش را شروع کرد.
پس از چند دقیقه، بالای سر هر کدام از بچهها رفتم و سؤالهایشان را پاسخ گفتم. بیشتر فرشتههای آنروز، دختران زیبارویی بودند که با یک جفت بال سفید، در آسمان پرواز میکردند اما نقاشی «روژین» با همهی نقاشیها تفاوت داشت. با خود گفتم: «شاید اینبار هم «روژین» موضوع دیگری را برای نقاشی در نظر گرفته است.» بنابراین برای پیبردن به آن، منتظر تکمیل نقاشیاش شدم. رفتهرفته برگهی نقاشی «روژین» با قلبهایی به رنگ قرمز که میان نقاط رنگی شناور بودند، پرشد. بهآرامی پرسیدم: «میشه بگی چی کشیدی؟» با تعجب نگاهم کرد و گفت: «خب، اینها فرشتهاند دیگه!!»