اولین بار اسمشون رو دوستم در صفحۀ سازندگان فلش کمپانی Adobe دید و به من نشان داد ! یه جستجوی کوچیک تو گوگل منو با رزومۀ فوق العادۀ ایشون آشنا کرد :
Senior Engineering Manager – Adobe – 2000/Present
Senior scientist/technical lead – Apple – 1996/2000
Software Specialist – Xerox Corporation - ۱۹۸۵/۱۹۹۴
Software Engineer – Tandy Electronics – 1983/1985
Senior scientist/technical lead – Apple – 1996/2000
Software Specialist – Xerox Corporation - ۱۹۸۵/۱۹۹۴
Software Engineer – Tandy Electronics – 1983/1985
شنیدن حرف های یک شخصیت موفق به خصوص اگر ایرانی هم باشد خیلی جالب هستش ! ازتون دعوت میکنم مصاحبۀ اختصاصی ما با خانوم امانی رو بخونید :
♦ سلام خانوم امانی ، لطفاً در ابتدا کمی راجع به خودتون برای ما بگید .
√ سلام ! من در رشت به دنیا آمدم ، دوران دبستان را در مدرسۀ پرتوی گزراندم و مقطع دبیرستان را هم در مدارس دهخدا و سپس فروغ سپری کردم . پس از اخذ دیپلمم ، در سال ۱۹۷۶ ، ایران رو به مقصد دالاس – تگزاس با ویزای دانشجویی ترک کردم . هدفم در ابتدا این بود که بعد اخذ مدرکم به ایران برگردم ولی شرایط به گونه ای پیشرفت که اینجا ماندگار شدم .
♦ راجع به تحصیلاتتون برامون بگید و اینکه آیا مخارج تحصیلتون رو خانواده تون تأمین میکردند یا بورس داشتید ؟
√ در ابتدا من رشتۀ تجربی میخوندم با هدف اینکه مدرکم را در داروسازی بگیرم ولی بعد شرکت در یکی از کلاس های رشتۀ مهندسی کامپیوتر ، که رشتۀ بسیار جدیدی در آن زمان به حساب می آمد ، عاشق اون شدم و ۴ سال بعد در دسامبر ۱۹۸۰ موفق شدم لیسانسم را در این رشته بگیرم . بلافاصله فوق لیسانس قبول شدم و در سال ۱۹۸۵ هم مدرک فوق را گرفتم .
خانوادم من را از لحاظ مالی به صورت کامل حمایت میکردند تا زمانی که در Tandy Electronics و در سال ۱۹۸۳ مشغول به کار شدم و کمپانی هزینۀ ادامۀ تحصیل من را متقبل شد .
♦ اولین شغلی که بابتش پول دریافت کردید چه بود ؟
√ زمانی که در کالج تحصیل میکردم در یک آزمایشگاه کامپیوتر مشغول به کار شدم . همچنین به عنوان استاد یار فعالیت میکردم که همین موضوع باعث شد شهریه دانشجویان محلی را پرداخت کنم که خب از شهریه دانشجویان خارجی بسیار ارزان تر بود . اولین کار حرفه ایم را همانطور که در بالا هم گفتم در Tandy Electronics آغاز کردم .
♦ طبق رزومه تون بعدش وارد کمپانی Xerox شدید . برامون بگید که چطوری با یک کمپانی به این عظمت همکاریتون رو شروع کردید .
√ از طریق چند تا از همکلاسی هایم که من را به خوبی میشناختند وارد Xerox شدم .
در سال ۱۹۸۵ کارم را آغاز کردم که در واقع یک ماه قبل از اخذ مدرک فوق لیسانسم میشود . حس میکردم که تصمیم درستی دارم میگیرم ، با مدرک فوق و دو سال تجربۀ کار بیشتر میتوانستم خودم را در کمپانی جدید نشان دهم ، همچنین از لحاظ مالی هم حقوقم افزایش چشمگیری داشت .
بعد از ۳ سال و نیم فعالیت در Xerox شعبۀ دالاس ، به من پیشنهاد شد که به شعبۀ کالیفرنیا منتقل بشم . به اون شعبه از زیراکس PARK میگفتند و کمپانی هم تمامی هزینۀ مربوط به انتقال من و خانواده ام را متقبل میشد . پس من هم پیشنهاد زیراکس را قبول کردم و در دسامبر ۸۸ به Silicon Valley رفتم و چند ماه بعدم خانواده ام به من ملحق شدند . این چند ماه دوری از دخترم ، مریم که در آن موقع ۷ سال داشت ، سخت ترین ماه های زندگی من بودند …
Xerox PARK جایی بود که در آن زمان اکثر نوآوری های مربوط به کامپیوتر در آن رخ میداد . اگه بخوام به چند مورد اشاره کنم میتونم از Mouse , Ethernet و … یاد کنم که اولین بار در PARK به وجود آمدند .
برای من به شخصه موقعیتی بود که با بهترین مهندسین همکاری کنم و از تجارب آنها استفاده کنم . در مجموع من ۹ سال در زیراکس مشغول فعالیت بودم .
♦ خب میرسیم به بخش مورد علاقۀ ما در این مصاحبه یعنی Apple . برامون بگید که کی و چجوری وارد این کمپانی شدید و از اون مهمتر چرا ازش اومدید بیرون ؟
√ هه ! فکر میکردم که یه دلیل واسه انجام این مصاحبه باید وجود داشته باشه :)
وقتی که تو زیراکس بودم یکی از همکارای خیلی خوبم کارش رو به مقصد اپل ترک کرد . اون موقع اپل و IBM ریسکی را شروع کرده بودند تا با مایکروسافت به رقابت بپردازند . آنها میخواستند تا سیستم عامل جدیدی را به وجود بیاورند که در آن موقع در اپل به آن PINK میگفتند . وقتی که پروژه جلوتر رفت قسمت فرعیی به وجود آمد به نام Taligent .
همکار من در ابتدا قسمتی از پینک بود و سپس به Taligent رفت . در اونجا بود که با من تماس گرفت و از آنجایی که بیشتر تجربۀ من در زیراکس در زمینۀ پروتکل های شبکه و Client/Servers بود از من خواست تا برای کار روی قسمت شبکۀ پینک به آنها ملحق شوم . خب منم کار رو قبول کردم و در سال ۸۴ عضوی از Taligent شدم .
در اوایل ۱۹۸۶ ، IBM و اپل راهشون رو از هم جدا کردند . تمام کارمندان Taligent پیشنهاد کار در IBM را دریافت کردند ولی من از اونجایی که میدونستم استایل کاریم با فرهنگ کمپانی بزرگ و قدیمی IBM همخونی نداره با اپل تماس گرفتم و آنها هم بلافاصله کار به روی قسمت شبکه Mac OS 9 را بهم پیشنهاد دادند .
هنگامی که من به اپل رفتم استیو جابز هنوز آنجا نبود و اپل به شدت دچار مشکل بود . فکر کنم هیجان کار در اپل از وقتی شروع شد که استیو در ۱۹۸۷ برگشت و مدیریت را در دست گرفت . تحولی در اپل رخ داده بود و بسیاری از همکاران خوب من کارشان را از دست دادند .
اما من از آنجایی که سابقۀ بسیار خوبی در زمینۀ سیستم عامل UNIX داشتم و Mac OS X هم بر پایه BSD UNIX بود ، من را به عنوان مدیر قسمت شبکه سیستم عامل مک انتخاب شدم .
من و تیمم به سختگی کار کردیم تا اولین ورژن Mac OS X را عرضه کنیم ، بعضی موقع ها مجبور بودیم ۴۸ ساعت بی وقفه کار کنیم ولی ارزشش را داشت . آدم های مشتاق زیادی هستند که برای اپل کار میکنند و بودن کنار کسانی که ارزش بسیاری زیادی برای کاری که انجام میدهند قائلند ، بسیار لذت بخش است .
اما در مورد ترک اپل باید بگم که من دنبال کار جدید نمیگشتم ، اما یک روز تلفنم زنگ خورد و یکی از Adobe به من چنان پیشنهاد خوبی داد که رد کردنش واقعاً سخت بود ! به هر حال در سال ۲۰۰۰ من اپل رو ترک کردم . البته بگم که قسمت شبکۀ Mac OS X را قبل از رفتنم کامل کردم و در اختیار اپل قرار دادم .
الان هم Adobe و تمام محصولاتش را به شدت دوست دارم . بعضی مواقع حس میکنم که در یک اسباب بازی فروشی دارم کار میکنم .
♦ شما حدود ۲۰ سال میشه که در صنعت IT هستید و خب همیشه هم اینترنت در اختیارتون هست ، چرا زیاد تو زمینۀ وب ۲٫۰ فعالیت ندارید ؟ آیا به نظرتون وقت تلف کردن هستش ؟
√ اگه منظورتون از وب ۲٫۰ سرویس های اجتماعی است باید بگم که من در Facbook ، Twitter و Linkedin اکانت دارم و هرکدوم از آنها استفادۀ خاص خودشون رو دارند :
۱) از توییتر خیلی کم استفاده میکنم چون نه وقتش رو دارم و نه علاقه اش رو که بدونم کسی هر دقیقه چی فکر میکنه یا داره چی کار میکنه …
۲) از فیسبوک برای ارتباط با دوستان خیلی صمیمی و فامیلی استفاده میکنم .
۳) Linkedin هم کاربرد کاری دارد . شما واقعاً اینجا نمیتونید کسی رو استخدام کنید یا جایی استخدام بشید بدون اینکه در لینکداین حساب داشته باشید . سرویسی هستش که برای ارتباطات کاری مطرحه .
امروزه مردم زیادی و به خصوص جوانان از وب ۲٫۰ استفاده میکنند و اطلاعات زیادی از خودشون را به اشتراک میگذارند ! به اشتراک گذاشتن این اطلاعات شخصی به نظرم پیامد های مثبت و منفی زیادی میتونه داشته باشه ، با توجه به اینکه با حضور موتور جستجویی مثل گوگل و دیتابیسش اطلاعات به محض اینکه منتشر شد دیگه برای همیشه ماندگار شده .
♦ سوال بعدیم راجع به وبسایت شخصیتون ( + ) هستش ، ببخشید که اینقدر رک میگم ولی طراحی سایتتون چرا اینقدر ابتدایی هستش ؟ یاد دهۀ ۹۰ می افتیم ناخودآگاه !
√ مطمئنم که برای جوان هایی مثل شما به شدت حوصله سر بر هستش ، امّا برای من دو هدف مهم هستش :
۱) کسانی که اسمم را جستجو میکنند بتوانند من را پیدا کنند و به ایمیل و شماره تلفنم جهت تماس با من دسترسی پیدا کنن .
۲) کسانی که من را خوب میشناسند میتوانند به بخش تصاویر و ویدئوها و سایر قسمت های شخصی که توسط رمز محافظت میشود مراجعه کنند و به آن دسترسی داشته باشند .
فکرم می کنم که به هدفم دست یافته باشم ! چرا که شما من را پیدا کردید و موفق شدید که با من مصاحبه کنید .
♦ نظرتون راجع به تحریم های اینترنتی که شرکت های IT علیه ایران اعمال میکنند چیه ؟ شرکت کنونیتون ، Adobe ، هم یکی از اوناست .
√ من فکر کنم همه از این تحریم ها در عذابند ! به هر حال باید به این نکته توجه داشته باشیم که این تحریم ها توسط دولت آمریکا اعمال میشه و کمپانی ها فقط قانون را دنبال میکنند . این را بدانید که در شرکت های آمریکایی پول حرف اول را میزند پس مطمئن باشید اگه چیزی قانونی باشه و برای کمپانی مشکلی به وجود نیاورد آنها به دنبال آن خواهند رفت . امیدوارم که اختلاف دو دولت برطرف بشه تا تحریم ها برداشته بشه .
♦ با توجه به این موضوع که شما زمانی تو اپل کار میکردید شاید سوالم مسخره بیاد ولی Mac یا PC ؟
√ من با هردو سیستم عامل کار کردم . فکر کنم تنها راه عادلانه برای مقایسه بین این دو توجه به این موضوع است که چه کاربری در حال استفاده از سیستم است .
برای کاربر عادی مطمئنن Mac محیط مناسب تری را فراهم کرده ، از آن طرف مایکروسافت هم کار خوبی را در جهت فراهم کردن ابزار آلات و محیط مناسب برای Developer ها انجام داده . ولی همه چیز خیلی سریع تغییر میکند . اپل امروزه برای Mac OS اکوسیستم خیلی وسیعتری را درست کرده . iOS هایی که روی iPad و iPhone اجرا میشه شرایطی رو محیا کرده که شما به محض اینکه از آنها استفاده کنید ( فارق از اینکه چه نوع کاربری باشید ) دست کشیدن از اون براتون غیر ممکن میشه !
من خودم iPhone دارم ، iPad دارم و سه نوع iPod مختلف ، ایمیلم mac. هستش و وبسایتم هم توسط اپل هاست میشه . تمام موزیک هام روی آیتونز هستش و از Mobile Me برای سینک کردم تمام اطلاعاتم استفاده میکنم . فکر میکنم که Mac به پلتفرمی دارد تبدیل میشود که بسیار فراتر از دسکتاپ خواهد بود .
♦ بین تمام کمپانی هایی که در آنها کار کردید کدامیک را بیشتر دوست داشتید ؟ کلاً محیط کار ایده آل را چی تعریف میکنید ؟
√ من به اندازۀ کافی خوش شانس بودم که برای بهترین کمپانی ها کار کنم . فکر کنم تو تمام اونها لحظات خوب و بدی رو سپری کردم .
نکتۀ اصلی اینه که شرایط به کمپانی بستگی نداره بلکه همه چیز دربارۀ پروژه و افرادی که با آنها روی پروژه کار میکنید است .
من دوست دارم در محیطی کار کنم که از لحاظ فیزیکی زیبا باشد ، دوست دارم روی پروژه ای کار کنم که در زندگی مردم تأثیر گذار باشد ، دوست دارم با انسان هایی کار کنم که نظرشان مثبت و متواضعانه باشه در رابطه با زندگی .
♦ آیا تا به حال به خاطر ایرانی بودنتون در محیط کار دچار مشکل شدید ؟
√ هرگز ! من به ایرانی / آمریکایی بودنم افتخار میکنم . اولی وطنم هستش و دومی جایی که برای زندگی و بزرگ کردن خانواده ام انتخابش کردم . هر وقت از من سوال میشه که اصلیتم کجایی هستش با افتخار میگم ایرانی و هرگز هم واکنش بدی در قبال پاسخم دریافت نکردم بلکه مردم همیشه مشتاق بودند که از ایران بیشتر بدونند .
♦ آیا زمانی که در اپل کار میکردین با استیو جابز ملاقات داشتید ؟ میشه یه کم توصیفش کنید برامون .
√ بله ، خیلی زیاد اون رو میدیدم . استیو با زمانی که من در اپل کار میکردم خیلی فرق کرده ، اون موقع داشت با سرطان لوزالمعده کلنجار میرفت و پیوند کبد را پیش رو داشت ولی شخصیتش همچنان کاریزماتیک بود .
او یک رهبر متقاعد کننده است و میتونه تیم رو به خوبی از یک پروژه بگذرونه . اون خیلی ساده لباس میپوشه و حتی چند بار در محوطۀ اپل دیدمش که بدون کفش مشغول قدم زدن بود .
اون پیرو دین بودا و گیاه خوار هستش . اون میتونه بهترین کسی باشه که باهاش کار کردین یا کابوس شبهاتون باشه . دوست داره دور و بر خودش را با آدم ها تحصیل کرده با مدارک بالا شلوغ کنه در عین حال که خودش هرگز از کالج فارغ التحصیل نشد .
او به واقع مغز اصلی پشت نوآوری های اپل هستش و جالب اینجاست که بسیار ساده فکر میکنه . اون دوست داره وقتی بحث محصولات برای استفادۀ مشتری میرسه همه چی ساده باشه ، او از هرچیزی که به درد میخوره و قیافۀ خوبی داره بهترین رو در میاره .
او ممکنه روزی از کنار شما بگذره و باهاتون شروع به صحبت بکنه و روز بعد به کل شما رو نادیده بگیره ، این اتفاق واسه خود من به شخصه افتاده .
وقتی به اپل برگشت کافۀ اپل را ، که به آن کافه مَک میگویند ، به طور کامل عوض کرد و اون را تبدیل به یکی از بهترین رستوران های Silicon Valley کرد که تنها کارمندان اپل و خانواده هایشان حق استفاده از آن را داشتند ، بهترین سرآشپز ها رو به کافه آورد و حتی به اونها پیشنهاد سهام اپل را میداد تا آنجا را ترک نکنند ! به هیچ وجه دوست نداره که کارمنداش اپل را ترک کنند .
♦ اپل نوآوری های زیادی را به دنیای IT معرفی کرده ، خیلی از اونها موفق بودند و خیلی از اون ها هم شکست خوردند ! محصولاتی مثل پرتکل AppleTalk یا کنسول بازی اپل و … ! به نظرتون دلیل این